آنچه که بود، هست و خواهد شد

دکتر کمیل خجسته

مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص ناآرامی‌های پاییز ۱۴۰۱

وقایع اخیر یک داستان دنباله‌دار با دو منشا است. ندیدن هرکدام خطای تحلیلی ایجاد می‌کند. خطای تحلیلی موجب خطای رفتاری می‌شود. از این جهت شناخت آنچه که این روزها با آن روبرو هستیم مقدم بر هر چیزی است.

اعتراض؟

برای تقریب ذهنی می‌شود با یک مثال بحث را شروع کرد. جمهوری اسلامی رقیبی دارد که دائم برای تاثیرگذاری بر جامعه ایرانی روش‌ها و تاکتیک‌های مختلفی را پیاده می‌کند. در همین قلم حجاب، به اقدامات آن‌ها نگاه کنید. ۱. تقویت و سرمایه‌گذاری روی یک سلبریتی ضد حجاب به عنوان نقطه کانونی این پروژه؛ ۲. ایجاد کمپین‌های دیجیتالی مانند آزادی‌های یواشکی و چهارشنبه‌های سفید و… ۳. ایجاد رخداد در میدان واقعی مانند دختر خیابان انقلاب؛ این‌ موارد سه خط تلاش به‌هم‌ پیوسته برای پروژه حجاب بود. البته آن‌ها خطوط تلاششان را به همین اکتفا نکردند. ۴. در یک مقیاس بزرگتری برای مخاطب جهانی که ایران هم شامل می‌شود، ادبیات جهانی جنسیتی و دگرباشی را راه‌اندازی کردند. برای این کار گروه‌های موسیقی غربی و شرقی فعال شدند. ساخت انیمیشن‌ها، فیلم‌های سینمایی و سریال‌هایی که نت‌فلیکس و آمازون پرایم و… به پشتیبانی استودیوهای فیلم‌سازی هالیوودی شروع به ساختنش کردند. پشت سر این فیلم‌ها و انیمیشن‌ها؛ ۵. فرش قرمزهای سلبریتی‌های جهانی، پوشش آن‌ها و تقویت مد و فشن؛ ۶. پرکردن ویترین مغازه‌های لباس از همان مد و لباس بند پنج. این در حالیست که بنابه گزارش مرکز آمار ایران سال ۱۳۹۹، ۴/۸۳ درصد از افراد ۱۵ ساله و بیشتر، پوشاک خود را براساس ویترین فروشگاه‌های پوشاک انتخاب می‌کنند.

در مقابل حداقل این شش خط تلاش امریکایی‌ها در موضوع حجاب چه روش‌هایی را «مسئول» جمهوری اسلامی برگزیده است؟!

الف. عدم نوآوری در روش‌

بیش از یک دهه است که روش غالب برای ایجاد محیط امن اجتماعی استفاده از «گشت ارشاد» و مانور «ون گشت ارشاد» بوده است. حتی تاکتیکی هم که به این مسئله نگاه شود جمهوری اسلامی با صحنه از قبل باخته‌ای با استفاده از این روش روبرو بوده است. در یک محیط تقابلی برای حریفی که چنین با انگیزه علیه هویت و فرهنگ جامعه ایرانی کار می‌کند مانند اینست که بازیکنی با مشت باز و نقشه از پیش افشا شده وارد میدان رقابت شود. این روش برای امریکایی‌ها به فرصتی برای پیاده‌سازی یک «تاکتیک بدل» تبدیل می‌شود. یعنی دائم روی آن می‌تواند طرح‌های مختلف رسانه‌ای اجرا کند و افکار عمومی را با خود همراه کند. کما اینکه در همین تابستان هم بارها شاهد کنش‌های رسانه‌ای آن‌ها با محوریت ون گشت ارشاد بودیم.

ماجرای حجاب یک نمونه و مثال از عدم نوآوری در روش‌ها بود. عدم نوآوری در روش و عدم‌به‌روز بودن حاکمیت در موارد مختلف موجب عدم پاسخگویی، از بین رفتن کارآمدی و در نهایت آزار جامعه می‌شد.

ب. تصمیمات پرخطای هزینه‌ساز

کنار این عدم نوآوری در روش، تصمیم‌های خبرساز عجیب در مشهد مانند ماجرای استادیوم بازی ایران-لبنان و اسپری فلفل به زنان متقاضی حضور در استادیوم، ابلاغ دادستانی مشهد مبنی بر عدم ارائه خدمات حاشیه خیابان کافی‌شاپ‌ها، عدم ارائه خدمات شهری به برخی از شهروندان در مشهد و… در همین تابستان جاری کنش‌های اجتماعی و رسانه‌ای زیادی را ایجاد کرد. جالب اینکه برخی از آن‌ تصمیم‌ها برگردانده شد اما اثر رسانه‌ای و اجتماعی خودش را گذاشت و این حتما در ایجاد گوله برفی اعتراض موثر بود.

