پیامبر(ص) و ائمه اهل گفت‌وگو بودند ولی کیاست هم داشتند

به گزارش روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، غالب کارشناسان معتقدند که اگر باب گفت‌وگوی صحیح باز شود، بسیاری از مشکلات فعلی جامعه حل می‌شود یا حداقل راه حل‌های مشترک برای آنها پیدا می‌شود و بحران‌ها و تنش‌های اجتماعی کاهش می‌یابند، اما گفت‌وگویی مؤثر است که به تحقیر، توهین و جدل کشیده نشود، ولی به نظر می‌رسد جامعه هنوز برای این شیوه آموزش ندیده است و مهارت کافی ندارد.

برای بررسی بیشتر این موضوع و در قالب پرونده «آداب گفت‌وگو» و کنکاش درباره لوازم گفت‌وگوی صحیح از منظر اسلام، خبرنگار ایکنا با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیأت علمی گروه قرآن‌پژوهی پژوهشگاه، به گفت‌وگو نشسته است که بخش سوم آن را در ادامه می‌خوانید.

بخش اول این مصاحبه با تیتر «ظرفیت پذیرش حق و گوش شنوا داشتن دو شرط گفت‌وگوی صحیح است» و بخش دوم با تیتر «اسلام مخالف انتشار اخبار و اطلاعات کذب در هر شرایطی است» منتشر شد. در ادامه بخش سوم و پایانی این گفت‌وگو را می‌خوانید.

به نظر شما گفت‌وگو تاکتیک است یا استراتژی، یعنی این شیوه راهی برای رسیدن به اهداف دیگر است یا خودش هم موضوعیت دارد؟

در زمان جنگ تحمیلی اسیرانی که ایران از رژیم بعثی عراق می‌گرفت، بعضی از آنها حتی گلوله آخر را شلیک می‌‌کردند و بعد از تمام شدن فشنگ‌ها تسلیم می‌شدند و «دخیل خمینی» می‌گفتند. گاهی اوقات گفت‌وگو برای گفت‌وگو و خریدن زمان و مچ‌گیری است. در واقع افراد در چنین شرایطی اقدام یا تخریبی انجام داده یا اتفاق و حادثه‌ای را رقم زده و هزینه‌ای را در سطح ملی به یک کشور تحمیل کرده‌اند و حالا که توان آنها تمام شده است و آخرین تیرهایشان را هم شلیک کرده‌اند، اکنون از گفت‌وگو صحبت می‌کنند و می‌خواهند از تب و تاب انگیزه‌های طرف مقابل بکاهند و انگیزه دفاع از مقدسات و ملت و پاسخگویی به این همه افتضاحی را که به بار آورده‌اند از بین ببرند. بنابراین بسیار مهم است که بدانیم گفت‌وگوهای صحیح در چه بستری شکل می‌گیرد.

بنده در یکی از کتاب‌هایم که راجع‌ به مدیریت شهید رجایی در دوره ریاست جمهوری نوشته‌ام، آورده‌ام زمانی از سازمان ملل خدمت ایشان آمدند و گفتند که الان زمان صلح است و بیایید صلح کنید. ایشان خودکاری را از جیب خود درآورده و لای دو انگشت طرف می‌گذارند و فشار می‌دهند و چند دقیقه که می‌گذرد و صورت آن شخص قرمز می‌‌شود و درد وی را اذیت می‌‌کند، به مترجم می‌گوید به این آقا بگویید الان که می‌گوید گفت‌وگو کنید تحت چنین شرایطی است که ما در فشار هستیم، همان‌گونه که دو انگشت شما به دلیل فشار این خودکار اذیت می‌شود.

گاهی اوقات گفت‌وگو به بستر مناسب نیاز دارد و این‌گونه نیست که شما کارهای خود را انجام دهید و بعد به دنبال گفت‌وگو بروید، بلکه گفت‌وگو باید در ابتدا انجام شود نه اینکه هدف شما این باشد که طرف را از تب و تاب بیندازید و گذشته‌ای را که برای یک حکومت، ملت و گروه پرهزینه‌ بوده است به فراموشی بسپارید و پشت خاکریز گفت‌وگو سنگر بگیرید. بنابراین ادبِ گفت‌وگو به این معناست که ما بصیرت و دقت داشته باشیم و حواسمان باشد که سرمان کلاه نرود.

پیامبر اسلام(ص) هم در گفت‌وگوها حواسشان بود. گاهی در گفت‌وگو مدارا می‌کرد و گاه بحث را تا مباهله می‌کشاند و می‌گفت که بیایید همدیگر را لعنت کنیم تا هرکس که ناحق است نابود شود.

بنابراین گفت‌وگوی اَحسَن و نیکو بدین معنی نیست که دائماً تلاش کنیم فارغ از گذشته و فضای فکری و سیاسی و پیامدهایی که می‌‌تواند داشته باشد عمل کنیم، بلکه گفت‌وگو ابزاری برای تعامل اجتماعی است که پسین و پیشین دارد و باید در این بسترها بحث کنیم و حواسمان باشد که در حال انجام چه کاری هستیم و به گونه‌ای عمل کنیم که قدرت تجدید قوا داشته باشیم. لذا مخاطب گفت‌وگو گاهی همانند آن اسیر عراقی است که همه تیرهایش را شلیک کرده است و به ناچار گفت‌وگو می‌کند، اما گاهی در آغاز کار گفت‌وگو می‌کند.

