به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “انسانشناسی مبنای معنویتگرایی علامه حسنزاده آملی(ره)(نقدی بر معنویت غیردینی)” شنبه ۲۲ مهرماه سال جاری توسط گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه با همکاری گروه عرفان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
این کرسی علمی با حضور حجت الاسلام دکتر علیرضا کرمانی به عنوان ارائه دهنده، حجج اسلام دکتر محمد جعفری و دکتر حسین مظفری به عنوان ناقد دنبال شد.
حجتالاسلام و المسلمین علیرضا کرمانی، عضو شورای علمی گروه عرفان مؤسسه امام خمينی(ره)در ابتدای کرسی گفت: معنویت در کلام علامه حسنزاده آملی و حتی دیدگاههای مدرن و پسامدرن صحبت شده است که جامع مشترک بین این دیدگاهها، رهایی از یک امر دانی و وصول به یک امر عالی و متعالی است البته بسته به اینکه صاحب نظریه چه چیزی را پست و چه چیزی را عالی میداند.
وی افزود: مثلا در فضای سنتی ما تقید به تعینات مادی، پست و رهاشدن از آن و وصول به کمالات، امر عالی است حتی در نگاه مدرن هم رهایی از مرتبه غیرعقلانی و رسیدن به مرتبه عقلانی است و در نگاه پسامدرن هم نگاه واقعی به عالم را از منظر خودشان دنبال میکنند. در تمامی معنویتهای موجود و تعارف و مصادیق آن میتوان چنین جامع مشترکی را پیدا کرد.
کرمانی افزود: بر این اساس معنویت علامه حسنزاده آملی مبتنی بر پذیرش مراتب وجودی انسان و حرکت از مراحل پایین به سمت مراتب بالا و جمعیت است یعنی وصول به جامعیت مراتب وصول نهایت وصول به معنویت است و از آنجا که جمعیت مراتبی دارد، میتوان معنویت را هم ذو مراتب دانست.
وی با بیان اینکه معنویت سرگذشتی در تاریخ مسیحیت دارد و این سرگذشت سبب شده است تا روشنفکران ما ناظر به آن اظهارنظر کنند، گفت: معنویت در مسیحیت معنویت ساده و به تعبیری در برابر دنیوی قرار داشت که این نوع معنویت را میتوان روحانیت هم نامگذاری کرد، یعنی معنویت در دو سه قرن اول مسیحی در برابر دنیوی بود ولی وقتی کلیسا روی کار آمد و مسیحیت دین رسمی شد، معنویت در مقابل دنیوی نبود بلکه در برابر مادی قرار گرفت یعنی چیزی که مادی باشد، معنویت نیست.
استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان اینکه در اینجا کلیسا خود را متصدی به کمال رساندن روح و از بیرون کلیسا متمایز شد، اظهار کرد: لذا معنویت که گفته شد معنویت کلیسایی بود؛ در دوره رنسانس کلیسا تضعیف شد و به تبع آن معنویت کلیسایی هم تضعیف و معنویت شخصی و از اخلاق و عقل نظری دور شد و به تجارب شخصی نزدیک شد.
وی با بیان اینکه دین شامل دین نهادینه تاریخی یعنی جنبه شعائری دین و دین در تعریف ماهوی خود است، ادامه داد: با این تعریف، معنویت غیردینی هم دو تعریف دارد؛ در ابتدا وقتی سخن از معنویت غیردینی گفته میشد تلاش برای دورکردن معنویت از قید و بند دین نهادینه مسیحیت و کلیسا بود با اینکه این فرد خدا را قبول داشت ولی در ادامه این نگاه عمیقتر شد و به معنویتی تبدیل شد که اساساً به خدا و امور غیردینی باور نداشت.
شاخصههای معنویت غیردینی
کرمانی تصریح کرد: تعبدگریزی، عقلانیت و ناواقعگرایی از جمله مهمترین شاخصههای معنویت غیردینی است؛ معنویت غیردینی معتقد است که مزاج انسان مدرن و پسامدرن از تعبد فراری است یعنی به نوعی یک پدیدار و حقیقت را توصیف میکنند؛ میگویند انسان مدرن از تعبد فراری و دنبال عقلانیت است لذا ما باید براساس عقلانیت، یک معنویتی تعریف کنیم و این معنویت ما را از رنج فاصله میدهد و به آرامش میرساند.