ج. انباشت چالش‌های اقتصادی

« امروز مسئله‌ی اصلی ما، مسئله‌ی اصلی مسئولین اجرائی کشور و کسانی که به نحوی در این مسائل، در اداره‌ی کشور دخالت دارند، عبارت است از اقتصاد… ما در این ده سال گذشته، در دهه‌ی ۹۰، در واقع مواجه بودیم با انباشت چالش‌های اقتصادی … باید ان‌شاءالله درباره‌ی مسائل اقتصادی درست فکر کرد، درست عمل کرد و حرکت کرد تا برای ملّت وسایل آسایشی در این زمینه ان‌شاءالله به وجود بیاید.»  ارزیابی رهبر انقلاب اسلامی از مسیر دو دولت فعلی و سابق را در زمینه حل مساله اقتصادی از سه دیدار فهمید. آخرین دیدار با دولت سابق، سخنرانی اول سال و سخنرانی با دولت در هفته دولت در سال ۱۴۰۱ نشان می‌دهد که:

  1. شکست ایده دولت قبل در اعتماد به غرب؛
  2. وجود رویکردهای دلگرم‌کننده جدید در مسئولین اجرایی؛
  3. لزوم تمرکز رئیس دولت جدید بر چند مسئله محوری اقتصاد؛
  4. انسجام مجموعه‌ی مدیران اصلی اقتصاد کشور.

این سه محور در حالی خودنمایی می‌کرد که هنوز اتفاقات آبان۹۸ از ذهن‌ها فراموش نشده است. نظرسنجی ایسپا در اسفند ۹۸ نشان می‌دهد که حدود هفتاد درصد مردم معتقد بودند که در وضعیت فعلی، راه دیگری جز اقدامات اعتراضی برای مردم باقی نمانده است. دولت پیشین دولت تک گزینه‌ای بود که اصرار به این داشت که همه راه‌ها از مذاکره با امریکا می‌گذرد. چون تکیه تنها به این مسیر، کارآمد نبود، لذا اقدامات جبرانی برای اصلاح روند نمودارهای نظرسنجی ایسپا نشد. از طرف دیگر هرچند دولت جدید یکسال و اندی است که بر سر کار آمده است، اما هنوز نتوانسته ایده محوری خود را به مردم معرفی نماید. همان‌طور که رهبر انقلاب اسلامی در دیدار شهریور هیئت دولت به آن اشاره کردند. این دو اتفاق موجب شده مردم احساس نکنند که مسائلشان در حال رفع شدن است و به اصطلاح جامعه معترض بدون چشم‌انداز باقی ماند. در حالی‌که در دیدار پرستاران سال ۹۸ رهبری بر وجود اعتراض مردم تاکید کردند که «مردم یک مطالباتی دارند؛ در اغلب موارد هم حق با مردم است؛ مطالباتی دارند، توقّعاتی دارند، انتظاراتی دارند و اگر نشود اعتراض می‌کنند … بصیرت مردم، اینجا بود که بمجرّد اینکه دیدند حساب، حساب تخریب و زدن و آتش‌ زدن و نابود کردن و زیربناها را خراب کردن است کنار کشیدند. مطالبات مردم، بود و هست امّا حاضر نشدند با فتنه‌گر همراهی کنند.» در واقع همچنان محیط اعتراضی بر جامعه حاکم بود.

د. فشار رسانه‌ای

مرکز اعتدال سعودی، آلبانی‌نشین‌های منافق، اینترنشنال سعودی، بی‌بی‌سی انگلیس، ایندپندنت انگلیس، صدای امریکا، لشکری از سلبریتی‌های دو تابعیتی همه بخشی از ارتش آشکار رسانه‌ای امریکا است. اوباما به نوشته نفیو در کتاب هنر تحریم‌ها از این ارتش توقع داشت تا مردم ایران با احساس درد از فشار تحریمی تسلیم خواسته او شوند.

ترامپ در کمپین فشار حداکثری‌اش به‌دنبال این بود تا با ترکیب تحریم، فشار رسانه‌ای و آشوب خیابانی مردم را به ستوه آورد و پروژه آشوب را رقم بزند.

بایدن هم چارچوب فشار حداکثری ترامپ را با اضافاتی حفظ کرد. کما اینکه بایدن در هنگام اغتشاشات در مهرماه خبر داد که سفرش به منطقه نه برای انرژی بلکه برای ایران بوده است.

خلاصه عملکرد این ارتش رسانه‌ای این بود که بتواند در جامعه ایجاد احساس بن‌بست در کشور و حل ناشدنی بودن مسائل مردم در ایران را بوجود آورد. این فضای رسانه‌ای به همراه سه بند قبلی اشکال درونی موجب شد تا اعتراض به وضع موجود رنگ جدی‌تری به خود بگیرد.

