به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی ترویجی «ماهیت و مولفههای اعجاز تاثیری» یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ با ارائه حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدحسن جواهری، نقد علمی حجج اسلام و المسلمین محمدعلی محمدی و عزتالله مولایینیا و دبیری علمی حجتالاسلام و المسلمین سعید داودی برگزار شد.
در ابتدای جلسه آقای جواهری توضیحی پیرامون موضوع کرسی ارائه کرد و با اشاره به انظار مختلف درباره اعجاز تاثیری، فایده مهم آن را آشکار شدن ابعاد دیگری از امتیازهای مهم قرآن، خدمت به گستره تحدی قرآن، آشکار شدن ابعاد «مثل» در تحدی، رمز گشایی از برخی آیات و کشف حکمت برخی احکام تعامل با قرآن دانست.
وی با اشاره به اینکه به اعجاز تاثیری میتوان از دو سو نگاه کردد: نخست اعجاز تاثیری با نگاه به قرآن و سنت؛ دوم اعجاز تاثیری از دیدگاه قرآنپژوهان؛ بیشتر زمان جلسه را به موضوع نخست اختصاص داده و قسمت دوم را به اختصار برگزار کرد.
عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه در ادامه با استفاده از آموزههای قرآن و سنت به سه نوع جذبه درباره قرآن اشاره کرد:
- جذبه فراگیر: این نوع جذبه را هر دو گروه مومن وکافر میتوانند دریافت کنند و از این جهت انحصاری وجود ندارد. این نوع جذبه ریشه در اعجاز بیانی دارد و زیر مجموعه آن به شمار میرود.
- جذبه روحانی: این نوع جذبه که در برخی آیات از جمله آیه ۲۳ سوره زمر قرآن به آن اشاره شده است و به «اعجاز تأثیری» مشهور است، عده خاصی را تحت تاثیر قرار میدهد و آن هم کسانی هستند که مصداق «یخشون ربهم» هستند.
- جذبههای شیطانی (خارجی و باطل): که در این نوع جذبه با شنیدن قرآن به حالت بیحسی و زوال عقل دچار شده و از خود بیخود میشوند. این نوع جذبه بر اساس برخی روایات شیطانی معرفی و مذمت شده است.
بر اساس گفته آقای جواهری بین جان دادن و زوال عقل و حالت خلسه و بیحسی تفاوت وجود دارد؛ زیرا جان دادن بر اساس فشار جذبه امکانپذیر است چنانکه همام در برابر تأثیر خطبه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) جان دارد، لیکن زوال عقل انکار میشود مگر اینکه از قبل شیطان باشد.
بحث بعدی که توسط آقای جواهری ارائه شد درباره رابطه این دو جذبه مطلوب است که آیا در طول هم هستند و یا در عرض هم؟ ایشان با برشمردن برخی قرائن و شواهد بر این باور است که این دو در عرض هم هستند نه در طول هم که بر این اساس از دو جنس بوده و همافزایی دارند.
وی پس از آن سراغ روایاتی که قرآن را تجلی خداوند در کلامش در قرآن دانسته رفته و نورانیت قرآن و حتی حروف آن برای کسانی که با چشم برزخی حتی مکتوب واو به نیت قرآن را نورانی دیدهاند و نیز تأثیر قرآن بر جمادات و جهان طبیعت را شاهد آن دانسته است.
ایشان به سه نوع تجلی اشاره کرده است: ۱. تجلی روحانی و فرامتنی که فرآورده تجلی خدا در قرآن است؛ ۲. تجلی متنی و نشانهشناختی و روانشناختی؛ ۳. تجلی معارفی و تشریعی که همان اعجاز تشریعی و اعجاز شبکه معارفی و تشریعی است.
در ادامه حجت الاسلام و المسلمین آقای محمدعلی محمدی به نقد مطالب ارائه شده پرداخت. وی نخست پیشنهاد داد که برای «اعجاز تاثیری از دیدگاه قرآنپژوهان» هم به سبب اهمیتش کرسی مستقلی برگزار شود. در ادامه به نقد دیدگاه مزبور از دیدگاه کلامی پرداخت.
اول: از نظر ایشان باید اعجاز تاثیری را اثبات کرد چون اعجاز چند قید دارد: ۱. خارقالعاده بودن در حد عصای موسی و احیای موتی توسط حضرت عیسی؛ ۲. تحدی هم در آن وجود داشته باشد؛ ۳. غیرقابل آموزش باشد؛ ۴. قابل معارضه نباشد. ازاینرو، نخست باید روشهای اثبات اعجاز بودن را بحث کرد که از این چهار راه است: ۱. عقل و برهان؛ ۲. نقل؛ ۳. تجربه؛ ۴. فطرت. باید اثبات کرد که این چهار راه برای اعجاز تاثیری قرآن وجود دارد.
