وقایع کربلا، تجسم دعای عرفانی عرفه
نوشتاری از حجتالاسلام والمسلمین حسین عشاقی عضو سابق گروه فلسفه پژوهشگاه؛
بخش اول
بحش پایانی دعای عرفه سرشار از معارف عرفانی است که از حضرت اباعبد الله الحسین روایت شده است؛ به لحاظ اعتقادی این بخش از دعا را میتوان پایههای عقلانی وقایع و رخدادهای عاشوراء حسینی در کربلا دانست؛ و صحنههای فداسازی عاشقانه آن حضرت و یارانش به پیشگاه حضرت حق را میتوان بر اساس مضامین عرفانی این دعا تبیین عقلی کرد.
توضیح این که أعمال فداکارانه عاشق در راه معشوق نیازمند به تبیینهای عقلی و برهانی است؛ زیرا اگر فداکاری عاشق در راه وصال به معشوق، فاقد منطق عقلانیت باشد نه تنها چنین فداکاری ممدوح نیست بلکه مذموم هم هست؛ از طرفی دعاوی عرفانی نقش مهمی در عقلانی کردن رفتارهای فداکارانه عاشق دارد؛ زیرا در دید عرفانی، عاشق و معشوق دو موجود متباین نیستند؛
و در این فرض است که فداکاری عاشق توجیه پذیر است نه با تغایر و دوگانگی عاشق و معشوق؛ چون در فرض تغایر آنها نسبت عاشق به معشوق، نسبت عاشق است به ذاتی مغایر و بیگانه، که در این صورت فداکاری عاشق در راه وصال به معشوق بیگانه، ترجیح مرجوح بر راجح است، یا ترجیح بیگانه بر خود است که فاقد منطق عقلانیت است و به لحاظ عقلی ناپذیرفتنی بلکه ناممکن است؛ زیرا محبت به بیگانه، وابسته و در گرو محبت به خود است؛ و انسان تا خود را دوست نداشته باشد چیزی را برای خودش دوست ندارد؛ و نتیجتا عشق عاشق، به فداکاری او در راه معشوق منجر نمیشود؛ چون عاقل، نفسه محبوبتر خود را فدای محبوبی نازلتر نمیکند؛
و چنین رفتاری را نمیپسندد؛ پس فداکاری در راه وصال به معشوق در صورتی عقلانی است که عقل با بیان برهانی پذیرفته باشد که ذات و واقعیت معشوق، با ذات و واقعیت عاشق یگانگی دارد؛ در این صورت است که فداکاری عاشق در وصال به معشوق، در محاسبات عقل، ممکن و پذیرفتنی است؛ زیرا در این فرض است که میتوان گفت عاشق در مسیر وصال به معشوق، با فداکاری خود، خودِ نازل و پست را برای دستیابی به خودِ عالیتر، رها کرده و فدا میکند؛ و چنین تحلیلی را نه تنها منطقا درست بلکه از نظر منطق عقلانی بایسته و لازم میداند؛ ولی البته مبانی این بحث در عرفان، تثبیت و تحکیم میشود؛ و آنجا است که روشن میشود که کثراتِ پهنه عالم هستی، همه جلوههای گوناگونی از واقعیت یگانه حضرت حقاند چنانکه در فرمایش امیرالمؤمنین بدان اشاره شده که فرمود «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه» ستایش خدائی را که خود را در جلوه خلق برای مخلوقات به نمایش در میآورد.
تبیین و تثبیت این مبنا با زبان دعا، یکی از آموزههای بسیار مهم ذیل دعای عرفه است که به أشکال متفاوتی به آن توجه داده شده و اثبات گردیده است؛ شهود چنین مبانی است که فداکاری در راه حضرت حق را برای حضرت اباعبدالله الحسین و یاررانش ممکن و شدنی بلکه لذیذ و سُرور آور میکند و ازینرو است که وقتی امام از فرزند برادرش قاسم بن حسن پرسش میکند که مرگ نزد تو چگونه است؟ او در جواب عرضه میدارد که «يَا عَمِّ أَحْلَى مِنَ الْعَسَل» ای عمو، مرگ از عسل شیرینتر است و امام پاسخ فرزند برادر را تأیید کرده و میگوید «إِي وَ اللَّهِ فَذَلِكَ أَحْلَى» بله بخدا قسم چنین مرگی از عسل شیرینتر است.
در روزهای آتی محرم به یاری حق بخشهایی ازین مبانی را از ذیل دعای عرفه استخراج کرده و روشن میکنیم که وقایع عاشوراء تجسم دعای عرفانی عرفه آن حضرت است در کربلا.