اما اعتراض، ناگهان با اغتشاش و آشوب قاطی شد. چگونه؟

تغییر نسل فناوری

یک مقدمه دیگر را هم باید توجه داشت و آن این است که ما وارد تغییر نسلی در حوزه فناوری شده‌ایم. وب۳ جانشین وب۲ می‌شود. در وب دو انقلابی شکل گرفت که موبایل‌ها اینترنتی شدند، پلتفرم‌ها وارد شدند، اقتصاد دیجیتال شکل گرفت و باعث شد در حکمرانی تغییراتی ایجاد شود. در وب سه تقریبا با تغییرات بسیار بسیار گسترده‌تری مواجه می‌شویم. تغییرات موبایلی گسترده‌ای ایجاد شد. در وب ۳ وارد مرحله اینترنتی‌شدن همه چیز(IOT) و به وجود آمدن دارایی‌های دیجیتال مثل توکن‌های غیرمثلی(NFT) می‌شویم و به همین نسبت شکل جدیدی از زندگی و زیست حاصل می‌شود.

این تغییرات موجب می‌شود تا شکل‌های جدیدی از قدرت ایجاد شود. مؤلفه‌های قدرت در عصر صنعتی را می‌توان در شش حوزه وسعت سرزمینی، جمعیت، منابع طبیعی، ظرفیت اقتصادی، ثبات سیاسی و تجهیزات نظامی تعریف کرد که این عناصر، عناصر سازنده قدرت دولت‌ها بودند. حالا با ظهور عصر فناوری ارتباطاتی برای پنج عنصر آن، رقیب یا ما به‌ازاء به وجود آمده است. مفهوم شبکه رقیب جدی برای جمعیت شده است. دوم اینکه، در کنار منابع طبیعی داده‌ها و اطلاعات انبوه هم از دارایی‌های مهم یک مجموعه حساب می‌شود. اگر نفت پایه محوری در عصر صنعتی بود اکنون داده‌ها و اطلاعات این نقش را بازی می‌کنند. اتفاق مهمی که حاصل شده این است که متأسفانه عمده مصرف اینترنت ما در پلتفرم‌های اینستاگرام یا تلگرام است و بیگ دیتاها مردم ایران یا همان نفت دیروز در حال خارج شدن از کشور می‌باشد. ما امکان هیچ بازآفرینی یا تبدیل آن به یک امر مولد را دارا نمی‌باشیم. اما آن‌ها در مقابل، دارای قدرت تصرف بر اطلاعات یا تجاری‌سازی آن هستند.

سوم، بحث ثبات و نظم سیاسی می‌باشد که همیشه در اختیار دولت‌ها بوده است. اما با قدرت‌یافتن پلتفرم‌ها آن‌ها‌ حکمرانی خود را اعمال می‌کنند و گاهی در مقابل دولت‌ها قرار می‌گیرند.

مسأله دیگر سرزمین یا همان پلتفرم است. مورد پنجم نیز اقتصاد است. منطق بلاکچین هرچقدر فراگیرتر شود جانشین و رقیب جدی برای سیستم‌های بسته اقتصادی دولت‌ها می‌شود.

نکته مهم این است که پنج عنصر مذکور، توان این را دارند که تا خیابان با دولت‌ها هماوردی انجام دهد. کاستلز در کتاب «شبکه خشم و امید» می‌گوید: اقداماتی که در محیط مجازی انجام می‌شود باعث به‌وجود آمدن اقدامی نمادین مثل تسخیر التحریر در ماجرای بیداری اسلامی، اشغال خیابان وال‌استریت و… می‌شود. این نمادی است که جنبش خود را نشان دهد. ولی این حالت نمادین پایان می‌پذیرد و در مقابل قدرت دولت‌ها ناتوان است.

این‌گونه می‌شود موضوع تغییر نسل فناوری را جمع‌بندی کرد که این تغییر نسل موجب جابجایی عناصر قدرت شده و بازیگران جدیدی را به‌وجود آورده است و از طرف دیگر این امکان برایش پیش آمده است تا با آن به اشغال خیابان توجه کند. در واقع از طرفی با بحث سیاست خیابانی آصف بیات، روبرو هستیم و از طرفی دیگر فضای خودمختار کاستلز را توجه داریم. در اینجا باید دید که چگونه فناوری ارتباطاتی موجب اشغال خیابان می‌شود؟

اغتشاش

اغتشاش داستان امروز نیست. این مدل به همان سال ۹۸ برمی‌گردد. زمانی که اردوغان نخست وزیر ترکیه هشت روز قبل از ماجرای آبان ۹۸ در مصاحبه با میدل‌ایست‌آی ترکیه خبر غیر منتظره‌ای داد. «افرادی قصد دارند اعتراضات عراق را به ایران بکشانند.» هشت روز بعد، عملکرد دولت در ماجرای بنزین فرصت را ایجاد کرد و تهران و شهرهای دیگری از ایران وارد آشوب سهمگین آبان شدند.

