سرمایه اجتماعی نظام در حال افزایش است

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با وجود گذشت چهار سال از شهادت حاج قاسم سلیمانی، شاهد حضور جمعیتی چشمگیر در مراسم سالگرد شهادت ایشان هستیم، جمعیتی که اتفاقاً بعد از وقوع حادثه تروریستی در نزدیکی گلزار شهدای کرمان که با نزدیک به صد شهید همراه است، دوباره و چندباره برای تشییع جنازه شهدای این حادثه تروریستی، اعلام انزجار از این حادثه و تجدید بیعت با انقلاب دوباره حضور پیدا می‌کنند. دلیل این حضور مردمی از نظر جامعه‌شناسی و پیامد‌های اجتماعی که اتفاقات چند وقت گذشته در پی دارد، موضوعاتی بود که روزنامه «جوان» در گفتگو با دکتر محسن ردادی، عضو هیأت علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه به آنها پرداخت.

از نظر جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی دلیل این حضور در مراسم سالگرد شهید سلیمانی پس از چهارسال از شهادت ایشان و همچنین پس از حادثه تروریستی اخیر با وجود خطراتی که ممکن بود باز هم اتفاق بیفتد، چیست و این حضور چه پیامی دارد؟
اینکه بعد از چهار سال همچنان این داغ تازه است یک جنبه آن دلبستگی احساسی مردم به حاج قاسم است و در حوادث بعد هم که مردم حاضر می‌شوند به معنای این است که آن دلبستگی آنقدر شدید و عشق آنقدر زیاد است که با وجود اینکه احتمال خطر همچنان وجود دارد و زن و بچه آن‌ها در معرض خطر قرار می‌گیرند، بیشتر از قبل می‌آیند و حضور پیدا می‌کنند که این نشان‌دهنده جنبه احساسی و شور این موضوع است، ولی من می‌خواهم در مورد جنبه عقلانیت، سرمایه اجتماعی و اعتماد این ماجرا اندکی تأمل داشته باشیم.
برخی مدعی هستند که مردم نسبت به اول انقلاب سرد شده‌اند، اعتماد کم شده، به همان نسبت که انتقاد‌ها و نارضایتی‌ها بالا رفته مخالفت مردم به همان اندازه بیشتر شده و مشروعیت قبلی ندارد و حضور مردم در انتخابات دارد کمتر می‌شود، این بحث‌ها گفته می‌شود و چیزی که از آن برداشت می‌شود، این است که سرمایه اجتماعی نظام در حال کاهش است، البته از بعضی از جنبه‌ها نیز حرف درستی است یعنی از بعضی از جنبه‌ها متأسفانه سرمایه اجتماعی ما کم شده‌است، اما در یک لایه و بخش‌هایی سرمایه اجتماعی ما نه‌تن‌ها حفظ‌شده بلکه باز‌تولید شده و در حال رشد و تکثیر است و حتی اینگونه هم نیست که متوقف شده‌باشد، بلکه در حال افزایش است.
یعنی این مردم نسبت به مردم چهار سال پیش علاقه و دلبستگی بیشتری به حاج قاسم پیدا کرده‌اند. پنج سال پیش حاج قاسم اینقدر محبوبیت نداشت که الان اینگونه فدایی دارد و حاضر هستند خود و خانواده‌شان را برای او در معرض خطر قرار دهند و این یعنی پیوند بسیار قوی بین مردم و حاکمیت وجود دارد.

منظور شما این است که، چون مردم به انقلاب دلبستگی دارند و ارتباط آن‌ها با انقلاب قطع نشده روش فعلی ما درست است؟
اتفاقاً این تصور رسانه‌ای و سطحی است، در حالی که باید توجه کنیم این حضور مردم همانطور که رهبر انقلاب بار‌ها تأکید کردند، تعهدآور است. هر چقدر ما از این صحنه‌ها بیشتر می‌بینیم، هر چقدر که می‌بینیم دلبستگی مردم بیشتر شده و ارتباط بین مردم و حاکمیت عمیق‌تر شده، برای حاکمیت، مسئولان و دولتمردان تعهدآور است. ولی اینجا همانطور که فرمایش رهبری هم هست، اشتباه اول این است که این حضور را دلیل بر رضایت مردم ببینیم، بلکه باید بدانیم که مردم ناراضی هستند، ولی پای کار انقلاب هم هستند، یعنی اگر افرادی تصور می‌کنند اینکه مردم هستند، یعنی راضی هم هستند، رهبر انقلاب پاسخ آن‌ها را داده و این اشتباه باید در ذهنیت مسئولان تصحیح شود، این مسئله‌ای است که بیشتر برای مسئولان درس‌آموز است.
