به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همزمان با فرارسیدن ایام اربعین حسینی، حجتالاسلام والمسلمین محمدباقر پورامینی؛ مدیر گروه کلام پژوهشگاه، در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار ایکنا به بررسی تاثیرات و ابعاد مختلف نهضت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) پرداخت.
مشروح این گفتگو را بخوانید:
تاثیر نهضت حضرت سیدالشهدا(ع) و پیامهای عاشورا در زندگی فردی و اجتماعی انسان چه باید باشد؟
حماسه عاشورا حرکتی برای دگرگونی و ایجاد تحول است و ثمره آن نیز تغییر جدی در سبک حیات بشری بود. این بُعد از حماسه را هم میتوان از نگاه تاریخی نگریست و تحولات پس از عاشورا را با این نگاه مطالعه کرد و هم از زاویه مورد اشاره سوال بررسی کرد و تاثیراتی که باید در زندگی جاری باشد را مورد ملاحظه قرار داد.
در رابطه با بُعد اول، وقتی به تحولات پس از عاشورا نظر نمایید، میبینید که در طول چند دهه دین واژگونه به صورت رسمی تبیین میشد و امام حسین(ع) لازم دید که برای احیای دین راستین و محو بدعتهای ایجاد شده تلاش کند. امام(ع) قیام برای احیای حق و میراندن باطل را وظیفه دینی خود میدانست. شما به نامه امام(ع) به سران شاخص بصره بنگرید، با صراحت بیان میدارند که «من شما را به پیروی از کتاب خدا و راه و روش پیامبر(ص) فرا میخوانم؛ زیرا هم اکنون سنت پیامبر(ص) از میان رفته و بدعتها و احکام ناروا زنده شده است» و در ادامه نامه از همگان برای همراهی دعوت کردند تا به سعادت رهنمون شوند. از این منظر بسیاری از حرکتهای اصلاحی را میتوان ارزیابی کرد که برای تجدید حیات اسلام تلاش کردند.
اما درباره تاثیر عاشورا در زندگی فردی و اجتماعی انسان به چند نکته میتوان اشاره کرد: نخست آنکه امام حسین(ع) یک زندگی بر محور توحید و بر مدار خداوند را ارائه کردند و این بُعد در عاشورا در رتبه اول جای داشت و شما زیباترین شیداییها را در کربلا میبینید که بازتاب واقعی بندگیهای بندگان خوب خدا بود. امام علی بن الحسین(ع) میفرماید؛ در روز عاشورا آن هنگام که سپاه دشمن حملهور شد، امام (ع) دستهاى خود را به دعا بلند و به پیشگاه الهی عرض کرد: «خداوندا! تو تکیه گاه من در هر اندوه و امید من در هر شدّت و ناراحتی هستی، و تو در هر مشکلی که برای من پیش آید، پشت و پناه منی، چه بسا اندوهی که قلب، در آن ناتوان و چاره در آن اندک و دوست در آن خوار مى شد و دشمن شماتت مىکرد و من همه آنها را به پیشگاه تو آوردم و شِکوه نمودم، تا از همگان بریده و تنها به تو رو آورده باشم و تو مرا از آن گرفتاریها نجات بخشیدى، فَأَنْتَ وَلِىُّ کُلِّ نِعْمَه، وَ صاحِبُ کُلِّ حَسَنَه وَ مُنْتَهى کُلِّ رَغْبَه، تو ولىّ هر نعمت و صاحب هر کار نیک، خیر و منتهاى هر مقصودی.
نکته دوم آنکه امام(ع) تفسیر واقعی از زندگی و مرگ ارائه کردند، زندگی همراه با ذلّت را مردن، و مرگ همراه با عزّت را حیات جاودانه دانستند؛ امام حسین(ع) در مواجهه با حُر بن یزید ریاحی فرمودند: «در شأن، چون منی نیست که از مرگ بهراسد، مرگ در راه رسیدن به عزّت و احیای حق، چقدر آسان است؟» و لذا فرمودند؛ «لَیْسَ الْمُوتُ فِی سَبیلِ الْعِزِّ إِلاّ حَیاهً خالِدَهً وَ لَیْسَتِ الْحَیاهُ مَعَ الذُّلِّ إِلاَّ الْمَوْتَ الَّذِی لا حَیاهَ مَعَهُ، مرگ در راه عزّت و سربلندی جز زندگانی جاوید نیست! و زندگی ذلّتبار جز مرگ تهی از زندگی نمیباشد.»