دوم: اثبات جذبههای قرآن با خود آیات قرآن دور است.
سوم: آنچه از نمونههای جذابیت برای داستانی که از سید قطب و ماجرای مجذوب شدن ابوسفیان نقل شده برای اعجاز تاثیری قرآن کفایت نمیکند. چراکه در متنون بشری هم جذبههایی برای انسانها وجود دارد که دوست دارد پیوسته به سراغ آنها برود و گوش کند. حتی اگر بپذیریم که این داستانها نشانهای از جذبههای فوقالعاده قرآن است، نمیتواند از آن ادعای اعجاز کرد.
چهارم: در مورد از خودبیخود شدن و حتی قالب تهی کردن با شنیدن قرآن نمیتوان آن را باطل و شیطانی دانست؛ چرا که همام نیز پس از شنیدن خطبه متقین جان داد و حضرت با جمله: َ أَ هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا؛ وی را تایید کرد.
پنجم: اینکه هر کس قرآن را میشنید میگفت این متن فرابشری است، مورد پذیرش نیست؛ همان زمانها و بعدها هم بودند کسانی که فرابشری بودن آن را قبول نداشتند. اما اینکه اگر قبول میکردند این متن فرابشری است مطلوب ما باشد و هر کس آن را نپذیرد، وی را بیمار دل بدانیم نیز نمیتواند قانعکننده باشد.
ششم: خوب بود کرسی مساله محور باشد و روی یک مساله خاص متمرکز میشد
سپس جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای مولایینیا به نقد پرداخت. ایشان در واقع موید جناب آقای جواهری بود. اهم نکات ایشان به قرار ذیل است:
- قرآن اعجازش را با تحدی اثبات کرده است و این دیگر نیازی به اثبات ما ندارد. قرآن هم عنداللهی بودن این متن را و هم نبوت رسول خدا (ص) را با همین قرآن اثبات کرده است.
- اعجاز تاثیری نمونه فراوانی دارد. مثل آنچه برای کربلایی کاظم رخ داده است و آنچه از سید محمدحسین طباطبایی در سن پنج سالگی دیده شده است. این جذبهها حاکی از اعجاز بودن است.
- عربی که با رسول خدا وارد مبارزه شد؛ آنها سرمایهشان همین بیان بود و شاهکارهای ادبی. اینکه نتوانستند با قرآن معارضه کنند و به درگیری و قتال روی آوردند نیز نشانه دیگری است برای اعجاز بیانی.
- سهم قرآن در فتوحات دیگر کشورها خود نشانه دیگری است . گفته شده: «فتحت المدینه بالقرآن» در فتوحات بعدی سهم مردان مسلمان و سهم خود قرآن اگر مشخص شود، نشان میدهد که خود قرآن چه نقش مهمی داشت و این نشانه اعجاز است. این تاثیرات واقعی است که دنیا را فتح میکند.
در ادامه از حاضران جناب آقای دکتر پورروستایی نیز نکاتی را در نقد بیان کرد:
- اعجاز بیانی غیر از اعجاز تاثیری است.
- اثبات اعجاز تاثیری را باید از دو جنبه مورد بحث قرار داد: اعجاز تاثیری در مقام اثبات؛ اعجاز تاثیری در مقام وقوع.
- اینکه با شنیدن قرآن عدهای غش میکردند و تحت تاثیر قرار میگرفتند برای معجزه بودن کافی نیست؛ چراکه در آثار دیدهام افراد زیادی با شنیدن انجیل نیز غش میکردند. حتی خطبههایی از نهجالبلاغه و یا برخی از مواعظ و اشعار جذبههای فوقالعادهای دارد و برخی با شنیدن آنها غش میکردند. ازاینرو روش تاریخی برای اثبات اعجاز قرآن مشکل است.
- اینکه جذبههایی دارد، درست است. این از قبیل علم حضوری است ولی برای اثباتش نیاز به منطق مشترک داریم.
- تاثیر قرآن بر آب و… مانند آن با اعجاز بودنش متفاوت است. گاهی تاثیر مربوط به کلمات خوب است که برابر تجربه و آزمایش روی مولکولهای آب تاثیر حرف بد و خوب تاثیرات متفاوتی را گذاشته است. ولی هیچکدام از اینها برای اثبات اعجاز کافی نیست.
- نکته مهم منطق اثبات است که نخست باید روی آن بحث کرد.