اشتباه دوم، اما این است که عده‌ای می‌گویند خب مردم ناراضی هستند، ولی پای انقلاب هم مانده‌اند، پس ما مسئولان الان خیلی شرمنده شدیم، برویم بیشتر کار کنیم و در انتخابات شرکت کنیم؛ این کافی نیست واقعیت این است که مشکلاتی در کشور وجود دارد که جز با کمک مردم برطرف نمی‌شود و متأسفانه ظرفیت مردم یعنی اینکه مردم را به مشارکت بگیریم آنگونه که رهبر انقلاب تأکید می‌کنند یا در دهه اول انقلاب امام خمینی تأکید می‌کرد، به شدت مغفول مانده‌است و به هیچ عنوان حتی در دولت مردمی هم دیده نمی‌شود. ارتباط رئیس‌جمهور با مردم خیلی خوب است و نسبت به چیزی که ما در دولت‌های قبل آن را خیلی کم دیده بودیم، واقعاً خوب است ولی این کافی نیست شما یک ظرفیت و سرمایه‌ای دارید که از آن استفاده نمی‌کنید.

دقیقاً منظور شما این است که مسئولان باید در قبال این مردم چه کاری انجام دهند؟
کاری که باید انجام شود این است که مشکلات کشور را بگذاریم پیش‌روی مردم و بگوییم مردم ما در خدمت شما هستیم بیایید با هم همفکری کنیم که چطور این مشکلات را برطرف کنیم. اختیارات دولتی در اختیار شما است، بیایید بگویید چطور این مشکلات را برطرف کنیم، یعنی اولاً از ظرفیت مشارکت مردم برای اولویت‌بندی و شناسایی مسئله، دوماً برای حل مسئله و سوماً برای نظارت بر حل مسئله استفاده کنیم. وقتی دیدیم که مردم در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ شرکت نمی‌کنند باید یک تلنگری به مسئولان می‌خورد که این مردم ارزشمند هستند و باید از این مردم قدرشناسی و از آن‌ها استفاده شود. تلنگر دوم را الان خوردند که چقدر مردم پای کار انقلاب و نظام هستند، مردم تهدید نیستند، مردم را نباید اینگونه دید که اگر چنین کاری را انجام دهیم، نکند مردم شورش کنند، پس ما یواشکی کاری را انجام دهیم و مردم را در جریان قرار ندهیم، بلکه اتفاقاً باید مردم در جریان قرار بگیرند و به کار گرفته‌شوند و در سه مرحله نظام مسئله، حل مسئله و نظارت بر حل مسئله از مردم استفاده شود.
این رخداد‌ها بیشتر از اینکه دل مسئولان را قرص کند، باید یک نوع احساس عذاب‌وجدان و احساس اینکه چرا ما از این ظرفیت غافل بودیم، به آن‌ها دست دهد و دیگر دلشان آرام و قرار نداشته‌باشد و فقط دنبال این باشند که متوجه شوند کجا می‌توانند این ظرفیت مردمی را به کار بگیرند. یک مشکلات بزرگی هست که می‌دانیم دولت و رئیس‌جمهور دارند روز و شب دنبال آن می‌دوند و قابل‌حل نیست، کما اینکه اگر امام‌خمینی (ره) هم می‌خواستند فقط با حلقه اول انقلاب و اطرافیان خود انقلاب کنند یا جنگ را اداره کنند، هرگز موفق نمی‌شدند، ولی به فرمایش رهبر معظم انقلاب ابتکار حضرت امام این بود که مردم را به صحنه آورد و با آوردن مردم بود که انقلاب به نتیجه رسید و ادامه پیدا کرد، یعنی امام کار را دست مردم سپرد. ببینید چطور دهه اول انقلاب با مردم رفتار می‌شد و مردم چه نقشی در حاکمیت داشتند دقیقاً الان هم باید همین نقش را به مردم بدهیم نه اینکه اقتصاد دست یک بخشی از افراد خاص باشد، سیاست دست یک عده دیگر و همچنین فرهنگ دست عده دیگری، بلکه باید کاملاً مردمی انجام شود و بین مردم جریان پیدا کند که این می‌تواند خیلی در اداره کشور و حل مشکلات تحول ایجاد کند.

