نگاهی گذرا به دیدگاه عرفانی و سلوکی امام خمینی(ره)

نگاهی گذرا به دیدگاه عرفانی و سلوکی امام خمینی(ره)
نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین علی فضلی مدیر گروه عرفان پژوهشگاه

در فرهنگ سلوکی حوزۀ علمیۀ قم سنت­ها و مشرب ­های متعددی در عرصۀ عرفان عملی نمود و بروز داشته و دارد که یکی از آن سنت­ ها از آن امام خمینی رحمت خدا بر او باد است که متاسفانه چندان به آن پرداخته نشده است.

با توجه به آثار و اندیشه‌­های امام خمینی، مشی سلوکی ایشان بر سنت توجه تام به خدای سبحان که بر سه عنصر تحصیل، تطهیر و تلقین تکیه دارد، استوار بود. وی در نامۀ عرفانی به دو شاگردش آقا میرزا جواد همدانی و سید ابراهیم خوئی مقبره­ای توصیه می­‌کند که باید همت خود را در تمامی حرکت‌­ها و سکون‌­ها و نظرها و فکرها و عبادت­‌ها به خدا و ملکوتش توجه کند و سفر الهی را نه با قدم نفس که با قدم خدا و رسولش بپیماید. روح این توجه، انقطاع الی الله است؛ یعنی اعراض دل از ماسوای الهی و اقبال کامل به خدا و اسمای اوست. برای وصول به این هدف آن سه عنصر یاد شده را باید عملیاتی کرد؛ یکی آموختن معارف توحیدی و حقایق عرفانی و تفکر عقلی دربارۀ آنها در راستای تحصیل، دومی تقید به انجام مشارطه و محاسبه و مراقبه در راستای تطهیر دل و ایجاد زمینه برای نفوذ آن معارف به دل و سومی تفهیم آن معارف و حقایق به دل و تلقین و تکرار آن معارف در زندگی برای نفوذ آن معارف از عقل به قلب.

شایان ذکر آن که امام افزون بر سنت توجه تام به خدای سبحان، بر خدمت به خلق به شیوۀ فراگیر تأکید داشت. به دیدۀ امام خدمت به خلق فقط آن نیست که دست نیازمندان اقتصادی را بگیریم، بلکه نجات امت از یوق بندگی ستمکاران و بیگانگان و اعتلای فرهنگ دینی آنان برجسته­ترین نوع خدمت است که در افق هدایت نیز قرار می­‌گیرد. به نظر می­رسد همین نوع تفکر منشأ فعالیت سیاسی و حکومتی امام شد. اگرچه باید یاد آور شد که امام پیش از انقلاب خدمت به خلق در سطح دست­گیری از نیازمندان را نیز در منش خویش داشت. مرحوم اسلامی تربتی که همسایه امام خمینی در قم بود، نقل می­‌کرد: « روزی با امام در حال‌‎ ‌‏رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار‌‎ ‌‏مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و‌‎ ‌‏کهنه هایی را می شوید. نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می­دیدیم که یخ های‌‎ ‌‏رودخانه را می­‌شکست و کهنه می­شست، بعد دستش را از آب بیرون می‌­آورد و مقداری‌‎ ‌‏با دمای بدنش گرم می­‌کرد و دوباره لباس می‌­شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من‌‎ ‌‏فرمود: «شما بروید بعد من می­آیم». عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست‌‎ ‌‏بفرمایید. گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباس‌ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی‌‎ ‌‏نبود» بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: «شما بیایید منزل، من دستور می دهم آب گرم‌‎ ‌‏کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمک تان می­‌کنم»[۱]

البته در کنار مشی سلوکی حضرت امام نباید از توجه ویژه ایشان به عرفان نظری غافل شد. وی اعتقادی راسخ به عرفان نظری محیی الدینی داشت. این گونه نیست که در جوانی به عرفان نظری و درس آیت الله شاه آبادی توجه و ارادت داشت و بعد در اواخر عمر شریف از آن توجه کاسته شده باشد. چراکه در زمان رهبری آن هه در اواخر عمر شریف در نامه­ای به گورباچف آخرین رهبر حکومت کمونیستی شوروی پس از توصیه دانشمندان آن خطه به آموختن آثار فلسفی فارابی، بوعلی، سهروردی و صدرا می­‌گوید: « دیگر شما را خسته نمی­‌کنم و از کتب عرفا و بخصوص محیی الدین ابن عربی نام نمی‌­برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.»

در پایان از باب ختامه مسک سخن حضرت آیت الله جوادی آملی دربارۀ عرفان امام را روایت می‌­کنیم: « در زندگی نود ساله امام امت، دو دهه را باید از یکدیگر جدا کرد که دیگران این دو دهه را نداشتند و این دو دهه مخصوص ایشان است: دهه اوّل: دهه انس او به جهان «غیب» و «عرفان» است. دهه دوّم: دهه انس او به عالم «شهادت» و «رهبری» است. » [۲] اینجاست که عرفان سیاسی و عرفان اجتماعی از بستر فکری و رفتاری امام متولد شد. براستی باید امام را از پیشگامان و سرآمدان عرفان اجتماعی، عرفان سیاسی و عرفان حماسه‌­ای و انقلابی دانست.

 

[۱]غلامعلی رجایی، برداشت­هایی از سیره امام خمینی، ج۱، ص ۲۱۲.

[۲] بنیان مرصوص، آیت الله عبدالله جوادی آملی، ص‏۹۶.