یک هفته قبل از اردوغان هم رهبر ایران در دانشگاه افسری خطاب به مردم لبنان و عراق هشدار داده بودند که مراقب باشند «دشمن می‌خواهد ساختارهای قانونی را به هم بریزد.» رهبری در همان دیدار بعد از این موضوع خطاب به نیروهای مسلح تاکید کردند که «نیروهایی که حافظ امنیّت هستند آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابله‌ی با فتنه هم بگیرند.»

هزار کیلومتر آنطرف‌تر، دوم آبان ماه سید حسن نصرالله در واکنش به اتفاقات مشابه عراق در لبنان گفت که «تأکید می‌کنم تحلیل در کار نیست و در روزهای گذشته هم‌پوشانی همه‌ی اطلاعات و اسناد ما از منابع متعدد نشان می‌دهد امروز شرایط سیاسی لبنان وارد مرحله‌ای تازه شده؛ یک حمله‌ی جهانی و منطقه‌ای با به‌کارگیری طرف‌های داخلی. دیگر صحبت از جنبش‌ها و اعتراضات مردمی و بهداشت، محیط زیست، فرصت‌های شغلی، گرسنگی، فساد و… نیست. درباره‌ی چیزی هشدار دهم که در کشورهای دیگر هم اجرا شده است. اسرائیل و رسانه‌ها و دل‌بسته‌هایش را ببینید…. من برای مقاومت نمی‌ترسم، برای کشور می‌ترسم. فارغ از زمینه‌ها و جزئیات حوادث عراق، امروز عراق درگیر چیست؟!»

حرف مشترک اردوغان، سید حسن نصرالله و آیت‌الله خامنه‌ای یک چیز بود. رخدادی خشن و با ویژگی‌های مشترک در این سه کشور در حال بروز است.

یکی بعد از دیگری

فتنه در این سه کشور یکی بعد از دیگری بروز کرد. هر کدام از آن‌ها در مواجهه با این پدیده امنیتی سرنوشتی متفاوت یافتند. ایران با وجود تحمل فشار سنگین عملیاتی توانست بر فضا مسلط شود. رحمانی فضلی، وزیر وقت کشور در مجلس بیان کرد که «آنها می‌خواستند در ایران جنگ داخلی راه بیندازند. از چند ماه قبل آبان، آموزش نظامی را آغاز کرده بودند و حتی ورود سلاح قاچاق در مرزها بیشتر شده بود ولی ما این اقدامات را رصد کرده بودیم. گران‌شدن بنزین بهانه برای ایجاد آشوب در ایران شد.» ماجرایی که رهبر انقلاب در دی ماه همان سال تعریف می‌کنند که «یکی از مسئولان بلندپایه‌ی کشور در ملاقاتی که داشتند با یک سیاستمداری از سیاستمداران خارجی، به این مسئول ما گفته بود که آمریکایی‌ها به من گفتند: «کار ایران تمام است.»

دی ماه همان سال امریکایی‌ها حاج قاسم را ترور کردند. البته خون حاج قاسم مانند مرهمی شد تا جامعه تب‌دار آن روزها زیر سایه پرچم ایران به هم وصل و متحد شود. ماندگارترین تصویر آن روزها تابوت حاج قاسم بود که با پرچم ایران پوشیده شده بود و در دستان مردم ایران دست به دست می‌شد. هر چند که خون حاج قاسم یک عنصر مهم در بازسازی جامعه ایران بود اما نظرسنجی اسفند۹۸ ایسپا نشان می‌داد که ۷۷.۸ درصد مردم ایران در حالیکه به حق اعتراض و انجام آن معتقد بودند اما با این گویه که دشمنان ایران از اقدامات اعتراضی سوء استفاده می‌کنند موافق بوده‌اند. این همان گزاره‌ایست که رهبری در دیدار ۱۹ دی با پرستاران در تمجید از مردم ایران گفتند: «در آ‌بان ملاحظه کردیدمردم مطالباتی داشتند؛ دشمنی که افرادی را آماده کرده بود، از این فرصتِ مطالبات استفاده کرد، فوراً وارد شد، شروع کرد تخریب کردن. بصیرت مردم، اینجا بود که بمجرّد اینکه دیدند حساب، حساب تخریب و زدن و آتش‌ زدن و نابود کردن و زیربناها را خراب کردن است کنار کشیدند. مطالبات مردم، بود و هست امّا حاضر نشدند با فتنه‌گر همراهی کنند؛ کنار کشیدند، فتنه‌گر تنها ماند.»

