به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی اسدینسب، مدیر گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، درباره حوزه تمحض خود(تفسیر عرفانی قرآن) گفت: اگر بخواهیم تعریفی از «تفسیر عرفانی» داشته باشیم باید بگویم توضیح شهودات عارف در مقام توحیدی خود از آیات قرآن کریم بوده و دارای امری مشکک و دارای مصادیق مختلفی است.
مدیر گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه به مصادیق مختلف تفسیر عرفانی اشاره کرد و افزود: تفسیر بر اساس مبانی، قواعد و مسائل عرفانی و شهودات معنوی است و حقیقتی است که رکن آن توجه ویژه به نکات معنوی و عرفانی قرآن است. البته اگر مفسری بدون توجه به میزان اعتبار گزارههای موجود در عرفان، این گزارهها را پایه تفسیر قرآن قرار دهد بسیار احتمال دارد به تفسیر بهرأی نزدیک شود.
حجتالاسلام اسدینسب به مهمترین مسائل مربوط به تفسیر عرفانی اشاره کرد و ادامه داد: مسائل تفسیر عرفانی بسیارند، اما عمدهترین آنها عبارت است از؛ چیستی و انواع تفسیر عرفانی، خاستگاه تفسیر عرفانی و تحولات آن، مشروعیت، ضرورت و اهداف این تفسیر، معیارها و شروط تفسیر عرفانی مطلوب، مبانی، قواعد و سبک تفاسیر عرفانی، آسیبشناسی تفاسیر عرفانی، نحوه تفسیر و نگارش تفسیر عرفانی روشمند.
شش دسته آیات و روایات در تفسیر عرفانی
نویسنده کتاب «مبانی قرآن شناختی علوم انسانی» در تبیین گرایش تفسیر عرفانی، گفت: تفسیر عرفانی به لحاظ تحقق عینی و وقوع آن گرچه به شکل موردی، به زمان معصومین(ع) میرسد و روایاتی بر وجود معارف عرفانی در قرآن نقل شده است و برخی از آیات توسط خود معصومین(ع) با روش عرفانی، تفسیر شده است، اما در قرن سوم بود که تفاسیری عرفانی از قرآن توسط دیگران ارائه شد و به تدوین آثاری انجامید و به ترتیب تفاسیری از سوی تستری، سلمی و … پدیدار گشت و این تفاسیر رشد کردند تا به ظهور تفاسیر گرانسنگی ختم شد و به سیدحیدر آملی که رسید، نقطه عطفی در تفسیر شیعه پدید آمد و انسان کامل عرفانی به مباحث امامت با قرائت شیعی گره خورد و نتایج درخشانی حاصل آمد و حلاّل مشکلات فراوانی گردید و سپس ملاصدرا و دیگر عالمان شیعی این روند را ادامه دادند و این گرایش تفسیری با رنگ شیعی در مرحله رشد خود به تفسیر گرانقدر و جامع «تسنیم» وصل شد که تفسیری عرفانی در چارچوب تفسیر اجتهادی (علاوه بر رویکرد عرفانی، دارای رویکردهای دیگر) نمایان شد.
مدیر گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه قم درباره رابطه عرفان با قرآن، اذعان کرد: معارف موجود در کتاب و سنت برخاسته از عرفان و نتیجه شهود اتم واکمل معصومین(ع) میباشد. از اینرو متن کتاب و سنت، با معرفت شهودی سازگار است؛ پس، درک حقیقت آن هم با شهود باید صورت گیرد و این نکتهای است که با رجوع به متن قرآنی و آیاتی مانند: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (حدید/۳)»، «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (بقره/۱۱۵)»، «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (ق/۱۶)»، «ذَٰلِکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکَافِرِینَ (انفال/۱۸)»، «وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِ إِیمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (توبه/۱۲۴)»، «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (نور/۳۵)» و «آیات یک تا ششم سوره مبارکه حدید» و … قابل اثبات است.
وی با بیان اینکه برخی از محققین به شش دسته از آیات و روایات اشاره کردهاند که بدون دیدگاه عرفانی نمیتوان آنها را تفسیر صحیح کرد، افزود: دسته اول آیات و روایات مرتبط با ظهور حق، دسته دوم آیات و روایات ناظر به وحدت حق، دسته سوم آیات ناظر به قرب حق، دسته چهارم روایات ناظر به وجود حق در اشیاء، دسته پنجم آیات و روایات ناظر به اسمای الهی و دسته ششم آیات و روایات توحید افعالی هستند.
حجتالاسلام اسدینسب ادامه داد: مهمترین مؤلفههای تفسیر عرفانی را میتوان در دو مورد؛ «کثرت بررسی و برجستهسازی نکتههای عرفانی قرآن در تفسیر، پرداختن بیشتر به نکات عرفانی موجود در تفاسیر، ذکر روایات عرفانی تفسیری» و «بهرهمندی از قواعد وآموزههای عرفانی و اقوال عارفان و نیز برداشتهای عرفانی خود در ذیل آیات» خلاصه کرد.
مدیر گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه به مبانی تفسیر عرفانی اشاره کرد و گفت: مبانی دلالی تفسیر عرفانی را میتوان به سه دسته؛ «مبانی هستیشناختی»، «مبانی معرفت شناختی» و «مبانی زبان شناختی» تقسیم بندی کرد.
وی به معرفی انواع تفسیر عرفانی پرداخت و افزود: تفاسیر عرفانی را به اعتبارهای مختلفی میتوان دستهبندی کرد از جمله میتوان به؛ «اعتبار منشأ و قواعد، به تفسیر عرفانی نظری و تفسیر عرفانی فیضی یا اشاری»، «تقسیم بر اساس شهودی خود یا دیگران» و «تقسیم بر اساس نسبت با ظاهر قرآن» اشاره کرد. تفسیر عرفانی دارای سه قلمرو کلی است. یکی مباحثی است که میتوان آنها را تحت عنوان «فلسفه تفسیر عرفانی» مطرح کرد، دیگری عرصه «تفسیر موضوعی» که مسائل عرفانی را از منظر قرآن بررسی میکند و سوم «تفسیر ترتیبی عرفانی»، این سه قلمرو را تشکیل میدهند. ضمناً تفسیر عرفانی در آیات فقهی قرآن نیز وجود دارد و قابل اعمال است.