بعد در ادامه فرمودند؛ «آیا مرا از مرگ مى ترسانی؟ هیهات! تیرت به خطا رفت و پندارت بیهوده است!… من آن نیستم که از مرگ بترسم، روحم بزرگتر و همّتم برتر از آن است که از ترس مرگ زیر بار ستم بروم»، «آیا به بیش از کشتن من قادرید؟ خوشا به کشته شدن در راه خدا!»، «ولی شما بر نابودی عظمت و عزّت و شرف من ناتوانید، حال که چنین است من از کشته شدن باکی ندارم»، بی شک این تصویر زیبای ارائه شده میتواند شاخصی برای یک زندگی در ابعاد فردی و اجتماعی باشد. همانگونه که مردان بزرگ الهی و بهخصوص شهیدان، جاودانه بر این راه گام نهادند.
آیا این تاثیرات در زندگی فردی و اجتماعی انسان امروز دیده میشود؟ و اگر وجود ندارد دلیلش چیست؟
نمیتوان توان ادعا کرد نیست و یا مدعی شد که کامل است، فاصله زیادی وجود دارد، ولی با دقت در موفقیتها و کامیابیها میتوان نقاط اثربخش و الهامبخش را دید. به هر حال از یاد نبریم ملت ما مجاهدان بزرگی در طول سالهای اخیر دیدهاند و به عزت آفرینی آنان احساس غرور کردند.
این چهرهها به واقع درس آموختگان مکتب حسینی بودند که فعالیتهای آنان مجد و عظمت را برای ملتمان به ارمغان آورده است. شهید سرافراز سپهبد سلیمانی در رأس این دلیرمردان مکتب حسین(ع) است. او معتقد بود ما ملت شهادتیم؛ ما ملت امام حسینیم! مرد این میدان ما هستیم. سلیمانی باور داشت و از روی یقین این سخن را بر زبان جاری میساخت که ما نیاز داریم به اینکه بگوییم اباعبدالله(ع) چگونه حرکت کرد؟ چگونه جنگید؟ اصحابش چگونه ایثار کردند؟ چگونه فداکاری کردند؟ رجزهای آنها، حماسههای آنها، حرکتهای آنها، اهلبیت(ع) آنها، اسارت آنها؛ همه، برای ما یک انقلاب است. انقلاب ما اگر حسین(ع) را نداشته باشد در جنگش باخته است، در معنای انقلاب هم خودش را باخته است!
الهام گرفتن از اهداف امام حسین(ع) و عاشورا چگونه میتواند در زندگی امروز ما بروز عملی داشته باشد؟
جامعه اسلامی به نوعی دستخوش وارونگى ارزشها بود و با تثبیت قدرت معاویه و یزید، دولت بزرگ اسلامی در تمام عرصههاى سیاسی، اعتقادی و اجتماعی دچار دگردیسی فرهنگی شده بود؛ جامعهاى که در آن به حق عمل نمیشد و باطل نهی نمیگردید.
وقتی از این منظر به حرکت امام حسین(ع) مینگریم، میتوان چگونگی وامگیری و الهام از رهنمود امام(ع) را نیز مورد توجه قرار داد. امام حسین(ع)، چون که بیم فراموشی حق و ترس از بین رفتن آن را داشت، هدف خود را اصلاح باورها، فکرها و اندیشهها میدانست که در طول سالهاى اخیر از سرچشمه وحی منحرف شده، و از اصول اسلام ناب فاصله گرفته بودند؛ از این رو میفرماید:
«اَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الاِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یُعْمَلُ بِفَرَائِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ أَحْکامِکَ؛ بارالها! تو خود میدانى آنچه که از ما برآمده از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالای دنیا نبوده است بلکه از آن روست که پرچم دین تو را افراشته بینیم و اصلاح را در کشورت آشکار کنیم و بندگان ستمدیدهات را امانی دهیم تا به فرایض و سنتها و احکامت عمل شود.»
حال با این توضیحات سازوکار امام(ع) برای تغییر را کجا باید جستوجو کرد؟
در واقع میتوان سازوکار امام(ع) برای تغییر و نوسازی باورها را در این کلام ایشان جستوجو کرد: «هدف من امر به معروف و نهى از منکر است و میخواهم سیره جدم پیامبر(ص) و پدرم على(ع) را در پیش گیرم.»
امام حسین(ع) با یادآوری عبرتهاى اقوام پیشین میفرمود: «خداوند ایشان (قوم بنى اسرائیل) را نکوهش کرد زیرا از آن ستمکارانی که میانشان بودند کار زشت و فساد بسیار میدیدند ولى به طمع بهرهاى که از آن ستمگران میبردند و از بیم آنکه بینصیب بمانند، ایشان را باز نمیداشتند.»
از این رو توصیه به خوبیها و همچنین واکنش در برابر پلشتیها و زشتیها در هر سطح اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمونه عینی تأسّی به راه امام حسین(ع) است. راه حقیقی انبیاء و اوصیاء الهی همین بوده است و امام نیز نهضت خود را بر محور احیای سنت و سیره پیامبر(ص) و امیرمومنان(ع) ترسیم کرد.