به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در راستای برگزاری همایش ملی حکمرانی اسلامی کرسی علمی- ترویجی با موضوع “نقش فضای مجازی در حکمرانی”، دوشنبه ۳ بهمن ماه گروه سیاست با همکاری پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی و مرکز مطالعات فضای مجازی پژوهشگاه، دبیرخانه هیأت حمایت از کرسیهای نقد و نظریهپردازی و انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
در این نشست علمی دکتر مسعود فیاضی رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه به ارائه مطالب خود پرداخت که متن آن را در ادامه می خوانید:
مقدمه ای از بحث:
– اولا در مشخص کردن مرادمان از حکمرانی ابتدا باید به طور مختصر بگوییم که حکمرانی یک مفهوم جدیدی است که به نوعی تغییر در نحوه حکومتداری اشاره دارد و به طور جدی در اواخر قرن بیستم مطرح شده است.
زیرا شیوه قدیم حکومتداری تمرکز تصمیمگیری، اجر، نظارت و … با یک ساختار سلسله مراتبی در دولت مرکزی بود اما حکمرانی، کشورداری به این شیوه نیست.
در این مدل به جای تصدیگری دولت مرکزی در همه بخشها و تعیین رابطه کنشگران به صورت سلسله مراتبی به سمت تنظیمگری، هدایت، تعیین خطوط راهنما و نظارت جهت مشارکت همه ساختارهای رسمی و غیر رسمی کشور در سطوح مختلف از قبیل تصمیمسازی و اجرا و نظارت پیش میرود.
با همه این احوال، کماکان رکن اصلی حکمرانی در دست داشتن اداره امور مختلف کشور در ساحتهایی مانند ساحتهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اداری و .. توسط دولتهای مرکزی است. یعنی در این الگو هرچند به همه سازمانهای و نهادهای رسمی و غیررسمی نقش داده میشود ولی همه این عملکردها به گونهای است که اهداف مورد انتظار دولت مرکزی محقق شوند. یعنی حفظ نظم جامعه، رعایت قوانین جامعه، توجه به اصول و ارزشهای جامعه و دستیابی به اهداف کلان جامعه حتی در این رویکرد حکومتی نیز مورد توجه اصلی است.
– ثانیا: سوال اصلی ما در این نشست این است که با توسعه فناوری¬های ارتباطی به خصوص در ساحت فضای مجازی چه تهدیداتی ممکن است متوجه حکمرانی باشد؟ البته توجه به این نکته مهم است که فناوریهای جدید ارتباطی هرگز ذاتا مضر نیستند و تهدید به حساب نمی آیند بلکه می توانند کاملا فرصت باشند ولی اگر با دقت با آنها مواجهه نشود و با قاعدهگذاری و سیاست-گذاری مناسب به آنها جهت داده نشود می توانند تهدید باشند.
در این نشست از این منظر نکاتی را می خواهیم بگوییم و الا هرگز منکر فرصتهای بزرگی که این فناوریها می توانند در اختیار حاکمیت بگذارند نیستیم بلکه این بحث خود می تواند موضوع نشست مستقلی باشد.
برای پاسخ به این سوال که این فناوریها ممکن است چه تهدیداتی را متوجه حکمرانی کشور کنند باید ببینیم که فناوریهای جدید به چه سمت در حال توسعه هستند و اکنون نیز چه فضاهایی را ایجاد کرده اند و یا ایجاد میکنند. البته در همین خصوص نیز تاکیدا می گویم که حتما در یک جلسه نمی توان همه آنچه در فضای مجازی ایجاد شده، یا ایجاد خواهد شد را توضیح داد ولی با توجه به هدف پیش گفته، تنها در برخی لایههای فضای مجازی بعضی موارد به صورت انتخاب شده مورد توجه قرار داده شوند.
برای پاسخ به سوال چند مقدمه را عرض می کنم و بعد به امکاناتی که این فناوریها ایجاد کرده اند یا در آینده می کنند و تهدیدهای احتمالیشان برای حکمرانی اشاراتی می کنم:
– مقدمه اول:
الگوهای غالب توسعه در کشورهای جهان، کاملا مبتنی بر پایه فناوری ارتباطات و اطلاعات و توسعه دیجیتالی است. و از این جهت اتفاقاتی که در این فناوری میافتد کاملا در نحوه حکمرانیها تاثیر میگذارد.
