به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، دکتر علی شریعتی را شاید بتوان جزو آن دسته از اندیشمندانی محسوب کرد که بصیرتبخشیهایش در راستای انقلاب اسلامی اثرات و نقش مهمی را ایفا کرده است. با دکتر محسن ردادی، عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه درباره شریعتی و تأثیرات او بر جامعه انقلابی چند کلامی صحبت کردیم که در ادامه بخشهایی از این گفتوگو را میخوانید.
حرفهای انقلابی یک کت و شلواری تحصیلکرده فرنگ!
محسن ردادی در ابتدا گفت: دکتر شریعتی یکی از مهمترین شخصیتها در طول مبارزه نهضت انقلاب است. به دیده انصاف باید اذعان داشت که شریعتی سهم بسیار زیادی در طول این مبارزات ایفا کرده است. هرچند شریعتی در برخی موارد اندیشههایی نظیر آرای او در باب روحانیت داشت، که همین امر موجب شد برخی از بزرگان انقلاب و مبارزان به دیده منفی به شریعتی نظر کنند؛ اما باید اعتراف کرد دکتر علی شریعتی در بسیج سیاسی جوانان، بالاخص جوانان تحصیلکرده نقش پررنگ و مهمی را ایفا کرد.
وی افزود: هرچند شریعتی دلبستگی و ارادت چندانی به روحانیت نداشت و بعضاً انتقادات تند و بیادبانهای نثار این صنف از جامعه میکرد، اما شاکله فکری و نظری او دارای چند مؤلفه بود که با نظر امام خمینی (ره) قرابت بسیار زیادی داشت. همین امر موجب میشد وقتی یک کت و شلواری تحصیلکرده فرنگ از این موارد سخن به میان بیاورد و برای خیلی از افراد به خصوص نسل جوان جذابیت و گیرایی داشته باشد. شریعتی در خیلی موارد حرفهایی میزد که روحانیون میزدند اما چون خیل کثیری از نسل جوان به دیده تردید به معممین نگاه میکردند، حرفهای شریعتی برایشان قابل قبولتر بود. باوجود اینکه شریعتی هم نظیر بازرگان جزو روشنفکران دینی به حساب میآمد، اما بر خلاف آقای مهندس که دین را برای آخرت میدانست، معتقد بود که اسلام برای دنیا نیز برنامهای دارد که با پیاده کردن آن نتیجه مطلوبی حاصل خواهد شد.
مفاهیم اسلام سیاسی در اندیشه شریعتی
ردادی گفت: مفاهیمی چون: «امت و امامت» به عنوان شاکله اساسی انقلاب اسلامی و نظام دینی، همچنین مقوله «بازگشت به خویشتن»، که حاکی از یک بازگشت تاریخی به ایران اسلامی با تمام مؤلفههای تمدنی است از این قبیل مفاهیم و مؤلفهها بود. یکی دیگر از تفکرات اثرگذار شریعتی، پیوستگی دین و سیاست بود. تفسیر ایدئولوژیک از اسلام که در پی احقاق حق است و به جنگ ظلم میرود، در نظر بسیاری از تودههای مردم، هیمنه اسلام سنتی که سر در گریبان خویش فرو برده بود را در هم شکست. شریعتی اسلام را خارج از سیاست نمیدید و برای اسلام برنامه سیاسی و بینش کلان قائل بود. وقتی او از «عدالت»، «ابوذر»، «ظلم» و… سخن به میان میآورد جوانان آزادیخواهِ عدالتجو به رویکردش نسبت به اسلام جذب شده و به خیل مبارزان انقلابی میپیوستند.
پژوهشگرحوزه انقلاب اسلامی ادامه داد: از مهمترین کارهای شریعتی و به طور کلی نهضت اسلامی این بود که، در کوران مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی که انتظار میرفت حکومت بعدی برای کمونیستهای چپ باشد؛ شریعتی با مقابله جدی با اندیشههای چپی گزینه دیگری را روی میز گذاشت و آن «اسلام سیاسی» بود. مردم ناراضی از وضع موجود هم بالتبع آموزههای سیاسی اسلام برایشان خوشتر بود تا شعارهای کمونیستهای بیخدا. این امر موجب شد تا آن انرژی و پتانسیل مبارزاتی در اختیار نهضت مبارز اسلامی قرار بگیرد و سر آخر جذب شدگان به شریعتی به انقلاب خمینی پیوستند و او را یاری دادند.
مؤسس روشنفکری دینی در ایران
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در مورد مدل روشنفکری دینی شریعتی بیان داشت: روشنفکری در ایران به تبع آنچه که در غرب رخ داده بود؛ چندان میانه خوبی با دین و مذهب نداشت و بعضاً در برابر دین قد علم میکرد. لذا در ایران شاهد آن بودیم که بسیاری از روشنفکران با نگاه سوسیالیستی و ضد دینی خود دست به فعالیت میزدند. حتی جبهه ملی که خود علیه شاه فعالیت میکرد پس از واقعه سال ۴۲ طی نامهای به سفارت آمریکا اذعان کرده بود که حکومت شاه برایشان قابل تحملتر است تا رسیدن قدرت به مرتجعان مذهبی. اما در این بین روشنفکری شریعتی از سنخ دیگری بود. او با وجود دانستن علوم انسانی جدید غربی و یک تحصیلکرده غرب به نوعی روشنفکر دینی محسوب میشد که راه اصلاح را در بازگشت به سنت، از جمله سنت دینی میدید. شاید بتوان شریعتی را پایهگذار روشنفکری دینی در ایران دانست.