به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “اخلاق سیاسی از منظر آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)“ چهارشنبه ۲۰ بهمن ماه جاری توسط گروه سیاست پژوهشگاه با همکاری انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه برگزار شد.
در این کرسی علمی، حجت الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری به عنوان ارائهدهنده و حجج اسلام دکتر سیدسجاد ایزدهی و دکتر علیرضا آلبویه به عنوان ناقد، حجت الاسلام دکتر محمد ملکزاده به عنوان دبیر علمی حضور داشتند.
در ابتدا حجت الاسلام ملکزاده ضمن تبریک ایام الله دهه مبارک فجر و روز ۲۲ بهمن سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و نیز اعیاد ماه مبارک رجب به ویژه میلاد با سعادت حضرت امیرمومنان علی(ع) در مقدمهای در خصوص برگزاری این نشست علمی توضیح داد:
چگونگی تعامل اخلاق با سیاست از مهمترین مباحث در مکتب سیاسی امامین انقلاب حضرت امام خمینی(ره) و حضرت ایت الله خامنهای به شمار میآید. تاکید این دو شخصیت بزرگ بر ضرورت ورود اخلاق اسلامی به حوزه سیاست میتواند فصل تمایز و وجه امتیاز سیاستورزی در نظام جمهوری اسلامی ایران با سایر نظامهای سیاسی محسوب گردد. سیاست اخلاقی در افق نگاه حضرت امام (ره) و همچنین مقام معظم رهبری از شرافت و قداست خاصی برخوردار است و ایشان به این موضوع نه به عنوان یک ژست سیاسی بلکه به عنوان اصول مبنایی مینگرند و معتقد هستند که سیاست اسلامی در مبنا و غایت به ارزشهای انسانی و اخلاقی متعهد است ولذا آیت الله خامنهای همواره با یادآوری لوازم اخلاقی سیاستورزی، تاکید میکنند که حضور در عرصه سیاست، پشتوانهای از خودسازی اخلاقی میطلبد.
حجت الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری مدیر گروه سیاست پژوهشگاه به عنوان ارائه دهنده این کرسی گفت:
در این جلسه اخلاق از منظر شخصیتی بررسی میشود که خود بیش از چهل سال است که در حوزه سیاست و مدیریت سیاسی نظام ج.ا.ا. حضور مستقیم داشته است. بنابراین ایشان بهتر از هرکس دیگری میتواند در خصوص رابطه اخلاق با سیاست نظر دهد. در ابتدا این سوال مطرح است که اخلاق سیاسی چه وجه تمایزی با اخلاق در سایر حوزهها دارد؟ میدانیم که در دانش فلسفه همانند فقه نگاه به اخلاق غالبا به صورت فردی است. اخلاق غالبا در ذیل حکمت عملی قرار میگیرد زیرا اخلاق غالبا به فضائل و رذایل میپردازد که بحث از آنها نوعا فردی است و کمتر به سازمان زندگی اجتماعی ورود میکند لذا اخلاق را در گذشته تعریف میکردند به فضایل و رذایلی که مربوط به نفس انسانها میشود اما در گذر زمان این تعریف دچار تغییر و تحول شده است. امروز بحث از اخلاق سیاسی بحث از ورود اخلاق به تعاملات و مناسبات نظام سیاسی است.
اخلاق سیاسی درجه یک شامل مجموعه ملکات و فضایل یا رذایلی است که در روابط میان حاکمان و شهروندان قرار میگیرد. اخلاق سیاسی درجه دو نیز به معنای یک گرایش بینارشتهای در اندیشه سیاسی اسلام است که دارای اصول وکارکردهای مشخص در جامعه اسلامی است و تلاش میکند روابط اخلاقی قدرت و اهداف و کارکردهای آن را تبیین کند. در اینجا نیز ما تلاش میکنیم اخلاق سیاسی درجه دو را از منظر مقام معظم رهبری بررسی کنیم. ایشان تاکید زیادی بر تزکیه نفس صاحبان قدرت دارد و معتقد است بیشترین ضربه بشر امروزی از بداخلاقی حاکمان و زمامداران است. از دیدگاه ایشان اخلاق وقتی وارد حوزه سیاست میشود تاثیرات بسیار شگرفی بر جای میگذارد. رذایل اخلاقی حاکمان، جامعه را به فساد میکشاند همچنانکه فضائل اخلاقی حاکمان میتواند جامعه را به سعادت رساند. لذا ایشان در طول چهاردهه گذشته همواره هشدارهای متعددی در خصوص رعایت اخلاق از سوی کارگزاران داشته است.