فرمودید اول انقلاب مردم در اداره جنگ و کشور در میدان بودند الان ولی به نظر می‌رسد مردم دو دسته‌اند بخشی آنقدر با انقلاب همدل هستند که در مراسم‌های مختلف هنوز پای کارند مثلاً در سالگرد شهادت حاج قاسم شرکت می‌کنند و بعد از عملیات تروریستی هم دوباره به میدان می‌آیند، ولی بخش دیگری هم هست که با افرادی مثل علی کریمی همراهی و حتی از چنین جنایتی اعلام خوشحالی می‌کنند و می‌گویند خوب شد این‌ها به شهادت رسیدند…
این‌ها را مردم نمی‌گوییم این‌ها سلبریتی‌هایی هستند که در این سال‌ها به آن‌ها تریبون داده‌شد و پول‌ها دست آن‌ها بوده‌است، اتفاقاً به این‌ها اعتماد کردند که اینگونه دارند به مردم و نظام لگد می‌زنند.

این‌هایی که حاضرند پس از چنین جنایتی اعلام خوشحالی کنند و مثلاً تیکه‌ای هم به مردم داغدار بیندازند، چه کسانی هستند؟
یک بخشی مردم هستند که یا پای کار حاج قاسم مانده‌اند که خب کاملاً مشخص هستند یا اینکه آنقدر دلشان پاک است و بیمار نشده‌اند که وقتی کشته‌شدن هموطن خود را می‌بینند، اعلام خوشحالی کنند، این بخش از مردم شاید ۹۰ تا ۹۵ درصد از مردم را تشکیل می‌دهند.
در اینجا با سلبریتی‌ها و مانند آن‌ها که حتی اقلیت هم نیستند، کاری ندارم، ولی یک بخش دیگر از مردم هم هستند که ناراضی هستند و به هر دلیلی احساس می‌کنند می‌شد خیلی کار کرد، ولی کاری نشده، با مشکلات واقعی اداره کشور آشنا نیستند و این نارضایتی موجب‌شده دل‌هایشان سرشار از خشم و نفرت شود و گاهی اوقات حرف‌هایی بزنند که در شرایط عادی انسان عادی چنین حرف‌هایی نمی‌زند، یعنی آدم عصبانی ممکن است خیلی از حرف‌هایی را بزند که اگر از او بپرسی واقعاً منظور تو این است، منظورش آن نبوده، بلکه این ناشی از خشم و نفرتی است که به وجود آمده‌است. در مورد این بخش هم اگر مردم پای کار بیایند و آن بخش کوچک ببینند مشکلات واقعی وجود دارد، راه‌حل طولانی‌مدت است، به این راحتی نمی‌شود مشکلات را برطرف کرد، این بخش از مردم هم همراه می‌شوند و کنار می‌آیند.
