پارادایم به ذهن دانشمند چارچوب می‌دهد

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به همت گروه منطق فهم دین و کلام پژوهشکده حکمت و و دین پژوهی پژوهشگاه نشست علمی ماهیت پارادایم، ۲۵ دی‌ماه در سالن فرهنگ پژوهشگاه برگزار شد.

در این نشست حجت الاسلام دکتر علیرضا قائمی‌نیا عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی پژوهشگاه گفت: مفهوم پارادایم برای اولین‌بار توسط کوهن به کار گرفته شد. می‌دانید که نگاه پوزیتیویسم به علم نگاهی ساده بود، به همین دلیل کوهن که فاز دوم فلسفه علم در قرن بیستم را تشکیل می‌دهد اصل ادعایش این بود که نباید علم را چنین ساده بگیریم بلکه علم صحنه‌ای پیچیده دارد که بخشی از این صحنه آشکار و بخش زیادی از آن پنهان است و مثل کوه یخ است. بر این اساس بخش بزرگی از علم که پنهان می‌ماند و دانشمندان با آن کار می‌کنند و حل مسئله می‌کنند پارادایم است. کوهن دو تقریر از این مفهوم ارائه داد یکی افراطی و نسبیت‌گرایانه و بعدی تعدیل‌یافته. گرچه بحث کوهن ناظر به فلسفه علم بود ولی این بحث یک بحث معرفت‌شناختی است و اختصاص به علم ندارد و در خیلی از حوزه‌‌ها این اصطلاح به صورت گسترده به کار رفت، چون فلسفه علم به معرفت‌شناسی الگو و مدل می‌داد. ادعای کوهن این بود دانشمندان در هر دوره‌ای با مجموعه‌ای از چیزها حل مسئله می‌کنند. از دیدگاه او علم دو دوره دارد؛ یک، پیشاپارادایمی که دانشمندان در وجود چنین مجموعه‌ای به تفاهم نرسیده بودند، مثلا در دوره یونان که با نظریات فلسفی مسائل فیزیکی را حل می‌کردند علم فیزیک در دوره پیشاپارادایمی خودش بود.

وی افزود: کوهن در ابتدا نگاهی نسبت‌گرایانه ارائه کرد و قیاس‌ناپذیری کلی را در مورد پارادایم‌ها ارائه داد ولی در ادامه دیدگاه خود را تعدیل کرد و نوعی قیاس ناپذیری جزئی را پذیرفت چون ما عملا می‌بینیم دانشمندان حرف‌های همدیگر را می‌فهمند، مثلا گالیله و انیشتین حرف هم را می‌فهمند گرچه به پاراداریم متفاوت تعلق دارند. کوهن قائل بود پارادایم‌ها به اذهان دانشمندان چارچوب می‌دهند و به صورت طرحواره عمل می‌کنند. این باعث می‌شود دانشمندان با خود واقعیت مستقیما ارتباط نداشته باشند و نوعی دسترسی غیر مستقیم به عالم واقع داشته باشند. این دیدگاه در دل خودش نوعی نگاه کانتی داشت ولی کانت مقولات را به ذهن برمی‌گرداند ولی کوهن به پارادایم برمی‌گرداند. در واقع دانشمندان این پارادایم‌ها را می‌سازند و به مرور زمان به تفاهم روی این پارادایم‌ها می‌رسند. پارادایم‌ها جهان‌های مفهومی متفاوتی را ایجاد می‌کنند چه در نوع اول که قیاس ناپذیری کلی وجود دارد و چه در دیدگاه دوم که قیاس ناپذیری جزئی وجود دارد.

قائمی‌نیا ادامه داد: به هر ترتیب این دو کاربرد به تدریج در علوم اجتماعی جایگاه خودش را پیدا کرد ولی اصطلاح پارادایم فقط این دو کاربرد را ندارد و گاهی این اصطلاح در زمینه‌ای به کار می‌رود که می‌خواهند اشاره کنند دانشمندان با یک مجموعه سرکار دارند چون یکی از وجوه پارادایم ارتباط بین اجزا است که یک مجموعه را تشکیل می‌دهد. در این کاربرد از اصطلاح پارادایم، تعبیر دیگری از یک کل می‌شود و بیشتر مفهوم کل‌گرایی را به ذهن می‌آورد. در حقیقت کسانی که این اصطلاح را به کار می‌برند می‌خواهند بگویند دانشمندان با یک کل کار دارند و حل مسئله می‌کنند. اینها وجوه معرفت‌شناختی پارادایم بود که باید مورد توجه قرار بگیرد.

وی در پایان گفت: کسانی که در کشور ما این اصطلاح را به کار می‌برند به جنبه معرفت‌شناسی آن توجه نمی‌کنند مثلا به نسبیت‌گرایی توجه نمی‌کنند و فقط یک مجموعه و کل را در نظر می‌گیرند، لذا ما با کاربرد خام قضیه مواجه هستیم که این خودش قابل توجه است. بنابراین کسی که این اصطلاح را به کار می‌برند باید بگویند مراد من از این اصطلاح این است. گویی این اصطلاح در کشور ما بیشتر تبدیل به ژست شده تا واقعیت معرفت‌شناختی. در هر صورت هر کس این اصطلاح را به کار می‌برد باید منظور خودش را مشخص کند.