– مقدمه دوم:
معمولا توسعه فناوری اطلاعاتی و ارتباطی توسط شرکتهای خصوصی و چندملیتی ایجاد می شود که خود را لزوما تحت ضوابط دولتها نمی بینند و صرفا منافع خود را در نظر دارند
ادعا این است که اتفاقاتی که در این ساحت از فناوری دارد می¬افتد کاملا حکمرانی ها در معنای حتی اخیر خود را نیز تهدید میکند و این حقیقت ایجاب می کند حکومتها کاملا نوع سیاست-گذاری، هدفگذاری، خطیمشیگذاری و همه شئون حکمرانی خود را بازتعریف کنند.
در اثر این اتفاقات مسئله مهمی مثل مرز، استقلال، حاکمیت در همه ساحتها اعم از اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دستخوش تغییر شده است و اگر مناسب آن فکر جدید نشود به کلی از بین می روند.
با توجه به مقدمات مزبور به این می پردازیم که تغییرات جدید در ساحت فناوری اطلاعات چه بوده است. ولی لازم است مجدد تاکید کنم که این موارد انتخابی هستند و همه موارد نیستند.
۱. شبکهای شدن مخاطب:
اغلب آحاد جامعه توسط نرم افزارها و ابر اپلیکیشنهایی که تحت نظر دولت مرکزی نیستند و عمدتا مربوط به شرکتهای چند ملیتی هستند، شبکه شده اند.
این شبکه ها توسط دیوایسها و ابزارهای مهمی مانند تلفن همراه کاملا دائم با مخاطب همراه است و اساسا زندگی واقعی مخاطب را نیز در درون خود تعریف می کند.
اما نکته مهم در تعریف شبکه و لوازم آن است. تعریف شبکه عبارت است از:
شبکه مجموعهای از گرهها (بهعنوان مثال افراد و سازمانها) هستند که توسط انواعی از روابط برای یک هدف مشترکی با یکدیگر مرتبط میشوند. لذا اینکه این روابط چگونه باشد تابع آن اهداف است و اینکه آن هدف چه باشد نیز تابع اغراض و نیازهای پدیدآورندگان شبکه است.
بنابراین نوع روابط و نوع شبکه شدن افراد تابع اندیشهها و مدلها و اغراض سازندگان است.
به عنوان مثال:
در شبکهسازی قبل از کدنویسی الگوریتمهای اصلی شبکه که منطق اصلی شبکه را معلوم میکنند تهیه می شوند و سپس بر اساس آن کدنویسی شده و شبکه شکل می گیرد. در نتیجه افراد در این شبکه ها بر اساس منطق طراح الگوریتم شبکه شکل می گیرند.
نتیجه:
منطق پیاده شده توسط الگوریتمها لزوما همسو یا هماهنگ با اهداف و اغراض و سیاستهای کلان حکومت نیست.
یک نکته مهم دیگر در مورد دیوایسهاست که چون آنها نیز با سیستم عاملها کار می کنند و سیستم عاملها نیز در اختیار شرکتهای آنهاست از این جهت باز هم حکومتها بر آن دخالتی ندارند.
۲. تولید محتوا توسط کاربران:
در این سیستم شبکهای به جای اینکه محتوا توسط تعداد معدودی تولید شود توسط تک تک مخاطبان و اعضای شبکه تولید میشود. همین سبب شده است:
أ. رسانه های جدید شکل بگیرد. زیرا هر کدام از شهروندان شهروند خبرنگار شده اند.
نتیجه:
رسانههای جدید لزوما در دست حکومت نیستند و در نتیجه جهت دهی به اذهان عمومی لزوما در دست حکومت مرکز نیست
ب. با تولیدات محتوایی که توسط عموم کاربران انجام می¬شود؛ مجموعه دیتاهای بسیار بزرگ به نام big data شکل بگیرد. این دیتاهای بزرگ به خوبی نشان دهنده علائق، سلایق، باورها و جهتگیریهای مخاطبان یک کشور است که این اطلاع نیز در انحصار کسانی است که صاحبان این بیگ دیتاها هستند. این اطلاعات در برنامه ریزی، ذائقه سازی، و… بسیار مهم و حیاتی هستند.
این اطلاعات توسط برنامه ها و کلیه اپلیکیشنهایی که خدمات می ¬دهند نیز رخ می دهد و در آنها نیز تجمیع می شود.
