محمد حسن شاهنگی
عضو شورای علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
براساس دیدگاه کارکردگرایی، جامعه سیستمی از بخشهاي مرتبط است که هماهنگ با یکدیگر در جهت حفظ و تعادل وتوازن اجتماعی کار میکنند؛ از منظر این دیدگاه هریک از نهادهاي اجتماعی نقش مهمی در جامعه ایفا میکنند و بر نهادهاي دیگر تأثیر میگذارند.کارکردگرایان، ساختی براي تعریف تأثیرات عناصر اجتماعی بر جامعه اصلاحات کارکردي و کژکاردي را به کار میبرند، اگر عناصر اجتماعی به ثبات جامعه کمک کند، کارکردي و اگر ثبات جامعه را مختل کنند، کژکارکردي هستند. از این دیدگاه، مسائل اجتماعی نتیجه نوعی بیماري در جامعه است؛ اگر بخشهایی از جامعهاي از جمله عناصر ساختاري و فرهنگی درست عمل نکنند، بیماري حاصل خواهد شد. به عنوان مثال جرم، خشونت، فقر و نابرابري از فروپاشی نهاد خانواده حاصل میشود؛ این شرایط را میتوان در فیلم خائنکشی(ساخته مسعود کیمیایی)به وضوح مشاهده کرد. آنومی مرکز بحث نظریات اساسی دورکیم در تحلیل بینظمیهاي اجتماعی، هرج و مرج و رفتارهاي ضد اجتماعی است. به اعتقاد دورکیم جوامع انسانی از ماهیتی بهطور نسبی ساده و غیرمرکب به جوامع پیچیده تبدیل شدهاند؛ همچنان که جوامع گسترش مییابند، جمعیتها نیز متراکمتر گردیده و با پیشرفتهاي اقتصادي و فناوري روابط اجتماعی نیز تغییر مییابد. در این موقعیت جامعه از طریق نظام وابستگی دو جانبه افراد با یکدیگر به لحاظ نظام مالی، شغلی و غیره به بقاي خود ادامه میدهد بی انکه حس بغضی در افراد جامعه رخنه کند یا انتقام از حاکمان آن جامعه مطرح گردد.
برخی جامعهشناسان نظیر مرتون مفهوم بیهنجاري را تعدیل کرده و آن را به فشاري اطلاق میکنند که وقتی هنجارهاي پذیرفتهشده با واقعیت اجتماعی در ستیزند بر رفتار افراد وارد میآید؛ وقتی بین اهداف فرهنگی مانند موفقیت و ثروت و…، وسایل راهبردی جهت دستیابی به اهداف مانند(دوستان متنفذ، تحصیلات و…) یک عدم تناسب وجود داشته باشد، در آنصورت افرادي که در یک ساختار اجتماعی تحت فشار قرار گرفتهاند، احتمالاً بیشتر از دیگران رفتار انحرافی خواهند داشت. بر اساس منطق محرومیت نسبی، فقرا یا کسانی که در طبقه پایین قرار دارند، نباید با آنان که در شرایط زندگی طبقات متوسط یا بالاتر قرار دارند، مقایسه شوند. محرومیت نسبی در جامعه، زمینه شکلگیري آنومی و به تبع آن شیوع انحرافات اجتماعی است. این رویکرد را می توان در فیلم هایی مانند نگهبان شب(ساخته سید رضا میرکریمی) و بی رویا(ساخته آرین وزیر دفتری) مشاهده نمود.