در پایان آقای جواهری ضمن تشکر از دوستان و ناقدان محترم در مقام پاسخ گفت:
- نکات خوبی بیان شد لیکن مناسب این کرسی نبود؛ زیرا عنوان کرسی ما «ماهیت و مولفههای اعجاز تاثیری» است نه منطق و ادله اثبات آن که آن خود کرسی مستقلی نیاز دارد و پیشنهاد شده است. البته منطق و ادله اثبات در کتاب «اعجاز بیانی و تأثیری قرآن کریم» جلد دوم به بحث گذاشته شده است.
- سخن اصلی این است که در مهندسی منطق اعجاز قرآن بیان میشود که ما در برابر قرآن با دو پرسش روبهرو هستیم: چرا قرآن معجزه است؟ و چرا عرب نتوانست مانند قرآن را بیاورد؟ پاسخ به پرسش نخست «تحدی» و عدم هماوردی عرب و پاسخ پرسش دوم «وجوه اعجاز» است؛ بنابراین، ما از طریق بیان وجوه اعجاز به دنبال رمزگشایی از ناتوانی جن و انس از هماوردی با قرآن هستیم نه اثبات اعجاز قرآن؛ زیرا اعجاز آن پیشتر با پیروزی در میدان تحدی اثبات شده است. این نگاه باعث میشود ما در خصوص تبیین اعجاز بیانی و تأثیری دغدغهای در خصوص مخدوش شدن اعجاز قرآن نداشته باشیم و نیز استدلال به آیات قرآن برای اثبات اعجاز تأثیری دور نباشد. در تبیین وجوه اعجاز چون به نظریه صرفه باور نداریم، تنها مستمسک ما «اعجاز بیانی» است، ولی بررسی اقوال علمای زبان عرب و اعجاز پژوهان نشان میدهد ضمن تلاش گسترده برای رمزگشایی از اعجاز بیانی، در نهایت به نوعی «لاادریگری» گرفتار شدهاند؛ یعنی به این رسیدهاند که آنچه درک میکنند بیش از آن چیزی است که بیان میکنند و در حقیقت قرآن مصداق «مما یدرک و لایوصف» است. بسیاری از علمای بلاغت که در زمینه اعجاز بیانی نگاشتهاند, به وجهی اشاره کردهاند که به لحاظ ارزش و جایگاه مرتبه بالاتری دارد. این وجه که شماری از مشاهیر علمای قرآن پژوه به بزرگی از آن یاد کردهاند, از طریق آیات قرآن تا حدی قابل رمزگشایی است که جلد دوم کتاب «اعجاز بیانی و تأثیری قرآن کریم» عهدهدار بیان آن است.
- عدم توفیق در رمزگشایی از وجوه اعجاز قرآن صدمهای به اعجاز قرآن (که با تحدی و عدم هماوری عرب حاصل شده) وارد نمیشود؛ همانگون که از عدم رمزگشایی وجه اعجاز عصای حضرت موسی (ع) و احیای موتای حضرت عیسی(ع) صدمهای به معجزه بودن آنها وارد نمیشود.
- عرب هیچگاه نتوانست در برابر قرآن مثلی ارائه کند؛ آنان اگر میتوانستند به طور حتم در برابر سوره «مسد»- که بزرگ ثروتمند قریش را در زمانی که مسلمانان در نهایت ضعف و قلت نفرات بودند، هجو کرد- سورهای میساختند تا هم هجو را بیپاسخ نگذارند و بار ننگ آن را از پیشانی پاک کنند و هم قرآن و خدای پیامبر ص را در تحدی شکست دهند ولی هرگز نتوانستند چنین کاری کنند و ناگزیر ننگ این هجو را تا پایان عمر تحمل کردند.
- آیتالله هبه الله شهرستانی، جذبههای روحانی را در وجوه اعجاز «اصل» و مابقی را در حکم «فرع» میداند که دیدگاه قابل توجهی است.
- منطق اثبات را ما در این تحقیق از خود قرآن آوردیم. مثل آیه اقشعرار که نوعی اعجاز از جذبه را بیان میکند. هر چند وجهش را نتوانیم بیان کنیم.
- در نهایت میتوان دو کرسی دیگر برگزار کرد: اول، اعجاز تاثیری از دیدگاه قرآنپژوهان و دوم، منطق اثبات اعجاز.
در نهایت جمعبندی جلسه آن است که برای اثبات اعجاز بودن قرآن در بخش تاثیری به جز مولفهها، نیاز به منطق اثبات است که خود بحث جداگانهای را میطلبد.