به مواردی اشاره کردید ولی خوب است بیشتر درباره امر گفت‌وگو نزد پیامبر(ص) و ائمه(ع) توضیح بدهید.

پیامبر و ائمه هیچ جنگی را آغاز نکرده‌اند. امام حسین(ع) ابتدا با طرفین و حتی با مردم و گروه‌ها گفت‌وگو می‌کرد و این گفت‌وگو در مسیر کربلا ادامه داشت و سازنده بود. موقعی که در مقابل دشمن قرار گرفت، آنها شروع به همهمه کردند و حضرت فرمود وای بر شما! چرا ساکت نمی‌شوید که حرف‌های من را بشنوید. آنجا بود که گفت چون شکم‌های شما از حرام پر شده خداوند بر دل‌های شما مهر زده است و شکمی که از حرام پر شده باشد دیگر حال و انگیزه گفت‌وگو و شنیدن حقایق را ندارد.

بنابراین باید حواسمان باشد که گفت‌وگو ابزاری در کنار ابزارهای دیگر است و باید جایگاه و زمان گفت‌وگو را به خوبی تشخیص دهیم. اسلام به هیچ وجه دین ساده‌لوحان نیست. کسانی که فکر می‌کنند ما می‌توانیم همه کارهایمان را پیش ببریم و اگر نتوانستیم امتیاز را در میدان بگیریم، در صحنه گفت‌وگو می‌گیریم، مورد تأیید اسلام نیست، بلکه اسلام دینی جامع است و همه جوانب امر را در نظر دارد.

در مواردی اشخاصی راجع‌ به پیامبر(ص) صحبت می‌‌کنند و می‌گویند که ایشان چشمش را به روی همه چیز می‌‌‌بست و هرچه لازم بود به مردم می‌گفت و نعوذبالله پیامبر را فردی ساده‌لوح ترسیم می‌کنند. وقتی پیامبر به جنگ می‌رفت، تا نزدیکی میدان جنگ هیچ کس نمی‌فهمید که وی قصد دارد چگونه و از کدام سمت حمله کند. بنابراین در اسلام مدیریت خبر اهمیت دارد و اجازه نمی‌دهد که اخبار به راحتی در اختیار کسانی قرار گیرد که دندان تیز کرده‌اند تا دستاوردهای ملت را از بین ببرند، بلکه کیاست و زیرکی در گفت‌وگو عین سیره پیامبر(ص) و علی‌بن‌ابیطالب(ع) است. لذا باید به این مورد توجه کنیم تا رسانه‌های عبری، عربی و انگلیسی که می‌‌دانیم سابقه‌ای طولانی در هتک حرمت ملی ما دارند و برخاسته از حاکمیت‌های آنها هستند و مدیریت رسانه را در دست گرفته‌اند، در کار خود موفق نشوند.

برخی معتقدند که برای مقابله با این هجمه‌ها علاوه بر گفت‌وگوی داخلی، باید سواد رسانه‌ای مردم را هم افزایش داد. نگاه شما به این موضوع چگونه است؟

خدای متعال در قرآن کریم می‌‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ؛ ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید(حجرات، ۶). چرا خداوند این توصیه را کرده است؟ علت این است که تبیین و جست‌وجو در خبر برای رسیدن به واقعیت، دستور صریح قرآن است. بنابراین رسانه جمهوری اسلامی نمی‌‌تواند بدون اینکه به واقعیت خبری دست پیدا کند آن را منتشر کند، ولو اینکه دشمنان ده‌ها خبر دروغ منتشر کرده باشند، چراکه اگر چنین کاری را انجام دهد، برخلاف دستور قرآن کریم عمل کرده است، چون به فرموده قرآن، اگر شما بر پایه اخبار تبیین و روشن نشده گفت‌وگو کنید و بر اساس آن گفت‌وگوها تصمیماتی بگیرید، پشیمانی شما را در پی خواهد داشت.

پس رسانه ملی که نماینده و نهادی است که از سوی حاکمیت تأسیس شده است تا مرجعیت را در عرصه رسانه در اختیار داشته باشد گاه باعث می‌شود که ضعف‌هایی هم در آن پیش آید و دشمنان هم از آن سوء استفاده کنند. گریزی از این وضعیت نیست، مگر ایجاد قدرت تشخیص، بصیرت و افزایش سواد رسانه‌ای ملی. اگر رسانه ملی و آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها سطح سواد رسانه‌ای مردم را بالا ببرند و بخشی از وظایف نهاد‌هایی همانند سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به افزایش سواد رسانه‌ای اختصاص یابد، می‌توانیم مطمئن شویم که ملت ما تا حدود زیادی از دست‌اندازی رسانه‌های خارجی در امان خواهد بود.