ارتباط بین کنش اجتماعی و آنومی بحث اصلی پارسونز در تبیین انحرافات اجتماعی بر مبناي عناصر چهارگانه فرهنگ، اجتماع، شخصیت و اقتصاد است. کارکردهاي مناسب هر یک از این عناصر و تعامل متقابل بین آنها، عامل بقا و پایداري نظام اجتماعی است. در مقابل عدمتعادل و بیسازمانی در هر یک از این عناصر، حیات جامعه را تهدید کرده زمینه را براي رفتار انحرافی فراهم میسازد؛ از دید پارسونز، نهادها و سازمانهاي اجتماعی، عوامل اجرایی و ابزارهاي جامعه پذیري الگوهاي رفتاري و درونی ساختن آنها در افراد هستند. در صورتی که نهادها و سازمانهاي کارگزار جامعه پذیري نظیر خانواده، مدرسه و وسایل ارتباطجمعی کارآیی لازم را نداشته باشند، جامعه دچار بیهویتی اجتماعی گردیده و پیامد آن شیوع رفتار انحرافی در جامعه است. این نکته در فیلم های نمور(ساخته داوود بیدل) و شهرک(ساخته علی حضرتی) قابل تحلیل جدی خواهد بود.
به اعتقاد پارسونز، افراد با درونی کردن الگوها در فرآیند جامعه پذیري و ایفاي نقشها در چهارچوب نظام فرهنگی، درون پیوستاري مهم قرار می گیرند که در یک طرف آن رضایت و اقناع درونی و برخورداري از حمایت و پذیرش اجتماعی براي افراد است و در طرف دیگر آن نابسامانی و بیهنجاري و رفتار انحرافی است که اجبار و اضطراب اجتماعی را به همراه دارد. این رویکرد در فیلم شب طلایی(ساخته یوسف حاتمی کیا) قابللمس است.
با رویکرد آسیبشناسانه،یکی از نظریات مطرح در جامعه شناسی کاربردی،«نظریه بر چسب» است؛ این نظریه تأکید میکند که نفس رفتار، منحرفان را از غیرمنحرفان متمایز نمیسازد، بلکه اعمال اعضاي سازشکار جامعه است که این تمایز را فراهم میسازد. نظریه پردازان اصلی این نظریه یعنی هوارد بکر و ادوین لمرت معتقدند که جامعه یکی از عوامل اصلی به انحراف کشیدن برخی افراد است؛ محیط می تواند محرکی جدی برای بردن فرد به ناکجاآباد باشد؛ طبق این نظریه اختیار آدمی دارای کمترین سهم ممکن است؛ این نظریه در فیلم برف آخر (ساخته امیر حسین عسگری) مورد توجه قرار گرفته است.
با نگاهی به آثار جشنواره چهلم فیلم فجر از منظر آسیبهای اجتماعی مشخص میگردد که عوامل اجتماعی مؤثر بر رفتار انحرافی و بزهکاري گوناگون و متعددند؛ از جمله وضعیت اقتصادي خانواده(فقر یا رفاه بیش از حد)، معاشرت با دوستان ناباب، بدون هدف گذراندن اوقات فراغت، بیکاري، نوع شغل و میزان درآمد، عدم رضایت شغلی، تجرد و تأهل، تراکم جمعیت، مهاجرت، بیعدالتی، مواد مخدر و… همگی در ارتکاب جرم، پیدایش و توسعه مفاسد و کجرويها اثر قطعی دارند و فراگرد جامعهپذیري و اجتماعی در نحوه رفتار و سلوك فرد اثر تعیین کنندهاي دارد.
نوع روایت آسیبهای اجتماعی در گروه سنی جوانان معمولاً بهگونهای است که این افراد بهدلیل افکار پوچ، حس نومیدي، احساس گناه، افسردگی، اعتیاد، احساس شکست، بحرانهاي حاد عاطفی و نداشتن سعه صدر در برابر مسائل، دچار این آسیبها میشوند؛ همچنین آسیبهاي اجتماعی با گسترش دامنه نیازمنديها، محرومیتهاي ناشی از عدم امکان برآورده شدن خواستهها و نیازهاي زندگی موجب گسترش شدید و دامنه دار فساد، عصیان، تبهکاري و سرگردانی میگردد. در فیلمهای این دوره از جشنواره همانند علفزار(ساخته کاظم دانشی) و شادروان(ساخته حسین نمازی) این موضوع مشهود بود.
