به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست «درآمدی بر حقوق مالکیت فکری در هوش مصنوعی: چه کسی مالک آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی است؟» با ارائه امیرحسین صالحی دانشجوی دکتری حقوق دانشگاه آکسفورد روز یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ به صورت برخط در اسکایروم برگزار شد. این نشست را مرکز رشد و نوآوری پژوهشگاه با همکاری دانشگاه مجازی المصطفی و مرکز تعاملات بینالمللی علم و فناوری برگزار کرد.
امیرحسین صالحی در ابتدا اذعان کرد: در این نشست که داریم اولاً درباره این صحبت میکنیم که این سؤال چه اهمیتی دارد و چرا مهم است بدانیم چه کسی مالک آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی است. ثانیاً درباره ۳-۴ بخش صحبت میکنیم. نخست مفهوم مالکیت و در وهله بعد مالکیت فکری را تحلیل میکنیم. در بحث مربوط به تعریف مالکیت، مالکیت را مجموعهای از حقوق درنظر خواهیم گرفت و بالتبع حقوق مالکیت فکری هم مجموعهای از حقها (rights) است که در ایران به حقوق مادی و معنوی تقسیم میشود. البته در دنیا تقسیماتی متفاوتتر و متنوعتر وجود دارد. سپس به چالشهای هوش مصنوعی در حقوق مالکیت فکری میپردازیم.
دانشجوی دکتری حقوق دانشگاه آکسفورد بیان کرد: دو رویکرد مختلف در مالکیت وجود دارد؛ یکی رابطه خاص بین مالکیت و ملک، و دیگری مجموعهای از حقوق. به صورت کلاسیک سه مالکیت عمومی، جمعی و خصوصی داریم. بحث ما در اینجا متمرکز بر مالکیت خصوصی خواهد بود.
صالحی به موضوع مالکیت پرداخت گفت: مالکیت را فیلسوفان حقوق در چند دهه اخیر بحث کردهاند. تا زمانی که آدمی آدمی بوده است این بحث مطرح بوده است. دو دسته کلی رویکرد درباره مالکیت به چشم میخورد. دستهای مالکیت را رابطهای خاص بین مالک و ملک درنظر میگیرند. این رابطۀ خاص یک سری ویژگیهایی دارد که آن را خاص میکند. در این راستا باید طرفین این رابطه و شروط لازم و کافی برای این رابطه را برشماریم. طبیعتاً این نوع رابطۀ خاص ما را یاد فهم مارکسیستها در قرن نوزدهم میاندازد که مالکیت محصول کار تعریف میشد. اما دسته کلی دیگر از حقوقدانان و فیلسوفان در تفسیر مالکیت میگویند وقتی میگوییم کسی مالک چیزی است، یعنی از یک سری حقوق برخوردار میشود. این حقوق و آزادیها لوازمی دارد؛ مثلا وقتی میتوانم از حق خودم استفاده کنم، کسی حق ندارد به اجرای حق من اعتراض کند. هرکدام از این دو دسته را باید در کانتکست خودش درک کنیم.
صالحی در ادامه اقسام مالکیت را احصا کرد و گفت: به صورت سنتی انواع و اقسام مالکیت را شاهد بودیم. یک مورد مالکیت عمومی است که میگوید حق دسترسی به متعلقهای مالکیت یعنی هرکسی تا جایی میتواند از حق خود استفاده کند که حق دیگری را نقض نکند. مورد دیگر مالکیت جمعی است که یک مثال آن مالکیت ایرانیان بر ایران است و متضمن این معناست که شهروندان دیگر کشورها از این حق برخوردار نیستند. نوع سوم مالکیت همان مالکیت خصوصی است که اشخاص حقیقی و حقوقی از آن برخوردارند. ویژگی اصلی مالکیت مورد بحث قرار گرفته که دو گروه را میتوانیم ببینیم. یک دسته تمرکز کردند بر اینکه فارق مالکیت از دیگر حقوق یعنی حق داریم دیگری را منع کنیم. دسته دوم نظریهپردازان میگویند فارق مالکیت از سایر حقوق یعنی قدرت بر نحوه استفاده از آن مورد مالکیت را داشته باشم. مثالی که میخواهم بزنم دیواری است که ترامپ در مرز آمریکا و مکزیک کشید و میخواهد بگوید آمریکا برای آمریکاییهاست و لذا میتواند دیگران را از ورود به آمریکا منع کند. این بحث را “منع کردن دیگران را تا جایی میتوانم پیش برد” نام میمیگذارند که در دکترین قلعه مشاهده میشود. ایالتهایی مثل کالیفرنیا و واشینگتن از دکترین قلعه تبعیت میکنند. این دکترین معتقد است هر کسی که از محدوده استحفاظی قلعه رد شود ممکن است تیر بخورد! یعنی شهروند مالک حق دارد برای حفاظت از اموال خصوصیاش به دیگری شلیک کند.
صالحی نظرات کلاسیک درباره مالکیت به لحاظ فلسفی را مورد بحث قرار داد و مختصرا به مناقشه هابز و لاک اشاره کرد: دو نظر مهم کلاسیک درباره مالکیت وجود دارد. یکی مثل هابز که میگوید ملکیت وقتی معنا پیدا میکند که لویاتان و دولت وجود داشته باشد و لذا در وضع طبیعی مالکیت معنا ندارد. در مقابل هابز، جان لاک در رسالهای درباره حکومت میگوید در وضع طبیعی مالکیت معنادار است و انسان در وضع طبیعی میتواند مالک باشد. استدلال جالبی هم دارد که خداوند زمین را برای ابنای بشر خلق کرده و همانطور که انسان مالک بر دست و پای خود است، مالک بر کار خودش است. کانت مالکیت را یک حق انتزاعی درنظر میگیرد که انسان میخواهد خویشفرمایی و خودبنیادی خود را اعمال و اثبات کند.
