به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نقل از شبستان، آیت الله علی اکبر رشاد در همایش ملی اجتهاد عقل گرا که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه قم برگزار شد با اشاره به اینکه اجتهاد خود نیازمند فلسفه اجتهاد است گفت: نیازمند فلسفه اجتهاد و یک سلسله دانش های بنیادین و مبناپرداز هستیم.
آیت الله رشاد با اشاره به سخنان آیت الله هادوی تهرانی مبنی بر اینکه سلفی های سنی، نص گرا هستند اظهار داشت: بنده ترجیح می دهم این تعبیر را به کار ببرم که از « نص بسندگان» هستند چنانکه «خردبسندگی» هم مانند «نص بسندگی» عیب است؛ فرمودند سلفیان نص بسنده هستند.
وی افزود: نباید مجموعه هویت یک جامعه نخبگانی و علمی را متهم کنیم اما سرّ برگزاری این همایش این بود که بوی نوعی «نص بسندگی» به مشام می رسید و ما در این زمینه نگران شدیم؛ ما باید به گذشته خود برگردیم که سلفی شیعه است.
آیت الله رشاد تصریح کرد: سلفی شیعی، عکس سلفی سنی است؛ غیر از دو بزرگوار فقیهین عقلیین، و جریانی که اهتمام به تصلب یا شبه تصلب بر نص داشت که شاید در آن مقطع تاریخی این مطلب درست و دقیق بود که حتی متون فقهی ما نیز عین نصوص روایی باشد.
وی خاطرنشان کرد:شاید در ظرف تاریخی خودش تحفظ بر متون لازم بود، اما مقطعی که این سلیقه و عقیده و این تشخیص آمد سبب شد برخی به شیعه ایراد گرفتند که شیعه، فقه پرفروغ ندارد و فقه شیعه، عقلی نیست بلکه عموما روایات است، درحالیکه هنر فقهای نسل دوم شیعه التزام بر نصوص و متون به زیبایی و دقت بود.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص نقش عقل در اجتهاد شیعی اظهار داشت: این دو بزرگوار آمدند این شبهه که اهل سنت طرح کرده بودند را پاسخ دادند این که عقل چه جایگاهی در شیعی دارد و فقه ما تا چه میزان می تواند پرفروغ باشد ظرفیت فقه شیعه را در این ظرفیت نشان دادند.
وی اظهار داشت:گفته شد که الرساله شافعی اولین کتاب اصول است درحالیکه چنین نیست، بزرگانی چون مجدد بروجردی فرمودند و از معاصرین مراجع هم به چنین مطلبی تفقه کردند اما این مطلب دقیق نیست.
آیت الله رشاد بیان کرد: مسلم اینکه حضرات صادقین موسس دانش اصول هستند هرچند که در مقام تدوین ممکن است عامه، پیشی گرفته باشند و اگر بپذیریم و مقام تدوین را از تاسیس جدا کنیم قطعا، الرساله، کتاب اصولی نیست بلکه کشکولی از مباحث فقهی، اصولی، تفسیری و قواعد است.
وی توضیح داد:بنابراین دانش اصول با الرساله تاسیس نشده است و مسلما دانش اصول را صادقین (ع) تاسیس کردند ضمن اینکه قواعد اصولی، عقلی و عقلایی است ولی شیخ مفید اول کسی است که اصول فقه جامع شیعه را تدوین کرد هرچند متن اصلی این کتاب به دست ما نرسید تا زمان محقق کرکی متن بوده و که بنا به سفارش التذکره را تلخیص کرد ولی دوشاگرد برجسته وی یعنی شیخ طوسی و سید مرتضی دو کتاب عظیم نوشتند که اکنون این دوکتاب در اختیار ماست.
رئیس حوزهٔ علمیهٔ امام رضا عنوان کرد: مرحوم سید مرتضی می گوید که من به دو دلیل به تفکیک اصول شیعه از اصول عامه پرداختم؛ یکی به این جهت که آنها مبادی را با مسائل خلط کردند و دوم اینکه اصولا چون تمام علم اصول بر تمام کلام مبتنی است و چون کلام ما با کلام عامّه کاملا متفاوت است پس اصول فقه ما هم با اصول فقه عامه باید متفاوت باشد.
وی افزود: از آن جایی که اصول فقه مبنا دارد و همه قوائد اصولی است قیاس هم همین طور است قیاس گاهی بر اساس مبانی کلامی و معرفت شناسی رد می کنیم هر چند روایت داریم ولی اساس مباحث عقلی است برخی از مطالبی که به عنوان منطق در مبادی اصول مطرح است از آن جایی که در آن زمان چیزی به نام معرفت شناسی مطرح نبوده است.
آیت الله رشاد تصریح کرد: مرحوم شیخ طوسی نیز همین مطلب شیخ مرتضی را مطرح می کند به عنوان ضرورت تدوین مستقل شیعه این مساله را مطرح می کند که تفاوت مبانی بین شیعه و عامه موجب ان است که اصول که از بناهای کلام است تفکیک کنیم
وی خاطرنشان کرد: عقل گستره بسیار وسیعی را در حوزه معرفت دینی عهده دار است؛ تقسیمی که برخی اعاظم حوزه تحت عنوان «تقسیم ثلاثی» مطرح می کنند بنده فکر می کنم کامل نیست، بلکه عقل حجت ساز است؛ اگر عقل به کار بسته نشود، حجیت کتاب و سنت و سمع هم اثبات نمی شود. عقل مبناپرداز است و مبانی را تولید می کند و در فقه هم مبناساز است.
رئیس شورای عالی حوزه علمیه تهران بیان کرد: گاهی احساس می شود که اصول فقه در حال تضعیف است و مباحث عقلی اصول در چارچوب های فعلی در خلال مباحث دیگر پخش شده است.
وی بیان کرد: به نظر می رسد باید به روش و منش سلف برگردیم یعنی نیاز داریم اصول را توسعه دهیم، به کارکرد عقل و سهم عقل را توجه بیشتری کنیم و در فقه مبسوط دیگری بنویسیم. این اتفاق نمی افتد جزاینکه به این حیث مبناها توجه کنیم.
آیت الله رشاد ادامه داد: اجتهاد خود نیازمند فلسفه اجتهاد است. ما نیازمند یک سلسله دانش های بنیادین و مبناپرداز هستیم که قهرا رنگ فلسفی دارد،عقل مبنا پرداز است و مبانی را تولید می کند همان اصول فقه ما مبنایش را از عقل دریافت می کند.