نتیجه:
مهمترین اطلاعات نگرشی، رفتاری و.. آحاد یک جامعه در دسترس حکومت مرکزی نیست بلکه در دست دیگری است. در نتیجه دیگری را برای برنامهریزی بر تسلط و ورود بیشتر کاملا توانمند کرده و مواجهه حاکمیت با آن را به دلیل نداشتن بیگ دیتاها ناتوان میکند.
ج. به دلیل اینکه مخاطبان عمدتا در این فضا با هویت واقعی حضور ندارند و از طرف دیگر بحث احراز هویت نیز توسط پلت فرمها انجام نمی شود، امکان مسئولیت پذیری محتوا و خدمت در خیلی موارد امکان ندارد و همین موجب بی نظمی قابل توجهی در جامعه می شود.
۳. ایجاد ربات های تولید کننده و توزیع کننده محتوا:
در این فضا رباتهای تولیدکننده و توزیع کننده محتوا حضور دارند.
نکته مهم اینجاست که:
یک قاعده مهم وجود دارد که خواص با استدلال و عوام با تکرار قانع می¬شوند (برای عوام ملاک درستی یک قضیه تکرار آن در شرایط مختلف است نه تطابق با واقع). بنابراین با تکرار یک تم محتوایی در مقیاس بسیار زیاد توسط رباتها میتوان باورها و ارزشها را ساخت.
[مثل اتفاقی که در جریان مهسا امینی و موارد مشابه رخ داد]
نتیجه:
این ارزشها و باورها لزوما همسو با ارزشها و باورهای مورد تائید و انتظار حکومتها نیست و بلکه تابع اندیشهها و اغراض صاحبان رباتها است.
۴. ایجاد واقعیت افزوده
این امکان سبب می شود مخاطبان در یک فضای مجازی کاملا زندگی کنند و عملا همسو با سازندگان این فضا جلو روند.
۵. هوشمندسازی اشیاء
یکی از بحثهای مهم در مورد هوشمندسازی اشیاء است. الان پروژه بزرگ جهانی در فناوریهای اطلاعاتی و امنیتی بحث هوشمندسازی اشیاء زندگی است.
فرض کنید هر کدام از این دستگاهها بر اساس یک سری سیستمهای عاملی که در اختیار سازندگان آنهاست کار کنند. این هوشمند سازی حتما نیازمحور و متناسب با نیازهای مردم است ولی به هر حال تسلط شرکتهای سازنده سیستم عاملها در همه چیز و همین طور تولید بیگ دیتاها را شامل می شود.
نتیجه:
لزوما سیاستهای شرکتهای هوشمندسازی با سیاستهای حکومتهای مرکزی همسو نیست. و از طرفی حتی اطلاعات اشیاء پیرامون کشور نیز در دست حاکمیت نیست.
۶. ورود هوش مصنوعی
کار مهم هوش مصنوعی این است که پروسه دستگاه به جای انسان را تکمیل می کند و تصمیم گیری که تا کنون در انحصار انسان بود را نیز انجام می دهد. تا قبل از این فضای مجازی تولید دیتا می کرد خدمت ارائه میداد ولی تصمیم گیری باز هم دست افراد بود. اما با این فناوری دیگر دست ماشین بیش از قبل باز می شود.
در اینجا باز هم نقش الگوریتمهای پشت هر هوش مصنوعی که منطق عملکرد هوشهای مصنوعی را معلوم می کند بسیار مهم و تاثیرگذار است.
اکنون امکان تحقق هوش مصنوعی وجود دارد زیرا تا قبل از این امکان تحقق هوش مصنوعی وجود نداشت چون دو لازمه داشت ۱-وجود بیگ دیتا ۲- امکان قدرت پردازش بالای اطلاعات که اکنون با فناوریهای جدید هر دو امکان ایجاد شده است.
۷. ورود به عرصههای مهم حاکمیت:
فناوریهای ارتباطی با همه مختصات قبلی در حوزههای در حوزه اقتصاد، امنیت، سیاست، حریم خصوصی و … به طور جدی وارد شده است.