به طور کلی می توان گفت بین وضعیت اقتصادي افراد و وقوع جرم وسایر آسیبهاي اجتماعی- فرهنگی رابطه مستقیم وجود دارد، بطوریکه با پایینتر رفتن سطح درآمد بر میزان وقوع آسیبهاي اجتماعی- فرهنگی افزون میشود.بر این اساس مسائل و معضلاتی چون اعتیاد، انواع جرم در طبقات پایین اقتصادي رایجتر است. طبق این دیدگاه، طبقه متوسط نسبت به سایر طبقات اقتصادي وضعیت مناسبتري دارد . در این دیدگاه فقر به عنوان یک معضل وسیع اجتماعی در نظر گرفته می شود که سر منشاء سایر آسیبهاي اجتماعی است.مسائل فرهنگی جامعه و عدم پایبندي به آداب و رسوم سنتی یکی از عوامل دیگر در احتمال وقوع آسیبهاي اجتماعی- فرهنگی در بین جوانان است،این نکته را می توان در فیلمی مانند علفزار(ساخته کاظم دانشی) مشاهده نمود.
فقر یکی از مهمترین مسایل جوامع بشري است. فقیران در جهانی به سر میبرند که آن را دنیاي چهارم خواندهاند و در نقشه جغرافیا جاي مشخصی براي آن نمیتوان یافت.در جهان امروز بیکاري و عدم اشتغال نیروي قادر به کار(فعال)به عنوان یکی از پدیدههاي اقتصادي ـ اجتماعی مورد توجه بزرگان اقتصاد و برنامهریزان و سیاستگزاران فرهنگی قرار گرفته است. اهمیت این قضیه تا آنجاست که عدهاي از اقتصاددانان و علماي علوم اجتماعی نظیر ریکاردو، کینز، کارل ماکس و… تئوريهاي بیکاري را مطرح میکنند. بیکاري داراي اثرات و تبعات مهمی در جامعه میباشد. از این اثرات میتوان به آثاري چون ظهور و ترویج مشاغل کاذب و مخرب، نا امیدی، نارضایتی از زندگی و… اشاره کرد. اهمیت این مساله در فیلم نگهبان شب(ساخته سید رضا میرکریمی) مورد توجه فیلمساز قرار گرفته است. بیکاری بویژه در نسل پر انرژی و جوان که انرژی و قدرت و نیروهای آنها راکد و بیمصرف باقی میماند، نمود بیشتری پیدا میکند و زمینه را برای انوع انحرافات اجتماعی فراهم میسازد.
مروری بر فیلم های جشنواره نشان می دهد که انحرافات جوانان مرد بیشتر از زنان جوان است؛ البته تبیین رابطه این دو متغیر تحتتأثیر عوامل دیگري مانند دنیاي کار، ساخت طبقاتی و اشکال گوناگون نظارت بر رفتار زنان و مردان قرار دارد. مهمترین بعد قشربندي اجتماعی مربوط به این است که چگونه عملکنندگان در طبقات اجتماعی جاي میگیرند یا چگونه مواردی مانند منزلت و درآمد میان آنها تقسیم میشود.نباید فراموش کرد که مردان بیشتر در صحنه اجتماعی یعنی جهان کار حضور دارند و برعکس زنان بیشتر در صحنه حوزه خصوصی یعنی زندگی خانوادگی حاضر هستند؛یکی از بارزترین آسیب های اجتماعی در حریم خصوصی زنان، خشونت علیه این طبقه است؛ خشونت علیه زنان در سکوت پیشروی میکند و همه جوامع کم و بیش به آن مبتلا هستند. زنان همچنان با این زشتترین نماد تبعیض و نابرابری در حقوق و در زندگی روزمره خود روبهرو هستند. خشونت علیه زنان هر گونه عمل خشن مبتنی بر جنسیت است که موجب آزار یا صدمه جسمی، جنسی یا روانی گردد. عواقب غیرکشنده خشونت عبارتند از: عوارض روانی: اضطراب، افسردگی، ترس، کاهش اعتماد به نفس، وسواس، اختلال خوردن، اختلال خواب، سرزنش خود و اختلال در ایجاد ارتباط. این آسیب اجتماعی در فیلم نمور(ساخته داوود بیدل) مورد توجه قرار گرفته است.