مبانی کلامی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری حوزه از تهران، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین محمدحسن قدردان قراملکی، عضو هیات علمی گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه، در گفت و گویی گفت: نسبت دین با دنیا از مباحث کلامی است و در سده‌های متمادی، دیدگاه‌های مختلفی از جمله همبستگی و تفکیکِ دین و دنیا مطرح بوده است. با تشکیل حکومت دینی در ایران و تحقق توسعه و پیشرفت در عرصه‌های مختلف، این سوال مطرح شد که دین در تبیین نظریه پیشرفت و تحقق عینی آنچه نقشی دارد؟

وی افزود: دین اسلام از بدو تولد، نه‌تنها مدعی همبستگی با دنیا و سعادت دنیوی انسان‌ها است بلکه داعیه‌دار نظریه پیشرفت به معنای عام آن (توسعه و تحول در عرصه‌های صنعتی، کشاورزی، فرهنگی، سیاسی، حقوقی و نظامی) است؛ لذا خود، مبانی، راهکارها، جهات و اهداف پیشرفت را ملحوظ نموده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین قدردان قراملکی تصریح کرد: مبانی کلامی پیشرفت که از مهم‌ترین مبانی پیشرفت است شامل پنج مبنای مهم است. مبنای اول، مبنای معرفت‌شناختی است که در آن، خاطرنشان می‌شود که پیشرفت با نظریه همبستگی دین و دنیا و نه عکس آن سازگار است. بنا بر رهیافت همبستگی دین با دنیا و به تبع آن، توسعه و پیشرفت، انسان مؤمن نمی‌تواند پیشرفت را مقوله‌ای صرفاً دنیوی بینگارد و با قطع نظر از دین و مبانی آن به تفسیر ماهیت پیشرفت، مبانی و راهبردها و راهکارهای نظری و عملی آن بپردازد؛ وگرنه بر خلاف مبنای خود، مشی طریق نموده و حداقل عملاً در دام سکولاریسم خواهد افتاد.

وی گفت: دومین مبنا، مبنای هستی‌شناختی است که در آن تأکید می‌شود که با توجه به نگاه خاص جهان‌بینی دینی به هستی -مانند اعتقاد به مالکیت خدا، امین بودن انسان و تدبیر جهان با نظام علیت و عوامل معنوی- پیشرفت دینی با پیشرفت غیر دینی، متفاوت خواهد بود؛ به عبارت دیگر، لوازم مهمی بر مالکِ مطلق انگاشتنِ خداوند بر تمام هستی مترتب می‌شود که جهان‌بینی و نظریه پیشرفت دینی را با غیر دینی متفاوت می‌کند.

استاد تمام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: مبنای انسان‌شناختی، مبنای سوم است که در آن، ضرورت پیشرفت با توجه به ارتباط -بلکه وابستگیِ- انسان به اقتصاد و پیشرفت در ساحت‌هایی چون عقل و دین، کرامت انسانی و مسئولیت‌پذیری، اثبات می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین قدردان قراملکی تصریح کرد: پیشرفت، تنها به اقتصاد اختصاص ندارد؛ بلکه پیشرفت حقیقی جامعه، توسعه در تمام عرصه‌های فردی و جمعی است. یکی از این عرصه‌ها، پیشرفت در حوزه سیاست، حکومت و اجتماع است که امروزه با توسعه جوامع و علوم مختلف -از جمله علم حقوق و سیاست-، شاهد تحولات مختلفی از جمله الگوهای مختلف حکومت مثل استبدادی و مردم‌سالاری و شیوه‌های متفاوت وضع قوانین و اداره کشور هستیم؛ لذا ضرورت عملیاتی نمودن نظریه پیشرفت و توسعۀ مستفاد از نصوص دینی با عناوین مختلفی مثل دعوت دین به عمران و فعالیت اقتصادی و ارج نهادن به عامل کار و کارگر مبنای چهارم را تشکیل می‌دهد.

وی افزود: به دلیل قرار گرفتن دنیا و اقتصاد تحت قلمرو دین، مبانی دینی از مؤمنان می‌خواهد که در این عرصه نیز مانند زوایای معنوی دین، فعال ظاهر شوند و از ابتلای دین به آفت سکولاریسم جلوگیری نمایند، لذا پنجمین مبنا، مبنای سیاسی و اجتماعی است که ضرورت توجه به انواع حقوق مردم در عرصه حکومت و سیاست را -مانند تعیین حاکم، اداره کشور، نظارت، آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و ضرورت تدوین نظریه پیشرفت با رویکرد دینی را ایجاد می‌کند.

حجت‌الاسلام والمسلمین قدردان قراملکی گفت: غایت ذاتی دین اسلام، تأمین سعادت اُخروی مردم است؛ لیکن به دلیل همبستگی و به هم تنیدن سعادت اُخروی با نیازها و سعادت دنیوی، دین برای تحصیل غایت ذاتی خود در عرصه دنیا و پیشرفت، دخالت می‌کند؛ به تعبیر دقیق‌تر، ساخت دنیا و تحصیل پیشرفت، خود جز غایت و برنامه دین است که بر مبانی خاصی مبتنی است؛ که رهاورد آن «پیشرفت دینی» است، لذا بر اندیشه‌وران دینی، تبیین مبانی پیشرفت دینی و بر متولیان حکومت، اجرای آن، فرض است.