به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، روزه و روزهداری از مناسک و اعمالی در دین اسلام است که توجهات بسیاری خصوصاً از جانب عارفان به آن میشود. نقش تربیتی و تکاملی روزه در انسان دیندار سبب میشود تا به دنبال آن باشیم که تحولات معنوی رخ داده توسط این عمل به ویژه در ماه مبارک رمضان را حفظ کرده و تا حد امکان آن را ارتقا دهیم. درباره این مباحث، سایت فکرت با حجتالاسلام دکتر محمدجواد رودگر، عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه به گفتگو پرداخت. آنچه در ادامه میآید، مشروح این گفتگوست:
روزه در عرفان اسلامی و سیر و سلوک عرفا بسیار تأکید شده است، این روزه با روزهای که در ماه مبارک رمضان گرفته میشود، چه تفاوتها و چه شباهتهایی دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ عرض سلام و قبولی طاعات، در پاسخ به این سؤال باید عرض شود که در عرفان اسلامی، عارفان مسلمان؛ بیش از هر طیف و دستهای التزام عملی به شریعت حضرت محمد(ص) دارند. یک سالک عارف، هرچه در مقام سیر و سلوک جلوتر میرود؛ تعبد و تقیّدش به شریعت بیشتر (از جهت کمی) و شدیدتر (از جهت کیفی) میشود؛ به تعبیری حرکت جوهری اشتدادی در مقام سیر انفسی با توجه به شریعت حقه، تحقق و تعیّن پیدا میکند؛ چرا که شریعت سلوک یک عارف را تعریف و تنظیم مینماید و عارف بر اساس آن، تحققش میبخشد. به عبارت دیگر، نقش راه سلوکیۀ عارف را شریعت محمدیه(ص) تعیین و تنظیم مینماید و او در چنین هندسۀ سلوکی، به سلوک میپردازد و در این سلوک هرچه دقیقتر، عمیقتر، غلیظتر و رقیقتر میگردد به تناسب آن مراحل و مراتبی که دارد، روزۀ او نیز که بر اساس آن شریعت؛ (در واقع یکی از بایدها و نبایدها و احکام تشریعیۀ الهیه است) مراتب و درجاتی پیدا میکند.
بنابراین اگر بخواهیم دقیقتر مطرح کنیم، میتوان گفت روزه در شریعت حقه، میتواند در سه ساحت تعریفپذیر باشد:
۱- ساحت فقهی
مبحث روزه در رسالههای عملیه و توضیحالمسائلها به آن اشاره گردیده است. روزه که از اذان صبح شرعی تا اذان مغرب شرعی امتداد دارد و هرشخصی نیت مینماید که در این فاصله زمانی از مبطلات روزه دوری نماید؛ بنابراین در اینجا شخص، روزهای میگیرد که از آن به روزۀ شرعی و فقهی (فقه اصغر یا مصلح) یاد میشود. لذا یک روزهدار باید به تمامی جوانب روزه که در رسالههای عملیه از آن یاد شده، تعبد و تقید داشته باشد تا روزه بتواند نقش اساسی و محوری را دنبال کند.
۲- ساحت اخلاقی
آدمی بر اساس ساحت «معرفتالله» و معرفت «بِأحکام الله» وارد در یک ساحت برتر در یک نظام طولی میشود که از آن به «روزه اخلاقی» میشود. این روزه یک گام فراتر از روزۀ فقهی میباشد. «روزه اخلاقی» در فقه اوسط معنا پیدا میکند. در این روزه نیز، مبطلات و احکامی وجود دارد؛ به عنوان مثال فرد نباید تهمت بزند، غیب نماید، سخنچینی کند، ترور شخصیت افراد نماید و…؛ و از طرف دیگر باید با حسادت، کینهورزی، تکبر، غرور و… مبارزه نماید تا در واقع «روزه اخلاقی» او تحقق پیدا نماید. بنابراین «روزه اخلاقی» در امتداد آن «روزه فقهی مصلح» میباشد. (اما ساحتی برتر و فراتر)
۳- ساحت عرفانی
زمانیکه معرفت و تعبّد یک سالک افزایش مییابد، او از خدا، پیامبر خدا، دین آسمانی، قرآن و… معرفت بیشتری پیدا مینماید و به سنت، سیره و عترت پیامبر اکرم(ص) در عرفان اسلامی آگاهی بنیادیتر و عمیقتری پیدا میکند و به لحاظ سلوکی خودش را ارتقای وجودی میدهد، به روزۀ دیگری در ساحت سوم میرسد که از آن به «ساحت عرفانی» یاد میشود که در فقه اکبر قابلیت تعریف و تنظیم دارد. این نوع روزه در امتداد روزۀ اخلاقی و فقهی میباشد و به نوعی فرد با گرفتن «روزه عرفانی» همۀ مراحل روزه «فقهی و اخلاقی» را در خود میبیند.