با توجه به مبانی اندیشه سیاسی رهبری که از مبانی اسلامی اخذ شده است، رویکرد ایشان از چگونگی تحول از یک اخلاق سیاسی نامطلوب به سمت اخلاق مطلوب است. این گذر و تحول در چند مرحله انجام میشود. گاه اخلاق فردی است گاه اجتماعی و گاه سیاسی. از سوی دیگر با توجه به اینکه اخلاق در گذشته در چهارچوب اخلاق فردی بیشتر تعریف میشد و اکنون در غرب هم اخلاق سکولار به سمت فردی گرایش دارد، مقام معظم رهبری یک نوع رویکرد انتقادی به این دو نگاه به اخلاق دارد. آنچه ایشان به آن میپردازد اخلاق سیاسی ساختاری است. یعنی گویا ایشان در اینجا از فضائل و رذایل فردی عبور کرده و وارد بحث کرامت انسانی میشود؛ به دلیل وجود همین کرامت انسانی است که نظام استبدادی جایگاهی ندارد.
حجتالاسلام دکتر علیرضا آلبویه عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان نخستین ناقد، نقدهای خود را به شرح زیر ارائه کرد:
پرداختن به موضوع اخلاق سیاسی بسیار اهمیت دارد اما چند نکته ابهام در موضوع و مباحث طرح شده وجود دارد که اشاره میکنم. ابهام اول در عنوان کرسی است. تلقی بنده این است که مباحث خیلی به اجمال مطرح شد و گویا در حد بیان مساله و یک طرحنامه تحقیق از آن عبور شد. همچنین برخی مباحث مانند اخلاق ساختاری که طرح گردید به درستی تبیین نشد. ماهیت اخلاق سیاسی ابتدا باید از منظر رهبری تبیین شود بعد وارد مسائل دیگر شویم. ضمن اینکه به بسیاری از مستندات از رهبری اشاره نشد. بنابراین احساس میکنم یک نوع کلی گویی و فقدان مستندات در مباحث دیده میشود. مثلا مستندات نقد ایشان به اخلاق سنتی رایج یا اخلاق سکولار چیست؟ و همچنین سایر مباحث.
نکته دیگر اینکه انتظار میرفت از مباحث یک نظریه سیاسی اخلاقی از رهبری استخراج میشد. با توجه به اینکه امروزه سه نظریه اخلاق فضیلتگرا، اخلاق وظیفهگرا و اخلاق غایتگرا مطرح است خوب است رویکرد رهبری به این سه بیان شود و اینکه ایشان معتقد به کدام نظریه است؟
نکته دیگر فقدان بحث از تعارضات اخلاقی در این موضوع از منظر رهبری است که جای آن در مباحث خالی است. در بحث اخلاق حرفهای دو دیدگاه وجود دارد یک دیدگاه معتقد است اصول اخلاق حرفهای با اصول عام انسانی تفاوتی ندارد اخلاق حرفهای به تعارضات اخلاقی میپردازد اما دیدگاه دوم میگوید اخلاق حرفهای علاوه بر تعارضات اخلاقی به اصول ناظر به آسیبهای اخلاقی هم ورود میکند. بنابراین باید دیدگاه رهبری در این خصوص تبیین شود و نیز تفاوت اخلاق سیاسی از منظر رهبری با دیدگاه اندیشمندان دیگر توضیح داده شود.