اثر استخوان لای زخم

هر چند پروژه آشوب و بی‌دولت‌سازی در دو کشور عراق و لبنان هم موفق نشد اما این ماجرا در هر دو کشور مانند استخوان لای زخم اثراتش باقی ماند. کار آنقدر در عراق و لبنان عیان بود که حتی برخی با ماسک و گریم جوکر پا به میدان گذاشته بودند و آنقدر فضا وحشیانه شده بود که آشوبگران وسط خیابان‌های بغداد، بساط چوبه دار را پهن کرده بودند. درست مثل جوکر، خشن، بی‌رحم، خونریز و برهم‌زننده نظم خیابان. در عراق تا بهمن همان سال به دلیل همین خشونت‌ها بیش از پانصد و پنجاه نفر کشته شدند. عراق تا اواخر مهر ۱۴۰۱ نتوانسته بود دولت مستقرش را حاکم کند و از آن‌موقع تا چندماه با دولت موقت امورش را مدیریت می‌کرد. دامنه این اتفاقات به درگیری‌های مجدد مسلحانه در خیابان‌های بغداد قبل از اربعین ۱۴۴۴ کشیده شد. اتفاقی که منجر به کشته‌شدن بیش از سی نفر و مجروح شدن هفتصد نفر در خیابان‌های بغداد شد.

از سوی دیگر لبنان علاوه بر اینکه همچنان دولت مستقری ندارد و همچنان کابینه دولت موقت آن را مدیریت می‌کند، درگیر مسئله گرسنگی و فقدان انرژی و سوخت است. سید حسن نصرالله وضع لبنان را چنین توصیف می‌کند: «این‌ها دارند کشور را به سمت گرسنگی می‌برند نه جنگ سیاسی. ان شاءالله در لبنان جنگ داخلی نخواهد شد. به هیچ کس اجازه داده نخواهد شد در لبنان جنگ داخلی به راه بیاندازد. اما وقتی گرسنگی به این شیوه گسترش یابد، خطر بزرگی برای امنیت اجتماعی پیش خواهد آمد که شاید بدتر از جنگ داخلی باشد. در جنگ داخلی بالاخره برخی خیابان‌ها، خط تماس [و خط مقدم درگیری] است ولی پشت خطوط تماس، امن است. اما وقتی امنیت اجتماعی از بین رفت، شخص، دانشجو، خانم، زن، مادر، پدر و… هیچ کس نمی‌تواند در خیابان راه برود چون نمی‌داند کی می‌خواهند بیایند بدزدندش، غارتش کنند و اسلحه روی سرش بگذارند. پس امریکا و اسرائیل در سیاستی که تا این لحظه در قبال لبنان به کار بسته‌اند، می‌خواهند این کشور را به گرسنگی و فروپاشی بکشانند.»

کمپین فشار حداکثری

با کنار رفتن اوباما و روی کار آمدن تیم جدید در آمریکا، کمپین فشار حداکثری (Maximum pressure campaign) جای راهبرد درگیرسازی (Engagment) اوباما قرار گرفت. پروژه فشار حداکثری که ترامپ از آن رونمایی کرده بود همچنان در دولت بایدن در حال پیاده‌سازی است. جان بولتون در نشست منافقین که دو سال قبل از بروز آشوب آبان برگزار شد؛ در تمجید از سیاست‌های دولت ترامپ گفته بود که «انقلاب سال ۱۹۷۹ آیت‌الله خمینی تا جشن چهل‌سالگی‌اش دوام نخواهد آورد.» آمریکایی‌ها برای این کار تلاش کردند تا آرایش صحنه‌ را تغییر دهند. برای این کار چنین آرایشی را به صحنه دادند:

الف) فشار رسانه‌ای

  1. ماهواره: گاردین گزارش می‌دهد که امریکا «اینترنشنال را به پشتوانه پول سعودی راه انداخت» . بخشی از کارمندان من‌و‌تو و بی‌بی‌سی را به این رسانه آوردند.
  2. لایه وب: برندهای ماهواره‌ای خود را در وب توسعه می‌دهند. لذا الف) سایت خود را راه می‌اندازند. نقش سایت‌ها تولید محتوا برای موتورهای جستجو و ایجاد دسترسی به محتواهای آرشیوی است. ب) در وب دو از سایت وارد شبکه‌ اجتماعی می‌شوند. یعنی اکانت اینترنشنال در اینستاگرام، تلگرام و توییتر هم راه می‌افتد. ج) در لایه بعد که ورود اکانت‌های متصل رسمی است. مثلا در کنار توییتر اینترنشنال، اکانت پوریا زراعتی، مهرداد فرحزاد، سیما ثابت … قرار می‌گیرند یا در کنار اکانت‌های من‌و‌تو با اکانت‌های سالومه و احسان کرمی و … روبرو می‌شویم. یعنی در این مدل، «انسان رسانه‌ها» نقش روایت، غلطاندن پیام و ایجاد شبکه را به عهده دارند. مثلا این افراد زمانی را مشخص می‌کنند که گفت‌و‌گویی را در شبکه ماهواره‌ای خواهند داشت و تا آن زمان سؤالات خود را زیر اکانت توییت بزنند. یا برعکس مثلا در آخر بخش خبری بی بی سی اعلام می‌شود برای دیدن آخرین اخبار فلان موضوع مثلا توییتر بهمن کرباسی را دنبال کنید. این رفت‌وآمدها موجب می‌شود تا د) شبکه هواداری در شبکه اجتماعی شکل می‌گیرد و در نهایت این برندهای چند لایه خود را به هـ) اکانت آشوب که نمایندگی و رهبری آشوب را برعهده دارد متصل و حمایتش می‌کنند. این کار را در سال ۹۶ آمدنیوز انجام می‌داد و در ۱۴۰۱ش اکانت علی کریمی و بعضی از سلبریتی‌ها بر عهده گرفتند. و) پشتیبان همه این آرایش ترکیبی و آن چیزی که موجب قدرت گرفتن اکانت‌ها و متن‌ها و هشتگ‌ها در این شبکه می‌شود وجود مرکز اعتدال و آلبانی به‌عنوان مگس‌های انبوه‌ساز و ترندکننده است. سی‌ان‌ان اینگونه می‌نویسد که «موج هشتگی مهسا امینی در فضای توییتر، مصنوعی و بات محور است. چه کسی پشت این همه فعالیت توییتری برای هشتگ مهسا امینی است؟» سی‌ان‌ان با دسته بندی کاربران پشت این هشتگ پرداخت. از نگاه او «این دسته‌ها شامل مهاجران، حامیان تغییر نظام از جناح راست و محافظه‌کار امریکا تا اسرائیل و در نهایت مجاهدین خلق(منافقین) ساکن در آلبانی هستند.» ز) همه این اتفاقات وب بر روی پلتفرم‌هایی می‌افتد که عامدانه بر روی قدرت‌مند کردن این شبکه تمرکز دارد. شرکت ایسپیس ایکس زیرساخت اینترنت ماهواره‌ای را به دستور امریکا وارد مدار ایران کرد. توییتر بنا به گزارش سی‌ان‌ان محدودیت‌های رباتی و…. را برداشت تا هشتگ مهسا امینی قدرت بگیرد. اینستاگرام اهانت به رهبر ایران را بدون اشکال دانست و اعلام کرد صفحه‌ای را از این جهت نمی‌بندد و…

از طرف دیگر توجه ویژه دولت ترامپ به منافقین و سلطنت‌طلبان در حوزه میدان عملیاتی صورت گرفت. آن‌ها در رسانه دو هدف کلان را دنبال کردند. از یک سو فشار روانی به افکار عمومی وارد کردند تا این گزاره در ذهن‌ها بنشیند که جمهوری اسلامی به‌دلیل افکار انقلابی‌اش به بن‌بست‌ رسیده است و از سوی دیگر «پهلوی» را به‌عنوان گذشته مطلوب به عنوان محور تبلیغی قرار دادند آنچنان که در دیداری که حضرت آقا در سال ۹۴ با رییس وقت صداسیما داشتند تاکید کردند که «مردم ما نسبت به رژیم فاسد و مستبد گذشته باورهایی دارند که در جنگ نرم تلاش بر این است تا این گذشته زشت و پلید و سیاه به گذشته‌ای درخشان و زیبا تغییر یابد. آنها می‌خواهند با تغییر باور به گذشته، نتیجه بگیرند که لزومی به وقوع انقلاب اسلامی برای از بین بردن آن گذشته، وجود نداشته است.»

ب) فشار‌ تحریم

بعد از شکل‌گیری این آرایش، ترامپ حرف از تابستان داغ ایران می‌زد. البته تابستان داغ ۹۷ گذشت و در ایران اتفاقی نیفتاد. بعد از آن بود که ترامپ پوستری از خودش در اکانت شبکه ‌اجتماعی‌‌اش منتشر کرد. تیتر این پوستر که به تقلید از فیلم «بازی تاج و تخت» درست شده بود؛ «تحریم‌ها می‌آیند» بود. این تحریم‌های جدید بخش‌های کشتیرانی، مالی و انرژی ایران را هدف قرار می‌داد. آنچنان که در تابستان سال ۹۸ داستان توقیف نفت‌کش ایرانی در جبل‌الطارق توسط انگلیسی‌ها اتفاق افتاد و بعد از آن با اقدام متقابل ایرانی‌ها کشتی انگلیسی توقیف شد و نتیجه آن این بود که نفت‌کش ایرانی آزاد شد و بار خود را به مقصدش رساند.

