به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی با موضوع “تصویر کلی از نظریه عدالت در تفکر اسلامی“ سهشنبه یازدهم آبان ماه سال جاری توسط گروه سیاست پژوهشگاه با همکاری مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا به صورت مجازی برگزار شد.
این کرسی علمی با حضور حجت الاسلام دکتر رضا غلامی به عنوان ارائهدهنده، حججاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری و دکتر حبیبالله بابایی به عنوان ناقد دنبال شد.
- در ابتدای جلسه حجتالاسلام دکتر رضا غلامی مباحث خود را ارائه کردند:
ایشان در ابتدا به اهمیت و جایگاه عدالت اشاره کردند و اذعان داشتند به لحاظ تئوریک ما در باب عدالت زیاد کار نکردیم و ضرورت و نیاز به تحقیق سبب شد بنده در باب موضوع تحقیق داشته باشم. تمرکز من روی دیدگاه متفکران معاصر غربی بود چه ایدهگرایان مدرن و جامعهگرایان پست مدرن. نظریههای مدرن در باب عدالت تقسیم میشود به:
- متفکران کلاسیک مثل هابز، لاک و روسو؛ آنها دنبال قرائتی از عدالت بودند که با لیبرالیسم همخوان باشد؛
- جامعهگرایان مثل سندل، مک اینتامر و مارکسیستها؛ برخلاف نظریات معاصر غربی، عدالت اسلامی دارای قواعد و ضوابطی است که من در ده بند خلاصه کردهام:
- عدالت امر نسبی نیست گلوبال و جهانشمول است و فطرتبنیاد؛ کف آن برای همه قابل فهم است؛
- عدالت مولود عقلورزی است نه نتیجه هیجانات و احساسات نامعقول بشر؛
- شالوده عالم بر اساس عدالت پیریزی شده است؛
- عدالت فردی و اجتماعی رابطه معنادای با هم دارند. همافزایی مایان این دو سبب تعالی است؛
- معیار و ملاک عدالت، حق است؛ خود حق مولود عقل و شرع است؛ این دال مرکزی عدالت است؛
- امتیاز و وجه تمایز عدالت اسلامی با سایر دیدگاهها همین استحقاق به معنای حق است؛
- عدالت معیار حقانیت قانون است و عدالت حجیت دارد؛
- عدالت صلاحیت محدودسازی آزادی است و این عدالت تکیهگاهش عقل و فطرت است؛
- رابطه آزادی و عدالت، عدالت رکن رکین است اما آزادی به معنای امروزی در متون دینی مطرح نیست؛ اما آزادی به معنای حرّیت وجود دارد و با عدالت هموز است؛ شانه به شانه هماند.
- عدالت مفهوم چندساحتی و ذومراتب و ذوابعاد است نه تکساحتی؛
- عدالت دارای یک هسته و پیرامون است؛ هسته سخت و ثابت و جهانشمول دارد اما لایههای پیرامون آن به فراخور زمان و مقتضیات تغییر میکند.
- عدالت تشریعی و عدالت اجتماعی جز عدالت اعتباریات است چون در آن باید و نباید وجود دارد.
- در ادامه این کرسی حجتالاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری نقد خود را در چند محور اصلی ارائه کردند که موارد آن به شرح زیر است:
- لازم بود مشخص شود از چه زاویهای به عدالت میپردازند؛ ایشان گاهی به فردی، اجتماعی، تکوینی و تشریعی پرداختهاند؛
- برخی از محورها با سایر محورها تداخل دارد؛ مثلاً عدالت مولود عقلورزی، فطری و جهانشمولی، هرسه به نحوی به عقلانیبودن عدالت برمی گردد؛
- تکثر عناوین در بحث، منجر به این شده است که نظریهپرداز نتوانند وارد عمق و جزئیات مباحث شوند؛
- منظور از اینکه «تحقق عدالت جنبه جهانی دارد» چیست؟ یعنی راهکارهای جهانی است؟ فهم جهانی مقصود است؟ ایا جهان در نهایت به سمت عدالت حرکت میکند؟ در یک جامعه کوچک هم، عدالت قابل تحقق است؛
- باید روشن میشد که در عدالت اجتماعی کدام حوزه مقصود است؟ نکته مهم دیگر در این میان، عدالت ساختاری در عرصه جامعه است که به آن پرداخته نشده است،
- مباحث ارائه شده را به سختی می توان نام نظریه نهاد. وقتی می توان از نظریه عدالت بحث کرد که چند محور مفاهیم، مبانی، اصول و معیارها و راهبردهای عدالت مورد توجه باشد. این الزامات نظریه عدالت است و نظرم این نیست که ارائه دهنده محترم لازم باشد که به همه آنها بپردازد، هر چند لازم است که زاویه ای مشخص این اجزا نظریه مورد توجه قرار گیرد.
