چرا نباید از حُسن و قبح ذاتی سخن بگوییم؟

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی «تأملی در ارزش معرفتی قاعده حسن و قبح عقلی(ارزیابی دیدگاه متکلمان و فلاسفه)» دوشنبه ۱۵ اسفندماه سال جاری توسط گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

در این کرسی علمی- ترویجی حجت الاسلام محمد حسن قدردان قراملکی به عنوان ارائه دهنده، حجج اسلام و المسلمین عسکری سلیمانی امیری و حسین عشاقی به عنوان ناقد حضور داشتند

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن قدردان قراملکی، عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه، در این نشست گفت: موضوع حسن و قبح عقلی، در کتاب‌‌های کلامی و در سده‌های پیشین به میزان زیادی مطرح بوده است. این حسن و قبح در دو مقام یا بخش، قابل بحث است که یکی مقام ثبوت و دیگری مقام اثبات است. منظور از مقام ثبوت، حسن و قبح ذاتی یا فعلی است. در اینجا بررسی می‌کنیم آیا حسن و قبحی که ما از آن صحبت می‌‌کنیم، در خارج و هستی هم وجود دارد یا خیر؟

رابطه خیر و هستی

وی افزود: بر اساس مبانی فلسفی، نفسِ هستی، نه مساوی بلکه ملازمِ خیر است. بنابراین همه هستی ملازم با خیر است. بحث دیگر اینکه آیا این حسن و قبح، علاوه بر مساوی بودن با خیر، در خارج هم وجود دارد؟ در این راستا نظریات زیادی مطرح است و مثلاً اشاعره منکر حسن و قبح فعلی یا ذاتی هستند. معنای اختلافی دیگر بین اشاعره به عنوان منکران و معتزله و امامیه به عنوان موافقان این است که معتزله می‌گوید اگر کسی کاری انجام دهد با قطع نظر از دیدگاه شارع، می‌تواند حُسن یا قُبح باشد اما اشاعره می‌گویند ما تابع شارع هستیم.

حجت‌الاسلام قدردان قراملکی تصریح کرد: امامیه و معتزله معتقدند در مقام ثبوت، حُسنی در خارج وجود دارد اما سؤال این است که آیا این، ذاتی و علت تامه است که متصف به حسن یا قبح باشد؟ برخی همانند معتزله می‌گویند می‌‌توانیم افعالی پیدا کنیم که متصف به حسن یا قبح باشند. اما برخی می‌گویند این فعل دارای حسن یا قبح هست اما شرایطی هم دارد بدین معنی که خودِ فعل، علت ناقصه است و اگر بر آن مفاسدی بار شود، دیگر حُسن به آن تعلق نمی‌گیرد بنابراین اگر علت ناقصه باشد آن حکم متوقف می‌شود.

دیدگاه اشاعره و معتزله درباره حسن و قبح عقلی

وی ادامه داد: معتقدم نباید از حسن و قبح ذاتی سخن بگوییم چراکه مشتبه می‌‌شود آیا منظور علت تامه است یا ناقصه؟ بنابراین باید قائل به حسن و قبح تکوینی باشیم یعنی تکوین را به معنای عام در نظر بگیریم و بگوییم در مقام تکوین، برخی افعال متصف به حَسَن و برخی متصف به قبیح می‌شوند. اما سؤال این است که اگر ما پذیرفتیم در مقام ثبوت و واقع، در اشیاء، حسن و قبحی وجود دارد، اسم آن را چه بگذاریم؟ آیا عقل انسان می‌تواند این حسن تکوینی را خودش درک کند یا خیر؟

عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه تأکید کرد: اشاعره در این زمینه هم معتقدند که عقل نمی‌تواند چنین چیزی را درک کند اما امامیه و معتزله دیدگاه خاصی در این مورد دارند. اینها می‌گویند عقل انسان می‌‌تواند حسن و قبح را به صورت علت تامه ادراک کند و ادراکش هم به صورت یقینی و برهانی است. در اینجا عقلی در مقابل ظنی است. متکلمان ما برای اینکه اثبات کنند حسن و قبح عقلی داریم گفتند قیدهایی به نام عدل و ظلم داریم و مثلا به هر کسی بگویید احسان به یتیم، حَسَن است در تأیید آن درنگ نمی‌کنند اما در اینجا مفهوم، عدل، حسن و مفهوم ظلم، قبیح است. در اینجا محل چالش بین فلاسفه و متکلمان در مفهوم نیست بلکه در مصداق است.