ج)عملیات آشوب خیابانی

جدا از حوزه‌ رسانه در میدان حقیقی و با هدف اشغال خیابان کار را به دست پهلوی و منافقین سپردند. یکی از آن‌ها سابقه ترور و خشونت‌های بی‌حد و مرز علیه ملت ایران در دهه شصت و دیگری دارای سابقه شکنجه‌های ساواکی داشت. در واقع میدان عملیات حقیقی را به دست جوکرهای ذاتی سپردند. چهار ماه قبل از اغتشاشات اخیر رهبر انقلاب آبان ماه از مهم‌ترین امید دشمنان پرده برداشتند که «امروز مهم‌ترین امید دشمنان برای ضربه زدن به کشور، امید بستن به اعتراضات مردمی است. امیدشان به این است که بلکه بتوانند با کار روانی، با فعّالیّتهای اینترنتی و فضای مجازی و انواع و اقسام اینها، با پول، با مزدور‌پروری، مردم را در مقابل نظام اسلامی و جمهوری اسلامی قرار بدهند.»۱۴/۳/۱۴۰۱ آن‌ها منتظر بهانه‌ای بودند تا با فعال‌سازی اعتراض اجتماعی بتوانند پروژه آشوب خود را آغاز کنند.

«فعالیت در خیابان و میدان حقیقی» را می‌شود با بیانیه وزارت اطلاعات در هشتم مهرماه توصیف کرد که در اغتشاشات تا آن تاریخ «۴۹ نفر از عوامل و مرتبطین گروهک منافقین، ۷۷ نفر از گروهک‌های کومله، دمکرات، پاک، پژاک، ۵ عضو داعش همراه با ۳۶ کیلوگرم مواد منفجره، سه نفر از سران بهاییت و دو نفر از تیم رسانه‌ای آن‌ها، ۹۲ نفر از وابستگان پهلوی، ۹ تبعه بیگانه از اتباع آلمان، لهستان، ایتالیا، فرانسه، هلند، سوئد و…، ۲۸ نفر از اراذل و اوباش سابقه‌دار و… بازداشت شده‌اند.» و می‌توان نطق مریم رجوی در همین ایام اغتشاشات در جمع نمایندگان مجلس ایتالیا را بازخوانی کرد که گفت «سازمان‌یافتگی جنبش عمدتا توسط سازمان مجاهدین و شبکه سازمان‌یافته کانون‌های شورشی صورت می‌گیرد.»

آرایش همان آرایش سال۹۸ است. صحنه همان قدر خشن است و تلاش برای تسخیر و تخریب خیابان با همان الگوی ۹۸ جوکر صورت می‌گیرد. اما به این آشوب نسبت به آشوب ۹۸ دو عنصر جدید اضافه شده بود. عنصر اول جریان مسلح تجزیه‌طلب در خارج از مرزها به سمت داخل ایران فعال شد. کومله، پژاک، پاک تجزیه‌طلب در سمت کردستان، جیش الظلم در سمت سیستان، اتفاقات آذربایجان عنصر جدید پروژه آشوب بود. عنصر دوم فعال‌شدن ضدانقلاب خارج از کشور و رونمایی از چهره جدید آن بود. حامد اسماعیلیون در کانادا با حمایت نخست‌وزیر کانادا محور حرکات ضدانقلاب خارج از کشور قرار گرفت.

هر چند ند پرایس سخنگوی کاخ سفید در دوره بایدن اعلام کرد که فشار حداکثری شکست خورده است. اما دولت بایدن همان مسیر فشار حداکثری را با تغییری ادامه داد. آن‌ها همان آرایش سه‌گانه ترکیبی دوره ترامپ را با سه تغییر ادامه دادند. این فشار سه رکن داشت: ۱. فشار رسانه‌ای؛ ۲. فشار تحریمی؛ ۳. آشوب‌سازی خیابانی به همراه و رکن جدید متفاوت با فشار حدکثری؛  ۴. مذاکره برای بازگشت به برجام؛ ۵. تلاش برای ایجاد اقدامات منطقه‌ای.

این  مورد آخر را بایدن درباره سفر تابستان۱۴۰۱ش خود در دوران ناآرامی‌ها و ناظر به آن بیان کرد که «همه فکر می‌کنند من برای مسئله نفت به منطقه رفته بودم اما برای ایران این سفر را انجام دادم.»

اغتشاش و آشوب با مرزبندی با آن در کف خیابان پایان می‌پذیرد. اما این همه پایان ماجرا نیست…

چه می‌شود؟

اینجور نیست که با مرزبندی کل ماجرا پایان می‌پذیرد. بله لایه اغتشاش پایان می‌پذیرد، لایه اعتراض هم باید پایان بپذیرد. تجربه دیرین انقلاب هم نشان داده است که مردم رابطه امام و امت را از رابطه دیوانسالاری جدا می‌بینند. اینکه این‌بار صف اغتشاش شعارش را بلافاصله و از همان روز اول تند و بدون عفت کلامی خطاب به رهبری و ولایت فقیه برد شاید بدین خاطر بود که بتواند این رابطه امام و امت را با بهره از بستر اعتراض بشکند.