در اینجا چند مثال توضیح مختصری در مورد ورود این فضا در حوزه اقتصاد خبر می دهیم:
در این فضا خدمتهای مربوط به مایحتاج طبیعی زندگی نیز توسط برنامههای کاربردی که در یک فضای بین المللی فعالیت می¬کند و امکان عرضه کالا و جذب مخاطب در مقیاس جهانی دارند، تامین می شود. این خدمتها به حوزه های مختلف مربوط می شود. و قاعده این است که هر کسی خدمت کارآمدتر ارائه دهد مخاطب بیشتری را جذب می کند و بازار را از آن خود می کند. زیرا این خدمتها کاملا نیاز محور و بر اساس جذابیتهای مخاطب طراحی می شود. (به این مطلب این نکته اضافه شود که توسط بیگ دیتاها میتوان سلایق و نیازهای مخاطبان استخراج شود و در نتیجه در ایجاد و توسعه بازار موثرتر باشند و دست برتر را داشته باشند)
نتیجه این اتفاق در فضای اقتصاد این است که این اتفاق سبب می شود کسب و کارهای قبلی به محاق روند زیرا این نوع کسب و کارها به دلایل مختلف ارزانتر و کارآمدتر از قدیمیها هستند.
مثالها:
– در سیستم قدیم مغازه محلی بود بعد فروشگاههای زنجیرهای آمدند و الان هیچ محل فیزیکی بزرگی نیست که شما برای خرید مراجعه کنید بلکه همه چیز مجازی شده و مثلا دیجی کالایی رخ داده که متناسب با انواع نیازهای زندگی شما خود را سامان داده است و بازار کسب و کار را دارد.
– الان اسنپ و تپسی و .. شکل می گیرد که سیستم تاکسیرانی را کلا قبضه می کند و تمام بستر آن نیز در ایران نیست. بلکه همه به میزبانی گوگل است
– شما در فضای مجازی شاهد واحدهای پولی جدا هستید مثل گرام در تلگرام و رمزارزها و ..
نتیجه:
در این فضا کسب و کارهای جدید در حال شکل گیری است که گردش مالی آنها بیش از کسب و کارهای قدیمی است. و این یعنی بازار نیز دست این فناوریها و صاحبان آنهاست.
حاکمیت با وضع قوانین کسب و کار سعی بر کنترل و نظم بخشی به بازار که مهمترین رکن هر کشور و حکومت است داشت ولی لزوما این بازارهای جدید بر اساس قوانین قبلی عمل نمی کند.
نتایج کلی بحث:
– در اثر توسعه فناوریهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی قدرت نرم و حتی سخت برای پلت فرمها و صاحبان آنها و هوش¬های مصنوعی ایجاد شده است که قدرت و حاکمیت کشورها را تهدید میکند (حوادث اخیر شاهدی بر این مدعاست.)
– در فضای جدید همه مفاهیم نیاز به بازتعریف دارد مفاهیمی مانند مرز، استقلال، حریم خصوصی، امنیت، حقوق شهروندی، روشهای تنظیمگری، بازار مالی، پولهای جدید و ..
– در فضای جدید همه سیاستگذاریها و قوانین باید متناسب با تعاریف جدید تنظیم و اصلاح شوند.
اگر این اتفاقها نیفتد امکان فناوریهای جدید که واقعا می توانند برای حاکمیت و جامعه کاملا مفید باشند به ضد خود تبدیل می شوند و تنها تهدید می شوند.
انشالله در جلسه مجزایی بتوان در مورد فرصتهای این فناوریها برای حاکمیت نیز صحبت کرد که واقعا بیش از تصور ما می باشد. به عنوان مثال اگر در مدل حکمرانی جمهوری اسلامی ایران پشتوانه مردمی و مشارکت مردمی اصل اولی است، این فناوریها در بالاترین صورت خود می توانند زمینه این مشارکتها را فراهم کنند. یا اگر از طریق سرگرمی می توان سبک زندگی را اصلاح کرد و ارتقا داد این فناوریها به بهترین شکل می توانند این موضوع را محقق کنند، یا در مسائل اقتصادی اگر حذف دلالهای زائد یک اصل مهم است خوب با این فناوریها می توان بازارهای سالمی ایجاد کرد که رابطه بین تولید کننده و مصرف کننده را بدون واسطه های زائد و اضافی تامین کند، یا مواردی که حاکمیت می تواند توسط تحلیل بیگ دیتاها به دست بیاورد و خود را برای خدمت رسانی بهتر برای مردم مجهزتر و کارآمدتر کند و موارد بسیاری که مجالش نیست.