به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه، شامگاه چهارم مهر در همایش سیره سیاسی امام رضا(ع) با تاکید بر اینکه از سیره میتوان در زمانهای بعد هم استفاده کرد و حجت هم هست، گفت: وقتی سخن از سیره امام رضا(ع) میشود یعنی یک رفتار و قول و فعلی از امام(ع) در دوره حیات صادر شده و دارای منطق پیشینی و حجیت است که میتواند برای زمانه ما هم ملاک و معیار باشد، البته باید در نظر بگیریم هر سیره متناسب با زمان خودش باید تحلیل و مورد استفاده قرار بگیرد.
وی با بیان اینکه سیره با تاریخنگاری تفاوت دارد، افزود: مسئله امام رضا(ع) در دوره خودشان خواهناخواه، سیاسی بود زیرا با حاکمان جائر و ظالم روبرو بودند، یعنی حاکمی بر جامعه حکم میراند که منصب امامت را غصب کرده است. به همین دلیل امام خطاب به مامون فرمودند که اگر این جایگاهی که تو بر آن نشستهای از طرف خدا به تو داده شده حق نداری آن را به فرد دیگری بدهی و اگر برای تو نیست چرا چیزی که برای تو نیست را به دیگری میبخشی.
ایزدهی بیان کرد: مامون چون غاصب است امکان تفویض حکومت به امام(ع) را ندارد؛ حاکم جائر حاکمی است که منصوب از ناحیه خدا نیست و در جایگاه غصب قرار دارد و خود مامون هم در عمل و سخن خود به این موضوع اعتراف کرده است.
وی با بیان اینکه قول و فعل ائمه(ع) ناظر به زمینه و زمانه خودشان بوده است، تصریح کرد: طبعا اگر ۲۵۰ سال امامت ائمه را به مثابه یک انسان ۲۵۰ ساله فرض کنیم در شرایط مختلف واکنشهای مختلفی داشتهاند و ما امروز وقتی قرار است از آن درس بگیریم باید شناخت درستی داشته باشیم. امام خمینی(ره) در دوره دفاع مقدس مجبور شدند جام زهر را بنوشند و قطعنامه پذیرفته شد و چند سال بعد هم عدهای گفتند که مقام معظم رهبری هم باید جام زهر را بنوشند زیرا زمان، زمان صلح است ولی ایشان فرمودند الان زمانه امام حسین(ع) است نه امام حسن(ع).
رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه با بیان اینکه فهم سیره جدا از شناخت زمان و مکان نیست و نخواهد بود، اظهار کرد: در زمان امام رضا(ع) هم حاکم جائری بر منصب حکومت مستقر شده بود که البته در ابتدای کسب قدرت، ضعیف بود و به همین دلیل هم رفتارهای نرمی در برابر امام رضا(ع) از خود نشان داد و ولایتعهدی را به ایشان سپرد. امام(ع) هم در این شرایط باید رفتاری داشته باشند که اولا حجت باشد و هم متناسب با زمانه خود و اثرگذاری لازم را هم داشته باشد.
چرا امام رضا(ع) عالم آل محمد است
وی ادامه داد: در زمان هارون و البته مامون، گویا فضای جامعه اسلامی به سمت تبادل علم و دانش در سطحی فراتر از سرزمینهای اسلامی رقم خورد. در این فضا البته نابسامانیهای فکری مختلف مانند دهریون و افراد بی دین و … هم در این شرایط ایجاد شد. امام در چنین شرایطی باید با همه این پدیدهها مواجه شوند و تدبیر عالمانه داشته باشند و با بدعتها برخورد کنند، از این رو اگر به عالم آل محمد(ص) لقب میگیرند نه اینکه علم ایشان از بقیه ائمه بالاتر است بلکه بروز و ظهور این ویژگی در این دوره بیشتر است.
رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه بیان کرد: بعد از مرگ هارون، مامون در رقابت با برادرش امین قرار گرفت و به همین دلیل سبب شد تا از ظرفیت مردم خراسان برای غلبه بر امین استفاده کند. مامون وقتی پیروز شد از امام برای خلافت و ولایتعهدی دعوت میکند و امام با کراهت میپذیرند و بدون خانواده به مرو میآیند و طوری در مدینه خداحافظی میکنند که دیگر برگشتی در کار نیست. در حقیقت امام با این پذیرش به تعاملی ویژه با دستگاه جور دست میزنند.
وی اضافه کرد: در دوره هارون، امام کاظم(ع) از افرادی مانند علی بن یقطین که وزیر او بود حمایت کردند در حالی که بر اساس مبانی ما کمک به دولت جائر ولو در حد دوختن دکمه به پیراهن حاکمان نادرست است و در اینجا هم امام رضا(ع)، ولایتعهدی را میپذیرند که باز در ظاهر کمک به حکومت مامون است. برای رفع این تناقض پاسخ این است که مسئله مهم غایت است؛ زیرا حاکمیت یا جائرانه است یا عادلانه و غرض از حکومت عدل، تحقق دین است بنابراین اگر فردی یا امامی در درون دستگاه جور قرار بگیرد ولی رفتار او کمک به تقویت دین باشد غرض محقق شده است.