اعتراض مثل درد است. درد برای انسان حکیم به تعبیر شهید مطهری موجب می‌شود تا «انسان از بیماری اطلاع پیدا کند و نسبت به آن آگاه شود و به دنبال درمان برود.» مسئول جمهوری اسلامی باید به این توجه کند که در عصر جدیدی مسئولیت حکمرانی به او واگذار شده است. در این دوره دیجیتالیسم ابزار قدرت، توسعه و کارآمدی دیوانسالاری است و از سوی دیگر موجب شده تا رابطه با خود مردم هم تحت تاثیر این عصر، نگاه و توقعاتشان تغییر کند. اینکه رهبر انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۹ش در حرم امام خمینی(ره) بر حیاتی بودن تحول و نوآوری در روش‌ها تاکید ‌کردند؛ یک توصیه زودگذر همین‌جوری نبود. خلأ عدم توجه به آن توصیه‌ها این‌روزها خود را نشان می‌دهد. «ما در یک مواردی تحوّل نداشتیم -در موارد مهمّی تحوّل نداشتیم- و در مواردی عقب‌گرد داشتیم، که این خیلی موضوع تأسّف‌بار و ناپسند و غیر قابل قبولی است، و برخلاف طبیعت انقلاب است. زنده ماندن انقلاب به این است که پی‌درپی نوآوری و تحوّل داشته باشد.» رهبری یکسال بعد در دیدار دانشجویان در سال ۱۴۰۰ تاکید می‌کنند که «مشکلات ]کشور[ را با یک حرکت عادّی نمی‌شود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار اداره‌ی حکمرانی کشور هست نمی‌شود، یک حرکت فوق‌العاده لازم است، باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دوره‌ی از انقلاب است برای گام دوّم.»

چند پیشنهاد

به نظر می‌رسد مهم‌ترین کارهای پیش روی جمهوری اسلامی عبارت باشد از:

  1. ترسیم چشمانداز برای جامعه: جامعه به چشم‌انداز واقعی برای خود احتیاج دارد. امارات چشم‌انداز خود را بر اقتصاد خلاق قرار داده است و برای جامعه خود تصویری از آینده ساخته است. ایران راهبرد کلان خود را بر اقتصاد دانش‌بنیان قرار داده است. اما هنوز نتوانسته این راهبرد مترقی و پیشرو را به چشم‌انداز تبدیل کند.
  2. رونمایی از وعده محوری اقتصادی دولت: دولت باید وعده محوری اقتصادی‌اش را زودتر رونمایی کند. همان چیزی که رهبری در دیدار آخر با هیئت دولت به آن‌ها فرمودند و روند رسیدن به آن وعده را با همراهی مردم پیش ببرد.
  3. تمرکز بر حل گرهها و مسائل بلاتکلیف و زیانآور: جمهوری اسلامی از یک‌سو با سوالات و گزاره‌هایی در داخل خود و از سوی دیگر با مسئله‌ساخته‌هایی از سوی دشمن در مسیر حکمرانی‌اش و پاسخ به مردم روبرو است. باید آن‌ها را تعیین تکلیف کند.
  4. تعیین تکلیف و بهروزرسانی مدیریت سایبر: رسانه و محیط سایبر از حیث مدیریت و تحولات فناوری باید به‌روز شود. نمی‌شود با شمشیر به جنگ توپ و سلاح آتشین رفت. زمانی در ایران علما حکم جهاد دادند. مردم و علما و عباس میرزا جان فدای ملت شدند و در مقابل اجنبی ایستادند اما چون سلاح و تاکتیکشان به‌روز نبود شد آنچه که نباید می‌شد و دو معاهده ترکمنچای و گلستان و تن‌های بر زمین افتاده بر کشور تحمیل شد. جهاد تبیین برای موفقیت خود احتیاج دارد تا فناوری‌ و روش‌هایش به‌روز شود.

ملت ایران، ملت نجیبی است. حکمرانی هم به‌خاطر تحولات فناورانه، برخوردها و جنگ‌های سخت قدرت‌ها در سطح جهانی، بروز مشکلات غذایی در جهان، تغییرات آب و هوایی و چالش انرژی در جهان و… در کل عالم پیچیده شده است. فعالیت شبانه‌روزی دشمن علیه ملت و جمهوری اسلامی هم مزید بر علت انباشت مسائل شده است.

این یک طرف ماجراست. طرف دیگر اینست که جامعه ایرانی همان جامعه‌ایست که از دل آتش آبان ۹۸، گلستان تشییع جنازه حاج قاسم را آفرید و… بهترین اتفاق اینست که معترض به همراه فعال تبدیل شود و این مهم با عزم جدی مسئولین و همراه‌سازی مردم صورت خواهد گرفت. اینگونه است که محیط اعتراضی به محیط تعاون و همکاری تبدیل می‌شود.