این پژوهشگر در ادامه به این پرسش پرداخت که “چه کسی مالک آثارتولیدشده توسط هوش مصنوعی است؟”. او گفت: پیش از پاسخ به این پرسش باید بگوییم مالکیت به مثابه مجموعهای از حقوق و آزادیها و مسئولیتهاست. پدیدآورنده از یک سری حقوقی برخوردار میشود مثل حق توزیع و انتشار یا حقوق اخلاقی مانند نام بردن از صاحب اثر. پس برای فهم درست از مالکیت فکری بهتر است این وضعیت را حقوقی درنظر بگیریم که پس از خلق و تولید اثر مترتب و عارض بر صاحب اثر میشود.
صالحی گفت: نکته اول در ادبیات حقوق مالکیت فکری هوش مصنوعی این است که انسانها ارزش هنری اثر تولیدشده از هوش مصنوعی را کمتر از هوش طبیعی میدانند و برخی دیگر که گویی شمار کمتری دارند، طرز فکر دیگری دارند و ارزش این اثر را ایدهآل میدانند. در کل نسبت به آثار تولیدشده در هوش مصنوعی سوگیری وجود دارد و انسانها بیشتر میل دارند که اثر هنری انسانی داشته باشند.
صالحی در این ارائه بیشتر تمرکز خود را بر اتحادیه اروپا و قوانین اتحادیه اروپا درباره حقوق مالکیت فکری گذاشت و در کنار آن قوانین ایران در این موضوع را مختصراً اشاره کرد. وی تشریح کرد: قوانین کپیرایت تقریبا در همه کشورهای دنیا وقتی است که شرایط قانونی برای یک اثر فراهم باشد. مثلا در قانون انگلیس از مهمترین شرایط این است که اثر باید اصالت داشته باشد. برخی شرایط اخلاقی هم باید وجود داشته باشد؛ مثلا اثر باید به اسم صاحباثر منضم باشد. در انگلیس تا قبل از رأی معروفی که انگلیس هنوز عضو اتحادیه اروپا بود صادر شد، دکترین عرق ابرو و مهارتوزحمت کاملا مستقر بود. در اتحادیه اروپا مدل کمی بازتر است و میگوید اثر باید در بستر آزادی و انتخاب خلاقانه صادر شده باشد. تا قبل از رأی ۲۰۱۸ در دادگاه عالی انگلیس میشد از قانون یکنواخت مالکیت فکری اتحادیه اروپا تبعیت کرد ولی پس از آن تغییراتی ایجاد شد و ابهاماتی وجود دارد.
صالحی پس از یادآوری مقدمات بالا گفت: حال به این سؤال میپردازیم که چه کسی مالک آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی است؟ در این راستا قوانین مالکیت فکری هوش مصنوعی در قوانین اتحادیه اروپا میپردازیم. یک یادآوری میکنم که هوش مصنوعی چطور کار میکند؟ هوش مصنوعی توسط یک انسان اثر را تولید میکند. فرض کنید شعر هاتف اصفهانی را که به یک چتبات میدهم تا تصویر آن را بکشد. شعر از هاتف اصفهانی است و تصاویری که هوش مصنوعی بر اساس آن آموزش دیده را نمیدانیم که هوش مصنوعی اجازه گرفته یا نه. اثر هنری محصول هوش مصنوعی یک ورودی انسانی دارد که در قالب سلسلهای از دادهها است.
صالحی در ادامه بیان کرد: بخش اول استدلال من برای تعیین صاحباثر در بحث ما این است که اگر اصالت اثر محصول و متولد از هوش مصنوعی به اصالت اجزای آن برمیگردد که از ورودیها تشکیل میشود. خود این ورودیها باید اصالتسنجی شود. اگر خود این ورودی قابلیت حمایت توسط کپیرایت داشته باشد، خروجی آن هم همین قابلیت را دارد. قانون کپیرایت در انگلیس (CDPA) درباره محصولات تولیدشده توسط کامپیوتر میگوید مالکیت برای این کارها برای کسی است که همه کارهای ضروری و لازم را برای تولید این اثر فراهم کرده است. پس مالکیت این اثر برای کامپیوتر و هوش مصنوعی نیست و برای انسان دارای اوصاف پیشگفته مالکیت قائل است؛ لذا مقوله اصالت را پررنگ کرده است. دکترین حقوقی دنیا به این سمت میرود که شخصیت حقوقی برای هوش مصنوعی نمیتوان قائل شد. در نتیجه اثری که توسط هوش مصنوعی تولید شده بخواهد قابلیت حمایت کپیرایت داشته باشد باید اجزا و ورودیها و دادهها باید چنین قابلیتی را داشته باشد.
صالحی در پایان به بحث پروندهها به اختصار پرداخت و گفت: یکی از پروندههایی که مطرح شد Thaler v Commissioner of Patents [2021] است که توسط آقای تیلر اقامه شد و تلاش کرده آثار را به هوش مصنوعی منتسب کند. پرونده دیگری که در این زمینه وجود دارد را نویسندگان یک کتاب علیه open AI و اتهام نقض حقوق مالکیت فکری توسط open AI اقامه کردهاند. صاحبان open AI ادعا کردهاند که چنین اتفاقی رخ نداده است و صاحب اثری که روی آن کار شده با خود open AI است. اما به هر ترتیب استدلال ما پابرجاست.