یک بخشی هم هستند که اصلاً بحث آن‌ها متفاوت است و اگر آن‌ها جزو مردم هم باشند از اول هم با بقیه مردم همراه نبوده‌اند و یک ویژگی اجتماع‌ستیز داشته‌اند و بحث آن‌ها مربوط به حاج قاسم و این‌ها نیست، از روز اول انقلاب با مردم مشکل داشتند، این‌ها همان‌هایی هستند که شورشیان ۵۷ را همیشه گفته‌اند و دشمنی و کینه‌ای که دارند مربوط به ۴۵ سال پیش است و هنوز هم انتقادی که به شاه دارند، این است که باید آدم بیشتری می‌کشت تا انقلاب مردم به ثمر نرسد. بر این اساسی که گفته شد چیزی که الان می‌بینیم موضوع تازه‌ای نیست و این ویژگی ضدمردمی را که در بخشی از افراد است، می‌فهمم و البته این‌ها قابل‌درمان هم نیستند، یعنی یک بیماری به جان این‌ها افتاده و با دسته دوم هم فرق می‌کنند، ناراضی هستند و به دلیل مشکلات مخالف شده‌اند. این‌ها از اول هم با مردم نبودند، با مردم مشکل داشتند، در صفحه‌های مجازی آن‌ها هم بگردید می‌بینید همواره مردم ایران را تحقیر می‌کنند، درخواست بمباران، تحریم و حمله نظامی به مردم ایران را داشته و دارند. همه این‌ها یک خط است و الان هم چیزی عوض نشده و چه داعش باشد و چه بدتر از داعش حمله کند و از مردم ایران بکشند این‌ها احساس شادی می‌کنند.
اما وقتی از علی کریمی و مانند آن‌ها می‌گویید من آن‌ها را جزو مردم نمی‌دانم، این‌ها سلبریتی هستند من کسی را مردم می‌دانم که درد مردم را دارد، آقای علی کریمی و کسان دیگری که در خارج از کشور نشسته‌اند و دارند از طریق مخالفت با جمهوری اسلامی ارتزاق و فاند جذب می‌کنند، فرق دارند با کسی که گوشت و مرغ گران خریده‌است. حالا غیر از اینکه باید این سه دسته را از هم جدا کرد، این مسئله هم وجود دارد که شاید از دهه ۷۰ به نوعی حضور مردمی از دوره آقای هاشمی کمتر شد و مردم را کنار گذاشتند که این مسیر و ریل‌گذاری باید عوض شود و کسی که توان این کار را دارد دولت آقای رئیسی و دولت مردمی است.

این مردمی که به قول شما از اول انقلاب گوشت گران را خریده‌اند و هدف بمب‌گذاری‌ها هم قرار گرفته‌اند تا کی قرار است اینگونه به عنوان هسته سخت نظام مستحکم باشند و این روند را ادامه دهند که حتی بعد از بمب‌گذاری هم میدان را ترک نکنند؟
یک بار رهبر انقلاب گفتند کسانی که از شکاف نسلی صحبت می‌کنند خیلی با مردم ایران آشنا نیستند و واقعاً شکاف نسلی به آن معنایی که گفته می‌شود، رخ نداده، به نظر من هم این حقیقت دارد و آن نگاه انقلابی که از ابتدای انقلاب بوده به نسل‌های بعد هم منتقل شده‌است و در بیانیه دوم انقلاب نیز اشاره شد که انقلاب موجودی زنده است که به نسل‌های بعدی منتقل شده‌است. البته خیلی از مسئولان نگران هستند که مسئولیت را به نسل‌های بعدی تحویل دهند، چون اعتماد ندارند و می‌گویند از کجا معلوم نسل بعدی هم مانند ما انقلابی باشند و شاید بین آن‌ها فقط رهبر انقلاب باشد که اینقدر اعتماد به مردم دارد.
واقعیت این است که تفکر انقلاب اسلامی بازتولید شده و در بحث مدافعان حرم ما این را دیده‌ایم، در بین دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها مثال‌هایی در شهدای اغتشاشات اخیر مانند شهید عجمیان و علی‌وردی دیدیم چشمه‌ای که امام‌خمینی بنیانگذار آن بودند، جاری است و نسل‌ها پی‌درپی می‌آیند و به این آرمان اعتقاد دارند و ادامه پیدا می‌کند و این تصوری که متأسفانه در دستگاه‌های امنیتی رواج پیدا کرده که مردم دیگر مردم اول انقلاب نیستند، تصور درستی نیست. بله مردم اول انقلاب نیستند، بلکه نسل جدیدی که آمده‌اند خیلی محکم‌تر از نسل اول انقلاب هستند، چون آن‌ها با یک امید و آرمان وارد انقلاب شدند و مشکلات را ندیده بودند، ولی این‌ها مشکلات و دشمنی‌ها را دیده‌اند، زخم زبان‌ها را دارند تحمل می‌کنند، ولی آنقدر بصیرت دارند که پای انقلاب مانده‌اند.

