بیانی تازه از اعجاز تشریعی و اعجاز شبکه معارفی و تشریعی
نوشتاری از سید محمدحسن جواهری عضو هیات علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی
اعجاز تشریعی/ اعجاز شبکه معارفی و تشریعی: در باره اعجاز تشریعی دو نگاه عمده وجود دارد؛ نخست نگاه سنتی که به ابعاد علمی قرآن به صورت مستقل و جزیرهای مینگرد و مثلاً معتقد است قرآن در ابعاد حقوق، سیاست، اقتصاد، اخلاق و … نوآوریهایی در حد اعجاز دارد. این نگاه بر آثاری که ذیل اعجاز تشریعی و معارفی جای میگیرند، حاکم است. نویسندگان این آثار دانسته و یا نادانسته به «امی» بودن پیامبر اکرم ص نیز تمسک کردهاند. تمسک آنان به این صفت هرچند ادعای آنان در اعجاز نوآوریهای قرآن در ساحتهای علمی یاد شده را به آسانی اثبات میکند، لیکن آن را به دوران نزول و شخص پیامبر اکرم ص محدود مینماید و نمیتواند ابدی بودن این وجه را به اثبات رساند. به نظر میرسد برخی از نویسندگان از باب احتیاط و یا برای ملموس کردن وجه اعجاز برای مخاطب و تحکیم استدلال به امی بودن آورنده کتاب روی آوردهاند. تمسک به امی بودن در بیان این نویسندگان از باب مقدمه استدلال نیست بلکه صرفا برای جلوه دادن بیشتر است؛ یعنی اگر مخاطب نتوانست به اعجاز فرازمانی و فرامکانی نوآوریهای ساحتهای علمی یاد شده برسد، دستکم به این وجه اعجاز در محدوده جغرافیا و زمان نزول ایمان آورد و اگر رسید، بداند این وجه اعجاز را شخصی امی آورده و به این ترتیب اعجاز به جان او بهتر بنشیند. بخشی از جلد ششم التمهید فی علوم القرآن استاد معرفت با چنین رویکردی در باره اعجاز تشریعی نگاشته شده است. «اعجاز هدایتی در قرآن» نوشته آقای عباس کوثری نیز با همان رویکرد برخی ساحتها را تعقیب کرده است. بیتردید این مباحث جزو پژوهشهای نوآمد بلکه جزو بایستههای پژوهشی معاصر است و نیازمند ورود دانشمندان برای کشف ابعاد تازه و نظامهای علمی نهفته در قرآن. در کنار این تلاشهای ارزشمند نگارنده این سطور در مقاله «نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی»[۱] مسیر تازهای را برای اعجاز تشریعی و معارفی پیشنهاد داده که هم اثباتپذیری آن سهلتر است و هم کارکرد وسیعتری دارد و در حقیقت به سؤال دیرینه چگونگی پویایی شریعت پاسخ علمی میدهد. خلاصه این نظریه به قرار ذیل است:
خدای متعال به مقتضای علم و حکمتش هرآنچه از احکام، قوانین و معارف در ساحتهای علمی یاد شده (حقوق، سیاست، اقتصاد، و …) وضع فرموده «هماهنگ» است. افزون بر هماهنگی کامل، «همافزا» نیز هست؛ یعنی قوانین شاخههای علمی یاد شده مستقل و بدون ملاحظه شاخههای دیگر و منفصل از آنها وضع نشده بلکه به موجب اینکه واضع به همه شاخههای علمی عالم بوده و حکیم و تام الاختیار نیز بوده، قوانین را به گونهای وضع فرموده که افزون بر هماهنگی کامل، «همافزا» نیز باشند. این دو ویژگی در قوانین موضوعه بشری یا یافت نمیشود یا برعکس وجود دارد؛ یعنی به جای هماهنگی کامل و همافزایی، ناهماهنگی وجود دارد و یا هماهنگی بین آنها کامل نیست و تنها به صورت جسته و گریخته وجود دارد. افزون بر این همافزایی هم ندارند بلکه هر شاخه علمی واضعانی دارد که دغدغه آنها همان شاخه علمی و اهداف آن است و عدم همافزایی هم ریشه در عدم عزم و عدم وجود اراده کافی و نیز ناآگاهی و عدم تسلط بر شاخههای علمی دیگر دارد.
افزون بر «هماهنگی» و «همافزایی»، «جاودانگی» و «تغییرناپذیری» نیز بر قوانین و تعالیم علمی قرآن و در دایرهای وسیعتر شریعت سایه انداخته است؛ یعنی خدای متعال به موجب جاودانه بودن قرآن و آیین اسلام، احکامی وضع فرموده که تغییرناپذیر است. به این منظور، به جای ارائه برنامه به ارائه چهارچوبهایی بسنده کرده که از این ویژگی برخوردارند که میتوانند دانش و دستاوردهای علمی بشر را مدیریت کرده و در مسیر دلخواه خود که تعالی انسان است، قرار دهد. این قدرت کنترلکنندگی قوانین پروردگار در قرآن به گونهای است که آن را به شکل بسیار گستردهای «فراگیر» کرده است؛ یعنی مثلاً با وضع شماری قوانین کلی اقتصادی و چهارچوب قرار دادن آن، تمام برنامههای اقتصادی بشر را تحت تأثیر قرار داده و مدیریت میکند. به تعبیر دیگر اگر برنامههای مثلاً اقتصادی بشر ملزم به رعایت اصول «حفظ کرامت انسانی»، «فقر زدایی»، «حرمت ربا» و «حرمت هر قانون استعمارگرایانه»، «عدالت محوری و توزیع عادلانه ثروت»، «ممنوعیت احتکار» و شماری قوانین دیگر شود، به طور کامل تحت تأثیر قرار گرفته و مسیر خود را به سوی مورد نظر قرآن و شریعت تغییر میدهد. این قوانین کلی آنچنان فراگیر است که این تأثیرپذیری را همه جانبه خواهد کرد. بشر میتواند با گذر زمان و تکامل علمی خود برنامههای خود را تغییر دهد ولی چهارچوبها همواره ثابت و برقرار و تأثیرگذار خواهند بود و این جلوه یا معنایی از جامعیت و پویایی است.
بنابراین، «هماهنگی»، «همافزایی»، «فراگیری»، «تغییرناپذیری»، و «جاودانگی» ویژگیهای حاکم بر قوانین و تعالیم موضوعه الهی هستند. افزون بر اینها، شاخههای علمی به موجب هماهنگی و همافزایی و تداخل دامنه تأثیرگذاری و نیز اشتراک در مکلف لاجرم در ترابط با یکدیگر به طور وسیعی تأثیر و تأثّر دارند و این شبکهای برپا میکند که به «شبکه معارفی و تشریعی» نامبردار شده است. این شبکه متشکل از چند شاخه و قوانین آنهاست که به طور وسیع با هم داد و ستد و تأثیر و تأثّر دارند و این ترابطها سازنده و هماهنگ و همافزا میباشند و میتوانند به شکل فراگیری زندگانی بشر و برنامههای او را تحت تأثیر و پوشش قرار دهند. این چنین شبکهای با ویژگیهای یاد شده – با صرف نظر از تغییرناپذیری و جاودانگی- در قوانین موضوعه بشری یافت نشده و روند قوانین موضوعه بشر حاضر و سبک حیات و نگرش فکری و اعتقادی او – که البته مدعی اوج خرد و تمدن نیز است- نشان دهنده چشمانداز بهتری نیز نیست. مجموعه این شبکه با ویژگیهای یاد شده شأنیت آن را دارد که «معجزه» خوانده شود.