وی تأکید کرد: عقلانیت اینها هم عقلانیت نظری سنتی نیست بلکه براساس فرهنگی و نظریاتی چون کانت معتقدند که عقل نظری از تبیین بسیاری از مسائل متافیزیکی برنمیآید. بنابراین در اینجا مراد از عقل، استدلال عقلی بر امور ماورایی و متافیزیکی نیست بلکه عقلانیت ابزاری و عملی ما را به نتیجه میرساند یعنی ببینیم چه چیزی ما را از رنج جدا و به آرامش سوق میدهد.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: این نگاه مدرن منتهی به نگاه پسامدرن ناواقعگرا شد؛ معنویگرایان مدرن معنویت را وابسته به تجربه شخصی افراد میدانستند و اعتبار آن به پشتواه واقعیت آن بود یعنی اگر معنویت و دین را شخصی میکردند باز این تجربه باید واقعی باشد یعنی واقعیت را منکر نمیشوند و خط نمیزنند اما در ضمن کارشان به عنوان نتیجه نوع نگاهشان، یک ناواقعگرایی است لذا تفکر پسامدرن تفکری است که لوازم مخفی دیدگاه مدرن را عیان و آشکار کرد.
ویژگی معنویت پسامدرن
کرمانی تصریح کرد: اگر مشکلی داریم و رنجور هستیم چون دغدغه واقعیت داریم و اگر دغدغه واقعیت را کنار بگذاریم این رنجها هم از بین خواهند رفت؛ اینها معتقد به آنارشیسم معرفتی شدند و اینکه هیچ قانونی وجود ندارد و و به پوچگرایی معرفتی رسیدند. بیان برخی از این افراد آن است که در معنویت پسامدرن، پوچگرایی و هرج و مرج معرفتی برچسب منفی نیست و راهی برای رسیدن به معنیوت و گریز از دغدغههایی است که دین به آن توجه کرده است.
این پژوهشگر حوزه علمیه اضافه کرد: اشکال علامه حسنزاده آملی به این معنویتها این است که اینها در گام اول مراتب مافوق انسان و ساحت آسمانی او را منکر شدهاند؛ انسان بریده از آسمان را ملاک کار قرار دادهاند و انسان بریده از آسمان به واقع، معدوم و ناواقع است لذا همه احکامی را که بر این انسان حمل کردهاند، واجد این ویژگی ناواقعگرایی است.
عقل نظری نه جای ایمان را تنگ میکند نه عقل عملی
وی در نقد تعبدگریزی این معنویات از منظر علامه حسنزاده اظهار کرد: اینها گرچه معنویت معطوف به شریعت را نفی میکنند اما به شدت متعبد و متعصب به فرآوردههای عقلانی خود هستند. در نقد این تفکر هم گفته شده است معنویتگرا، متعبد است ولی متعبد به حقیقت است ولو اینکه حکم عقل باشد یا شرع. نکته دیگر اینکه کسانی که عقلانیت نظری را برنمیتابند و سراغ عقلانیت عملی رفتهاند و با تنقیص عقلانیت نظری جایی برای ایمان باز کردهاند که به نظر میرسد تفسیری میتوان از عقلانیت نظری داشت که نه جا را برای ایمان و نه عقلانیت عملی تنگ کند.
کرمانی با بیان در عقل نظری ما دنبال بیان این مطلب هستیم که مزاج معنوی انسان دارای فضیلت عقلانی شود، ادامه داد: در عقل نظری دنبال تأکید بر این مطلب نیستیم که استدلال عقلی لزوماً انسان را به نتیجه میرساند.
چرا اقبال به معنویت در دوره جدید بیشتر است؟
در ادامه حجتالاسلام مظفری در سخنانی گفت: یکی از نقدهای وارد به عنوان مقاله شما که ارائه هم براین اساس بود عنوان مقاله است یعنی شما فرمودید مبنای انسانشناسی علامه حسنزاده آملی ولی ایشان فقط این مبنا را ندارند بلکه مبانی دیگری هم دارند لذا پیشنهاد بنده این است که اگر عنوان را برخی از مبانی انسانشناسی و دینشناسی علامه بگذارید، بهتر و جامعتر است.
وی افزود: شما چون تعبدگریزی را به عنوان شاخصه معنویت غیردینی برشمردید جا داشت که در این مسئله هم از علامه حسنزاده مطلبی را بیان میکردید که همان بحث طریقت و حقیقت و ظاهر و باطن دین است که ولو به اشاره کوتاه بیان و معنویت دینی را نقد کنید.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: بشر در عصر جدید نسبت به گذشته اقبال بیشتری به معنویت پیدا کرده است که عوامل متعددی هم دارد؛ از جمله محدودیتهای نظری و عملی علم تجربی یکی از عوامل این موضوع است؛ بشر در دورهای با علوم تجربی تصور کرد که همه مشکلات بشر را با این علوم حل خواهد کرد ولی سرش به سنگ خورد و دید اینطور نیست. همچنین اثبات نادرستی فلسفههای معنویتستیز مانند عقلانیت مدرن و … هم از دیگر عوامل این موضوع است.