به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیت الله علی اکبر رشاد رئیس و موسس پژوهشگاه در مراسم آغاز بکار همایش ملی عرفان اهل بیتی که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم برگزار شد، اظهار داشت: عرفان در بین همه اقوام از مسائل پرچالش است که راجع به آن فراوان افراط و تفریط می شود و وقتی عنوان جدیدی هم برای آن مطرح می شود، ابهاماتی را ایجاد می کند که به نوبه خود چالشهایی را به آن می افزاید.
وی به ویژگی های عرفان اهل بیتی اشاره کرد و گفت: عرفان اهل بیتی تفاوت هایی با عرفان رایج دارد. فهم ما از این اتفاقی که دارد رخ می دهد این است که ما عرفان اهل بیتی را با ویژگی هایی دنبال می کنیم و علاقمندیم آن ویزگی ها را تدوین کرده، مستند کنیم، تعمیق ببخشیم و ترویج کنیم.
رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: عرفان اهل بیتی یک عرفان شریعت مدار است که شریعت را خارج از عرفان نمی داند بلکه شریعت رکن است و هیچ تزاحم و تعارضی بین شریعت و ابعاد دیگر نمی بیند.
وی گفت: عرفان اهل بیتی عرفان تک منبع نیست. تنها مجرای دریافت های معرفتی و هدایت های سلوکی و رفتاری، شهود و استشراق نیست. انسان از مجاری مختلف با ساحت الهی ارتباط برقرار می کند. این مجاری وقتی معتبر شوند به موازات هم تامین کننده هستند و به موازات هم از این مجاری گوناگون، حقایق الهی را دریافت می کنیم. انسان عادی قادر نیست به تنهایی و توسط یکی از این مجاری همه حقایق را دریافت کند بلکه باید از همه مجاری استفاده کند البته معصوم می تواند با شهود و فطرت سلیم همه حقایق را دریافت کند.
رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار داشت: دین دارای اضلاع خمسه است؛ هم عقائد است که در قالب فلسفه و کلام و عرفان عملی تجلی کرده است؛ هم علم است هم معنویت است و هم احکام، فقه، شریعت و اخلاق است. بنابراین جامع المصادر بودن ویژگی دیگر عرفان اهل بیتی است چون مکتب اهل بیت (ع) تک منبع نیست.
وی ادامه داد: عرفان اهل بیتی، عرفان اجتماعی و در صحنه است. این عرفان با مردم و در متن جامعه است. عارف بنا نیست گوشه گیر باشد. عرفان اسلامی، رهبانیت نیست بلکه عرفان جامع گرا و جامع گری است. نظام ساز و تمدن ساز و جامع پرداز است.
آیت الله رشاد به امام خمینی به عنوان شخصیت الگویی که هم عارف است و هم سیاستمدار اشاره کرد و افزود: امام خمینی در عین اینکه عارف است، فقیه است، شخصیت اجتماعی است که انقلاب می کند، اهل جهاد هم هست درواقع عرفان جامع گرا و جامعه گر است که اجتماع را مدیریت می کند و درواقع عرفان اهل بیتی عرفان زندگی است. تنها عرفان شناختاری نیست بلکه عرفان زیستاری هم هست و سبک زندگی تولید می کند که در پیوند با سایر ابعاد دین قلمداد می شود. عرفان اهل بیتی، عرفان موازی و مقابل دین نیست بلکه در متن دین است و به دین آویخته است و جدا از دین نیست.
وی ادامه داد: عرفان اهل بیتی، عرفان عقل ستیز و عقل گریز نیست. ممکن است عارف دریافت هایی داشته باشد که فراتر از عقل باشد ولی این به معنای عقل ستیزی و عقل گریز نیست.
رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: ما می بایست مجموعه ای از ویژگی ها را از منابع و مصادر معتبر و موجه بتوانیم به شکل فنّی استیاد کنیم. آنچه که بنظر می آید امروزه به آن احتیاج داریم، این است که هر اتفاق جدیدی از دو نقطه باید شروع شود و باید دو نکته را حل کنیم؛ یکی مبانی را باید حل کنیم و دوم منطق و روش را. دستمان در دومی خالی است. ما منطق منسجم مدون شناخته مقبولی که به اتکای آن عرفان اهل بیتی را بتوانیم استنباط کنیم نداریم. دستگاه اجتهادی ما چون ناظر به این حوزه ها نیست و بکار بسته نشده است، بیگانه با استنباط های معنوی است. اصول فقه ما ناظر به این حوزه (عرفان) نیست و نمی تواند این خلا را پر کند.
وی با بیان اینکه اصول فقه سرمایه شیعه است، عنوان کرد: این دانش (اصول فقه) از آن جهت که با غایت و ساختار معین است، رسالت و ماموریت خاص خود را دارد و اگر بخواهیم آن را در حوزه عرفان بکار ببندیم، کفایت نمی کند. در نتیجه ما نیازمند تاسیس یک دستگاه منطقی و روشی برای استنباط عرفان اهل بیتی و معنویت شیعی هستیم و اگر بناست دستگاهی را طراحی کنیم باید مبتنی بر جهان اندیشگی دین باشد و در پارادایم دین تولید شود.
آیت الله رشاد ادامه داد: این دستگاه به جهت عرضی و عمقی باید قابلیت و ظرفیت پوشش دادن به همه قلمرو عرضی و طولی سطوح و ساحات آنچه باید استنباط شود را داشته باشد. نگرش ترکیبی تلفیقی باید حاکم باشد یعنی عرفانی را می خواهیم استنباط کنیم که در کنار آن، شریعت و اخلاق و عقائد و کلام باشد.
رئیس و موسس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: عرفان اهل بیتی باید مجموعه منابع را به صورت گفتگوی جدلی به خدمت بگیرد تا عرفان کامل و جامع استنباط شود.
وی ادامه داد: عرفان اهل بیتی باید از ساختاری پخته باید برخوردار باشد و واقعیات انتقادی را باید بپذیریم. این نوع عرفان می بایست پویایی و زایایی داشته باشد و باید خودش را ترمیم کند. درواقع در فرآیند پیوسته و به تدریج تکامل بخش باید بتواند عمل کند و سنجش گری پسینی داشته باشد. چه آنکه، در اصول فقه ما فقدان سنجش گری پسینی از خلاهای مهم ماست.