«روزه عرفانی» نیز دارای مبطلات میباشد. در این ساحت از روزه نباید اندیشه و انگیزهی شخص روزهدار غیر خدا باشد؛ بلکه باید تماماً رنگ و رایحۀ الهی و خدایی داشته باشد. بنابراین شخص به مرحلهای میرسد که غیرخدا را در حرم وجودی خود که «عرشالرحمن» است، راه ندهد و پاسبانِ حرم دل باشد.
بنابراین همانطور که ملاحظه کردیم، سه روزه در ساحت فقهی، اخلاقی و عرفانی داشتیم. حال روزه فقهی، انسان را بریٌ الزمه مینماید؛ یعنی وقتی شخصی روزه میگیرد، تکلیف از او ساقط است و دیگر نباید روزه قضا بگیرید یا کفاره بدهد و در قیامت نیز مورد مؤاخذه قرار نمیگیرد. در احادیث و روایات نیز داریم. «الصومُ الجُنَهٌ النار» یعنی در واقع روزهای که ما میگیریم، سپری در برابر آتش جهنم و عذاب الهی میگردد؛ اما اگر آدمی مراتب را طی نماید و به روزه عرفانی برسد، میبینیم که در حدیث قدسی آمده است که خداوند سبحان در ذیل آیات مربوط به وجود روزه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (علامه طباطبایی نیز اشاره کرده است) اشاره به این مطلب دارد که روزه از آنِ من است و من پاداش آن روزه و شخص روزهدار میباشم؛ چرا که روزهدار در اوج روزه (در درجهی عرفان) آن روزه را میگیرد و عارف جز حق و محبوب را منظور و ملحوظ نمیکند؛ لذا هیچچیزی در نظر او نخواهد آمد؛ (نه رفتن به بهشت و نه نرفتن به جهنم) بلکه صرفاً و صرفاً شوق لقاءالله دارد و این روزه فقط برای خداوند متعال میباشد نه چیز دیگر، به همین دلیل است که خداوند میفرماید خود من پاداش روزه و روزهدار هستم. (یعنی بهشتآفرین نه بهشت) بنابراین در روزه عرفانی، عارف به مرحلۀ «فادخلی فی عبادی ودخلی فی جنتی» نیل پیدا میکند.
لذا یک عارف اولاً و بالذات بر اساس آنچه که شریعت تعیین کرده است در ماه مبارک رمضان، روزۀ او دارای سطح، ساحت و رنگ و بوی خاصی دارد و در غیر ماه مبارک رمضان نیز او روزهدار میباشد؛ البته نه روزهدار به معنای عدم خوردن و آشامیدن، بلکه به معنای یاد خدا بودن و جز یاد خدا، نام خدا و جمال جمیل خدا در دل و جان او جای ندارد و او صرفاً به جانان فکر میکند و به تعبیری چنین انسانی از همۀ تعلقات و تعینات عبور نموده است؛ چرا که آزاد مرد به معنای واقعی کلمه گردیده است.
بین عبادتهای مختلف، روزه چه نقشی در تربیت انسان و تهذیب نفس دارد؟
بین عبادتهای مختلف روزه از جایگاه خاصی برخوردار است. اینکه انسان در طول دوازده ماه از سال، یک ماه را بر اساس آداب خاص که در دستورالعملهای شرعی و فقهی مشخص گردیده است؛ انجام میدهد، که از نخوردن و نیاشامیدن آغاز میشود تا به مراقبتهای خاص میرسد.