- نکته مهم دیگر آن است که میان چند محور احکام عدالت و مبانی و اصول و قواعد آن خلط شده است، گاه بحث از اصول است و گاه مبانی، گاه قواعد و گاه امور بایسته؛ شایسته است که بحث روی یک محور مشخص متمرکز شود. ، مثل س و ز و ح مربوط به مفهوم عدالت است
- ناقد دوم کرسی حجتالاسلام دکتر حبیبالله بابایی نکاتی را در نقد سخنان آقای غلامی ارائه کردند که در ادامه میآید:
- روایت ضرب علی الجدار در روایات مخالف قرآن و عقل به نظرم آن روایات در باره مخالفت با عقل نیست بلکه مخالفت با کتاب قرآن است.
- مفاهیم سبب آشفتگی شده است؛ لازم بود شبکه مفاهیم و ارتباط نظام مند، مفاهیم بحث میشد.
- نقد باید در مسیر نظریه جاری شود و نظریههای بدیل را هم مطرح کرد؛ جای نظریات بدیل خالی است.
- موضوع مدرنیزاسیون در کشورهای اسلامی است؛ نظریه عدالت معطوف به نظام فاصلهها و بیعدالتی و طبقاتی نیامده است.
- عقلورزی که مطرح کردند مقابلش هم میتواند مطرح باشد، محبت و عاطفه و احساسات هم میتواند تأمین حق و عدالت کند همانطوری که خواجه نصیر گفتهاند تزریق محب در مناسبت عادلانه را مطرح کردهاند. مقوله فطرت یعنی چه؟ آیا فطرت را فهم میکنیم یا تعقل میکنیم؟ و از همینجاست که در جاهایی نشود امتداد فطرت را در مباحث علم انسانی دید؛
- مقوله اصالت فرد و جامعه مطرح شده در تزاحم خیر جمعی اصل با کدام است؟ هموزن بودن آزادی و عدالت هم در عرصه تزاحم است؟
- درباره اصول و راهبردهای مشترک کمتر میتوان از اینها در مباحث عدالت ورود نشده باشد؛ مقابل با ظلم یکی از دغدغههای مکتب فرانکفورت و جهان غرب است.
- در بخش نهایی جلسه، حجتالاسلام دکتر غلامی، برخی نقدهای ناقدان را پذیرفتند و برخی را اینگونه پاسخ دادند:
ایشان اشاره کردند که مقصودشان طرح حوزههای گسترده عدالت نبوده بلکه فقط عدالت اجتماعی مدنظرشان بوده است. ایشان اذعان داشتند تداخل مورد اشاره را رد نمیکنم اما تداخل مضر نیست.
تعمیق و ورود به جزئیات مورد خواست نگارنده است و این بحث کلی بود. در مورد جنبه جهانی بودن عدالت، ما گرفتار جهانیبودن عدالت هستیم قابل انکارنیست. ما در فضای جهانی شدن هستیم و سهم آن را در جامعه خودمان میبینیم؛ عدالت اگر روی فردی باشد در سطحی از تعارض مواجه میشویم؛ آنها نتوانستند سطحی از عدالت را ناشی از عقل فطری و عقل ابزاری در دنیا محقق کنند اما ما دنبال یک ایدهآل هستیم لذا به آن چه در غرب محقق شده است بسنده نمیکنیم. درخصوص اینکه ما در حوزه عدالت، قلمرو مشترک داشته باشیم و با دیگران مشترک باشیم من قبول دارم با غیرمسلمانان همافزایی داشته باشیم. هموزنی عدالت و آزادی را من معتقدم عدالت شایستگی اعلا و افضل دارد و آزادی را محدود میکند. اما چرا هموزن گفتیم؟ چون اگر آزادی نباشد عدالت اجتماعی محقق نمیشود. اصالت فرد و جامعه هم بیان شد اما به هر دو اعتقاد داریم جامعه اصالت نسبی دارد. راجع به حدیث فاضربوه علی الجدار از امام صادق(ع) که فرمودند: اذا اتاک عنی حدیث فاعرضوه علی کتاب الله و … حجة عقولکم … والا فاضربوه علی الجدار.