از نگاه شیخ اشراق ریشه بیماری های تن را باید در نفس ناطقه آدمی جست
نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین علی فضلی مدیر گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه به بهانه روز بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق)
یکی از پرسشهای بحث که در محافل فلسفی و پزشکی طرح شده و هر دو طیف به دنبال پاسخ آن هستند، آن است که آیا سلامت نفس بر سلامت بدن تأثیر دارد؟ آیا سلامت معنوی که خاستگاه آن نفس و مزاج روحانی است، بر سلامت جسمانی که خاستگاه آن بدن و مزاج جسمانی است، تأثیر دارد؟ آیا سلامت معنوی میتواند در درمان بیماریهای جسمانی نقشآفرینی کند و روند درمان بیماری تن را بهبود ببخشد؟
حکمای الهی برای پاسخ به پرسشهای فوق در علم النفس فلسفی به گونه تفصیلی به رابطۀ نفس و بدن و ترکیب آن دو پرداختند و از آن راه به ملاک تأثیر نفس بر بدن رسیدند. البته هر یک از مکاتب، مکتب مشاء، مکتب اشراق و مکتب صدرا، بر پایۀ علم النفس فلسفی خود در صدد پاسخ برآمدند که ما در این یادداشت به تفسیر نگاه شیخ اشراق اشاره میکنیم.
به دیدۀ شیخ اشراق، همۀ قوهها چه قوۀ گیاهی و چه قوۀ حساسۀ حیوانی همانند قوۀ ناطقه به نفس ناطقه که نور اسفهبد است، اختصاص دارد و نور اسفهبد (=سرور) همۀ آن قوهها را تحت سلطه خویش دارد.
اما آنچه در صیصه (= بدن در اصطلاح اشراق) در اجزا و بخشها و عضوها و نوع ارتباطهای آن پدید میآید، سازههایی است که به منزلۀ ابزار نسبت به قوههای مختلف در نور اسفهبد عمل میکند. همۀ صفتها و قوههایی که در بدن وجود دارد، از صفتها و قوههای نور اسفهید پدید میآیند. بنابراین هرگاه دگرگونی یا ناهنجاری در یکی از هنجارهای نور اسفهبد روی دهد، آن دگرگونی و ناهنجاری صفت یا قوۀ بدنی را تحت تأثیر قرار میدهد که این قانون منشأ تحول در طبابت روحانی و نفسانی شده است. چه این که طبابت بر دو قسم است؛
یک طبابت منوط است به اختلالاتی که در صیصه یا بدن از ناحیۀ سازههایش پدید میآید، اختلالهایی که بر حسب ارتباطی که این سازهها با یکدیگر و اصطکاکهایی که با محیط بیرون از طریق تغذیه و تهویه و داد و ستد انرژی با بیرون دارند، روی میدهند. این به طبابت طبیعی و جسمانی برمیگردد که برای درمان ناگزیر باید علل پیگیری شوند و بعد به صورت مداوا یا به صورت دستکاری در یکی از آن بخشها انجام پذیرد. در مقابل، طبابت جسمانی، طبابت علم النفسی و روحانی قرار دارد که به اختلالات ناشی از علل طبیعی برنمیپردازد، بلکه بر این باور است که اختلالات از یکی از صفتها و قوههایی که در نور اسفهبد وجود دارد، نشأت میگیرند و علت و ریشۀ آن اختلالات مربوط به نفس مجرد است که به ساختار بدنی سرایت میکند و آن ساختار را دچار ناهنجاری میکند.
بنابراین بر طبق طبی که مبتنی بر علم النفس اشراقی است، لازم است آن علتها شناسایی شوند و اگر امکان درمان در آن زمینه وجود دارد، درمان شوند. سپس یا به موازات این درمان یا در پی این درمان علم النفسی اگر اشکالات در نور اسفهبد منشأ ناهنجاریهایی در سازههای بدن شدهاند، از طب جسمانی استفاده شود که آن ناهنجاریها از طریق درمان دارویی یا درمانهایی که صنعت در اختیار بشر قرار میدهد، ترمیم شوند.