آدمی وقت در حال روزه قرار میگیرد، شکم گرسنه، روح و روانِ تشنه برای آدمی لطافت و روحانیت خاصی را به ارمغان میآورد. روزه بر اساس رابطه بین انسان و خدا از یک ویژگی ممتازی برخوردار است و آدمی را تطهیر مینماید و به او نورانیت خاصی میبخشد. (البته در پاسخ به سؤال اول عرض کردم که وقتی روزه ارتقا پیدا نماید، قطعاً لطافت و روحانیت آن افزایش مییابد) آدمی هرچه ملکوتیتر شود، عاطفیتر و مهربانتر میگردد و از حجابهای مادی عبور مینماید و عقل او، شناسندهتر میگردد. (حقایق و دقایق عالم را بهتر و عمیقتر درک مینماید) بنابراین با روزه گرفتن، عقل آدمی بسیار لطیف و تجردش افزایش مییابد و لذا تأمل با تعبد در مقام روزه سازگارتر میشود. همچنین روزه باعث جلا پیدا کردن جان انسان میگردد و جانِ جلا پیدا کرده به تدریج به مرتبه کشف و شهود نیل پیدا کرده و به عالیترین مرتبه که از آن به «شهود حق» یاد میکنند، میرسد.
به تعبیر قرآن در سوره متففین، روزۀ ماه مبارک رمضان باعث میشود که ما مقداری وارد فضای آن شویم و آدمی را از تعلقات، درگیریها، مشغلهها و چالشهای مختلف درونی و بیرونی نجات میدهد. زمانی که این نجات رقم بخورد، روح آدمی آزادتر میشود و به دنبال آن مرتبهای از شهودِ جمالِ جمیعِ حق نمایان میشود.
بنابراین تمام مراتب روزه، آدمی را به سمت سلامت عقلی، روحی، روانی، عاطفی، معنوی و اجتماعی سوق میدهد. لذا روزه مبارک مبارک رمضان با حقایقی که در درون خود دارد (نزول قرآن، انواع و اقسام دعاهای مخصوص ماه مبارک رمضان، شبهای قدر و…) دارای امتیازی میباشد که سایر عبادتها آن را ندارند.
یک عارف اولاً و بالذات بر اساس آنچه که شریعت تعیین کرده است در ماه مبارک رمضان، روزۀ او دارای سطح، ساحت و رنگ و بوی خاصی دارد و در غیر ماه مبارک رمضان نیز او روزهدار میباشد؛ البته نه روزهدار به معنای عدم خوردن و آشامیدن، بلکه به معنای یاد خدا بودن و جز یاد خدا، نام خدا و جمال جمیل خدا در دل و جان او جای ندارد و او صرفاً به جانان فکر میکند و به تعبیری چنین انسانی از همۀ تعلقات و تعینات عبور نموده است.
با توجه به همه ویژگیهایی که روزه دارد اما افرادی مثل من سالهاست که روزه میگیریم اما آنچنان که باید و شاید تحول، تکامل و صعودی در خود ندیدیم. علت این امر به چه عواملی بستگی دارد؟
این سؤال بسیار هوشمندانه میباشد. بسیار خوب است که هر شخصی از خود این سؤال را بپرسد. در واقع هر روزی که از ماه مبارک رمضان میگذرد، انسان باید بعد از افطار خود را محاسبه نماید. اگر این محاسبۀ نفس رقم بخورد و به دنبال آن مشارکه باشد و سپس مراقبه مطرح شود. آدمی سپس اگر به این نتیجه رسید که بسیار خوب به جلو آمده است، لازم است که شکر خداوند متعال را انجام دهد، اما اگر ملاحظه کرد که در برخی موقعیتها خللی ایجاد شد، لازم است که استغفار نماید و سپس اظهار ندامت کند و درصدد تدارک و ترمیم آن بر بیاید و روزۀ روز بعد دیگر دچار این رخدادها نگردد. ممکن است انسان، آگاهی و معرفت کافی به روزه ماه مبارک رمضان نداشته باشد و صرفاً به عدم خوردن و آشامیدن اکتفا نمایید و در درون عمق روزه فرو نمیرود؛ در نتیجه قطعاً آن تأثیری که روزه باید بگذارد، نخواهد گذاشت، به تعبیری مشکلی در روزه نمیباشد؛ بلکه مشکل اساسی و اصلی در خود انسان است. در واقع قابل باید در قابلیت خود شک و تردید نماید و ضروری است تا خود را آنالیز نماید و مشکل کار را کشف کند.