حجتالاسلام دکتر سیدسجاد ایزدهی رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه به عنوان ناقد دوم، نقدهای خود را به شرح زیر ارائه کرد:
در بحث از اخلاق سیاسی ابتدا باید مقدماتی فراهم گردد مثلا باید روشن شود اخلاق سیاسی، ذیل اخلاق کاربردی است یا اخلاق حرفهای؟ متعلق آن رفتارهای اخلاقی است یا خُلُق است؟ ممکن است این سوال مطرح شود اگر حوزه اخلاق سیاسی به شناخت و تنظیم بخشی و سامان بخشی به زندگی اجتماعی انسانها میپردازد، پس جایگاه اخلاق اجتماعی کجاست؟ و آیا این امر کار فقه است یا اخلاق. بعد جایگاه حوزه سیاست در این بحث کجا قرار میگیرد؟
همچنین در اینجا باید بحث شود که آیا اخلاق سیاسی، ذیل تدبیر عملی است یا حوزه نظری؟ آیا حوزه اخلاق، به بایدها و نبایدها میپردازد یا شایستگیهای زندگی اجتماعی انسانها را مورد توجه قرار میدهد؟ آیا حوزه اخلاق سیاسی به اخلاق ساختاری هم میتواند عنایت داشته باشد؟ راهکار ورود آن به این حوزه چیست؟
نکته دیگر در خصوص تفاوت اخلاق سیاسی با سیاست اخلاقی است. مرز اخلاق سیاسی به مثابه یک علم و سیاست اخلاقی به مثابه منطق شایسته سازی حوزه رفتاری سیاست و سیاست گذاران و ساختار سیاسی، در این بحث به درستی بیان نشده است.
نکته دیگر، با عنایت به این که آیت الله خامنهای محور بحث اخلاق سیاسی به مثابه یک گرایش دانشی نیست، آیا قرار است این تحقیق، از توصیهها که عادتاً ناظر به رفتارهای سیاسی اخلاقی و غیر اخلاقی کارگزاران است فراتر برود و به حوزه علم اخلاق سیاسی برسد یا این که در نهایت، این عبارات، گویای سیاست اخلاقی به همه معیارها و ضوابط آن است. لذا شاید گفته شود که این رویکرد، اخلاق کارگزاران یا اخلاق حکومت است.
نکته دیگر اینکه چگونه میتوان بحث از اخلاق فردی و اجتماعی و حکومتی نمود؟ در حوزه فقه، استنباط با رویکرد حکومتی داریم. اما در حوزه اخلاق، اخلاق افراد، اخلاق اجتماع و اخلاق حکومت و کارکزاران داریم. و اجتماع و حکومت، رویکرد نیست تا تبدیل به حوزه اخلاق اجتماعی یا حکومتی شود. اخلاق سکولار و غیر سکولار، ناظر به مبانی و مناهج است.
نهایت اینکه باید پرسید اخلاق ساختاری، آیا به معنای مراعات لوازم و آثار اخلاق در حوزه ساختار است یا این که به معنای واقعی اخلاق ساختاری است؟ اصلا مگر میشود اخلاق که ناظر به خُلُق و رفتارها است را به ساختار مستند کرد؟
در خاتمه دبیر علمی کرسی ضمن جمع بندی مباحث گفت پرداختن به موضوع اخلاق سیاسی از آن رو حائز اهمیت است که نپرداختن به این مباحث پیامدهای نامطلوبی درپی خواهد داشت. از تبعات ناخوشایند رواج بداخلاقیهای سیاسی را میتوان بدبینی به سیاست و سیاستگریزی دانست که در نتیجه بداخلاقیهای سیاسی موجب میشود عرصه سیاست برای اهل علم و فضیلت و حکما، ناامن و غیرقابل تحمل گردد. قطعا بزرگترین وجه امتیاز و برگ برنده نظام اسلامی در مقایسه با نظامهای غیراسلامی، دوری از بداخلاقیهای سیاسی است و بر این اساس ما باید تلاش کنیم به بداخلاقیهای سیاسی مانند یک منکر بزرگ بنگریم و کارگزاران نظام اسلامی حتی الامکان از آن دوری کنند.