وی یادآور شد: اگر معتقد به حسن و قبح تکوینی هستیم، دیدگاه ما بر اساس علل ناقصه است نه علل تامه چراکه احراز صددرصدی مشکل است و اگر هم آن را پذیرفتیم در مقام اجرا با مشکلاتی مواجه خواهیم شد بنابراین بهتر است برای تمام افعالِ این شکلی، ملاکی کلی در نظر گرفته و بگوییم فلان فعل در تمام جهات و زمان‌ها حَسَن است.

نقد به هادی سبزواری و فیاض لاهیجی

حجت‌الاسلام والمسلمین عسکری سلیمانی امیری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در این نشست بیان کرد: وقتی پیش فرض می‌گیریم که حسن و قبح عقلی داریم بعد باید در مقام اثبات آن را بررسی کنیم اما اشاعره چون اصل آن را قبول ندارند بنابراین مقام اثبات هم برای آن‌ها معنی ندارد. اما اگر گفتیم عقلی است باید منظورمان از حسن و قبح عقلی را مشخص کنیم و بگوئیم مصداق عقل، کدام است. یکی از بحث‌های جدی که در مجموع جناب قراملکی به آن نقد دارند نقد به هادی سبزواری و فیاض لاهیجی است که می‌گویند ما حسن و قبح را به عنوان امری بدیهی در نظر داریم اما سؤال این است که آیا در اینصورت هر فعلی که دست رویش گذاشته شد حَسَن یا قبیح است؟ گمان نمی‌کنیم کسی تاکنون چنین ادعایی کرده باشد.

وی ادامه داد: ابن سینا گفته «العَدلُ حَسَنٌ» مشهور است اما این قیودی هم دارد که چه بسا به وسیله قرآن بتوانیم این قیود را پیدا کنیم. دیدگاه آیت‌الله سبحانی هم همین است. برخی می‌گویند چون عموم مردم می‌‌گویند راستگویی خوب است پس خوب است اما ابن سینا می‌‌گوید در این زمینه یک قید وجود دارد که اثبات آن سخت است اما شاید به شکل برهانی بتوانیم آن را اثبات کنیم. لاهیجی و سبزواری هم می‌گویند حسن و قبح برخی از موضوعات که حَسَن یا قبیح بر آنها حمل می‌شود بدیهی است.

تفاوت عقلی دانستن و بدیهی دانستن

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین عشاقی، عضوشورای علمی گروه فلسفه پژوهشگاه نیز در این نشست گفت: مسئله ادراک یا عدم ادراک حسن و قبح، مسئله اصلی نیست بلکه همه دیدگاه‌ها ادعای ادراک دارند اما برخی می‌گویند حُسنِ اینکار را می‌فهمیم ولی اشعری‌ها می‌گویند راهی برای این فهم نداریم. معتزله و شیعه و فلاسفه می‌گویند ما هم می‌فهمیم اما راه فهم منحصر در احکام شرعی نیست بلکه با صغری و کبری کردن به دست می‌‌آید بنابراین طرح مسئله به این صورت که محور بحث متوجه اصل ادراک یا عدم ادراک باشد، صحیح نیست بلکه باید مشخص شود که منشأ ادراک چیست؟

وی افزود: نکته دیگر اینکه حسن و قبح، یا بدیهی یا نظری است بنابراین چه فیلسوف و چه متکلم آن را بدیهی می‌دانند اما عقلی دانستن به معنای بدیهی بودن نیست بلکه حکم عقل، مستند به یک بداهت یا برهان شده است. در اینجا به شارع مراجعه نشده بلکه به تلاش عقل در مورد یک شیء استناد می‌شود. لذا عقلی بودن در هر دو فضای کلامی و فلسفی بدین معناست که مستند حکم من به حکم شارع وابسته نیست بلکه به تلاش عقل من وابسته است.

.