انسان باید در وجود خود ملاحظه نماید و به این مطلب برسد که آیا منِ انسان حلالخور هستم یا حرامخور؟ هرزهگو هستم یا بذلهگو؟ آیا از واردات و صادرات وجودی خویش از راه گوش، چشم و دهان مراقب میکنم یا خیر؟ و… ؛ حال اگر چنین اموری را آدمی دقت نماید، در واقع میتواند آن تحولی که به دنبالش هست را در خود ایجاد نماید. بنابراین همانطور که مطرح شد، روزه مشکلی ندارد؛ چرا که روزه در ماهیت خودش تحولزا و تعالیبخش میباشد؛ بلکه آنچه مهم است این میباشد که آدمی چگونه با روزه ارتباط برقرار میکند؟ ارتباط معرفتی؟ ارتباط عاطفی؟ ارتباط عقلی؟ ارتباط وجودی؟ زمانی این ترابط و تعاملِ دیالکتیکی میان روزه و آدمی، درست و دقیق و مبتنی بر یک معرفت تحقق پیدا نماید، قطعاً روزه کار خودش را انجام خواهد داد. بنابراین ماه رمضان به میدان آمده تا آدمی خودش را مورد سنجش و محاسبه قرار دهد.
به طور نسبی همه در ماه مبارک رمضان تغییرات روحی دارند و مهربانتر، بخشندهتر و صمیمیتر میشوند. چگونه این صفات خوب و دیگر صفاتی که باید داشته باشیم ولی نداریم را پیدا کنیم و در ماههای بعد در طول سال ثابت نگه داریم و هر سال بر آن بیافزاییم و تکامل پیدا کنیم؟
برای اینکه آدمی تغییرات روحی مثبت خویش را در ماه مبارک رمضان حفظ نماید و به سایر ماهها منتقل کند؛ نیاز به مراقبت و کشیک نفس دارد. به تعبیر علامه حسنزاده آملی رضوانالله تعالیعلیه: «مراقبت و کشیک نفس کشیدن، به راحتی نیست» بنابراین روزه ریاضت و مجاهدت میباشد که در درون شریعت حقّه محمدیه تعریف و تنظیم گردیده است. آدمی زمانی که روزه میگیرد، باید ریاضت و مجاهدت آن را بعد از ماه مبارک رمضان، در اثر مراقبت حفظ نماید. به تعبیر بزرگان اهل معرفت: «مراقبت، بذر ولایت است»؛ یعنی مراقبت بکارید و ولایت دِرو کنید. لذا ثمرهِ شجرهِ طیبهِ مراقبت، ولایت است. در این مرحله، آدمی به جایی میرسد که همه عالم و آدم را تحت تدبیر حقِ تبارک و تعالی مشاهده میکند و عالم را محضر خدا میبیند. (البته شرط آن، حفظ نمودن مراقبت است)
بنابراین لازم است که انسان بعد از اتمام ماه مبارک رمضان، ارتباط خود را با قرآن، دعا، ذکر یاد و نام خدا، مسجد، نماز اول وقت، نماز جماعت، ارتباط با علما، بزرگان دین و عالمان ربانی و… را کنار نگذارد و بتواند دائماً خود را تحت مراقبت آیات و بیّنات قرآن قرار دهد، در اینصورت قطعاً میتواند آن حالتی که در ماه مبارک رمضان برایش پیش آمده است را نهتنها صیانت و حفظ نماید؛ بلکه ارتقا دهد و نورانیت و لطافت وجودی خویش را افزایش دهد.