خب در مورد همین نسل هم عده‌ای مثال می‌زنند که در خانواده شهید شاید فرزند شهید راه پدر خود را نرود یا انقلابی اول انقلاب داریم که ضدانقلاب هم شده‌است.
حرف کاملاً درست است، اصلاً این سنت خداست. خیلی‌ها آیه «یخْرِجُ الحَی مِنَ المَیتِ وَ یخْرِجُ المَیتَ مِنَ الحَی» به معنای اینکه (خداوند از مرده زنده را خارج می‌کند و از زنده مرده را خارج می‌کند) را تفسیر کرده‌اند به فرزند ناخلف و برعکس افرادی که در خانواده‌های بدی بودند، یعنی مثلاً پدر و مادر ضدانقلاب بوده‌اند، ولی بچه رفته طلبه و متدین شده‌است و این کاملاً مصداق همین آیه است و این سنت خداست که در خانواده‌های خوب گاهی اوقات افراد گمراه می‌شوند و از ریزش‌ها انقلاب هستند، به دلیل اینکه انسان آزاد است و اختیار دارد و از طرف دیگر کسانی داریم که اصلاً اهل این چیز‌ها نبوده‌اند، ولی به جمع رویش‌های انقلاب پیوسته‌اند. به قول حضرت آقا می‌گویند ما به ریزش‌ها خیلی توجه داریم، ولی به رویش‌ها خیلی توجه نداریم فرزند شهید یا آدم انقلابی که نخست وزیر یا نماینده مجلس بوده ریزش می‌کند، ولی از طرف دیگر شهیدان آرمان علی‌وردی و روح‌الله عجمیان و هزار تا آدم دیگه را هم باید دید که شاید خانواده بدی هم نداشتند، ولی انتظار نداشتیم، اینگونه پای انقلاب بایستند و تحولی در آن‌ها اتفاق بیفتاد. در صدر اسلام یا در خاندان اهل‌بیت هم مورد بوده که فرزند مستقیم امام ناخلف شده و از طرف دیگر مالک اشتر را داریم که پدر و مادر خیلی خاصی هم ندارد، ولی تبدیل به دست راست حضرت‌علی (ع) می‌شود یا کمیل بن‌زیاد هم پدر خاصی ندارد و جالب‌تر اینکه فرزند ابولهب که پدر و مادرش در قرآن مورد لعن قرار گرفته از یاران بسیار نزدیک و مخلص امیرالمؤمنین می‌شود.
در مجموع نسل فعلی خیلی انقلابی است البته ممکن است به زبان خودش هم اعلام نارضایتی و ناراحتی کند که به قول حضرت آقا در خیلی از موارد حق با اینهاست و، چون مسئولان از راه انقلاب دور شده‌اند، این‌ها ناراضی هستند و می‌گویند به راه انقلاب بازگردید، ولی به شیوه خودشان نسل جوان به شدت انقلابی هستند و تا وقتی به این‌ها اعتماد نشود، مشکلات کشور باقی می‌ماند. اتفاقاً حوادثی مانند حادثه تروریستی کرمان نشان می‌دهد که نسل جدید چقدر انقلابی هستند، کما اینکه بسیاری از شهدا و زخمی‌ها از نسل جوان و نوجوان بودند. باید این تصور بین مسئولان اصلاح شود که با دیدن چند تا ریزش استقرا نکنند و تعمیم جزء به کل ندهند که پس مسیر انقلاب عوض شده و مردم از انقلاب بریده‌اند به قول امام شما بریده‌اید، مردم نبریده‌اند مردم پای مشکلات هم هستند، ولی ناراحت و عصبانی هستند که چرا برخی از مسئولان مشی امام و آقا را به بهانه‌هایی تعطیل می‌کنند و به آن توجه ندارند.