ولایتعهدی موجب تقویت شیعه شد
ایزدهی با بیان اینکه پذیرش ولایتعهدی در عمل موجب تقویت شیعه شد، تصریح کرد: امام رضا(ع) فرمودهاند من تعامل با حاکم جاور را مطلقا نمیپسندم مگر اینکه غمی از مؤمنی رفع شود و دین خدا و شیعیان تقویت شوند. مقوله ورود در حاکمیت و تعامل با حاکمان جور که بعدا در دوره صفویه هم نمود بیشتری یافت استفاده از فضای موجود برای بردن حاکمیت به سمت دین است نه اینکه دین را به سمت حاکمیت ببرند. به همین دلیل شاهدیم که در دوره صفویه نمادهای دینی و عزاداری و پیاده شدن احکام اسلامی تقویت و جور حاکمان مهار شد نه اینکه صرفا عالمان توجیهگر سلاطین باشند.
وی با بیان اینکه حضور امام رضا(ع) در دستگاه جور منشا جلوگیری از ظلمهای بیشتر شد، اضافه کرد: اگر امام در مدینه میماند و مثلا در تعامل با مامون قرار نمیگرفت آیا ثمره بیشتری نصیب دین و مؤمنان میشد؟ مرحوم صاحب جواهر در تعبیری فرموده است که اگر حاکم جائری وجود داشت و شما میتوانی به واسطه قرار گرفتن در پست و مقامی موجب تقویت اسلام و اجرای حدود شوید بر تو لازم است ویژگیهای خودت را ابراز کنی و بگویی من چنین توانمندیهایی دارم ولی اگر تو در این منصب قرار گرفتی باید احکام شرع را اجرا کنی نه اوامر حکومت را.
وی با بیان اینکه مقوله تعامل با حاکم جائر تعبدی نیست، اضافه کرد: وقتی از امام رضا(ع) پرسیدند که چرا با حاکم جور تعامل کردی پاسخ دادند حضرت یوسف(ع) خودش پیشنهاد به حاکم کافر داد که مرا به رئیس خزانهداری کشور بگمار زیرا من حفیظ و علیم هستم. حال مامون که علیالظاهر مسلمان است. حضور یوسف در این منصب منافعی برای دین حق داشت و عده زیادی به سمت توحید جلب شدند.
راهبرد ائمه(ع) بعد از قیام عاشورا
ایزدهی اظهار کرد: امام رضا(ع) هم از تهدید تعامل با حاکم جائر فرصتی خلق کردند که دین تقویت شود و در عین حال شریک ظلم نباشد؛ امام(ع) در عزل و نصب دخالت نکردند، روی تخت و جایگاه سلطنتی ننشستند و در هر حال کلام حق را هم در هر فرصتی بیان کردند. بعد از امام حسین(ع) که فضای برای شیعیان سخت شد ائمه(ع) تا عصر غیبت دغدغه ایجاد جامعه صالح را داشتند زیرا امکان تشکیل حکومت وجود نداشت.
رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه تصریح کرد: ائمه(ع) تلاش کردند تا در هر دوره متناسب برا شرایط فرهنگسازی کرده و افراد صالحی را تربیت کنند، در دوره امام رضا(ع) با هجوم بیدینی و رواج فرقههای مختلف دینی و مذهبی مانند اشعریون و معتزلیها و… را شاهد هستیم و امام رضا(ع) به تقویت اسلام ناب پرداختند و در نهایت در ذیل حاکمیت مامون هم قرار نگرفتند.
ایزدهی تصریح کرد: امام رضا(ع) در فضایی تحمیلی که امکان سقوط حاکم نیست فرصتی برای مصونیتبخشی به شیعه و تقویت آن ایجاد کردند و در چنین فضایی آیا امام میتوانست بگوید من در مدینه میمانم و تقیه میکنم و کاری به کار شیعیان و وضعیت آنها ندارم؛ رسم عقلانیت، ساسة البعاد و امامت جامعه این است که تعامل بشود و راهبرد گوشهگیری و انزوا جوابگو نیست.
تجربه موفق حضور حزبالله لبنان در قدرت
وی افزود: ما امروزه در فضایی هستیم که اقلیتهای شیعه و سنی در کشورهای مختلف مانند نیجریه و افغانستان و اروپا و … وجود دارند؛ آیا میتوان برای آنها راهبرد انعزال دائمی پیشنهاد کرد؟ آیا اینها نباید در دستگاههای حکومت نفوذ کرده و باعث تقویت مسلمین شوند؟ الان فردی پایاننامه نوشته که آیا حزبالله میتواند با حکومت لبنان تعامل داشته باشد یا خیر چون حکومت آنها شیعی نیست. فضای تجربه حزبالله نشان داد که ورود در دستگاه حاکمیتی لبنان موجب تقویت شیعه و مصونیتبخشی شیعه شده است.
وی تاکید کرد: بنابراین سیره را باید بخوانیم نه اینکه صرفا تاریخ را خوانده باشیم بلکه هدف به کاربردن آن برای وضع امروز است و اینکه آیا اگر امکان تامین مصالح اسلام و مسلمین در جایی وجود داشت تعامل با حاکم جور جایز است یا خیر؟ نمونههای موفق آن در دوران ائمه(ع) و حتی از سوی علما در دوره صفویه و آل بویه و … رخ داد.