خطر دینداری آدامسی
یادداشتی از حجتالاسلام و المسلمین محمدباقر پورامینی مدیر گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
در حرکت الهی انبیاء همواره یاران آنان با امتحانات مختلف روبرو بودند تا سره از ناسره جدا گردد و با خالص سازی صف مدعیان رهروی، مومنان راستین شناخته شوند. این سنت تمحیص و غربال شدن در عصر ائمه (ع) جاری بوده و بخصوص در دوره امامت حضرت بقیه الله (ع) وجود دارد. امام کاظم(ع) می فرماید:
مَا یَکُونُ ذَلِکَ حَتَّی تُمَیَّزُوا وَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْکُمْ إِلَّا الْأَقَلُّ ؛ به خدا سوگند، ظهور قائم اتفاق نمیافتد تا آنکه شما از یکدیگر متمایز شده و مورد آزمایش و پالایش قرار گیرید و از شما جز اندکی باقی نمانده باشد.
برای آنکه تصویر دقیقی از «کمی دینداران» بر اثر روند خالص سازی ها و آزمایشات الهی ارائه شود، می توان نیم نگاهی به نوع واکنش مسلمانان بخصوص سکوت و یا تقابل نخبگان در برابر نهضت حسینی داشت ؛ این واکنش در این فراز سخن امام حسین(ع) که در کربلا بیان گردید، متبلور است:
«الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون: مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند».
دهه های ۵۰ و ۶۰ به اعتبار گستردگی جغرافیای دولت اسلامی و فراوانی مسلمانان، سال های خوش و پر زرق و برقی جلوه می کرد که بسیاری را به این راحتی عادت داده بود و متدینان را به فزونی مساجد و شلوغی جماعات دل خوش ساخته بود. گویا دین همین طنین «آمین های آهنگین» درون نمازهای جماعت بود و تلاش برای جمع آوری درهم و دینار برای معاش مشروع! شاید هم در کنار توسعه باغات و فراخی خانه و خرید کنیز ، فقیری نیز در پرتو زکات واجب مسلمین به نوایی می رسید و سد جوعی می نمود. بدیهی است که این سطح از زندگی که امویان برای نخبگان سیاسی و فرهنگی ساخته بودند ، توان تحمل امتحان و بلاء در راه عقیده را از همگان سلب می کرد ؛ همگان به این حاکم اموی دلخوش بودند و او را «امام مسلمین» می انگاشتند ، هر چند که این خلیفه شئوون اولیه خلافت را رعایت نمی کرد و باور و شریعت اسلامی را به ریشخند می گرفت، اما او باید می بود تا داشته های دنیایی مسلمین حفظ شود . واکنش به ظاهر اهل دین در برابر دعوت حسین بن علی (ع) در حمایت از دین و مواجهه با یزید سفاگ گواه این مدعاست.
سیّد الشهداء(ع) به بسیاری از نخبگان نامه نوشت و هم زمان با حرکت از مدینه به مکه و از مکه به عراق ، دیدارهای مختلفی با برجستگان جهان اسلام داشت و از همه برای دفاع از دین دعوت کرد . لیکن جواب قاطبه آنان دعوت به بیعت با یزید و رضایت به این دنیای دل فریب بود تا شاید در آینده گشایشی در دفاع از دین صورت گیرد! امام حسین (ع) چنین مردمی را بندگان دنیایی می دانست که حاضر به فداکاری برای دین نیستند و بر این داشته های دنیایی بشدت دل بسته اند ، دین هم بر زبانشان می چرخد اما تا وقتی دنیایشان برقرار باشد و هرگاه جلوه های دنیایی زندگی شان تهدید شود ، خود را سپر ثروت و مکنت و جاه می کنند و حاضر به قربانی کردن دین نیز می شوند . این دین برای این دسته از مردم «آدامسی» است ؛ تمثیلی که در تفسیر آیت الله جوادی آملی بر فرمایش این سخن امام حسین (ع) بیان شده است :
فرمود: «النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ»؛ «لَعِق، لَعُوق»، «ما تَلعقُ به الألسن»؛ قبلاً مصطکی میجویدند الآن آدامس؛ آدامس تا اندازهای که در دهن این جوان لذیذ است این را میجود، وقتی تفاله شد تف میکنند و دور میاندازد. این بیان نورانی سیّدالشهداء در آن سخن رسمی فرمود: اسلام بسیاری از مردم آدامسی است، همین که میبینند به کام آنها نیست تف میکنند و دور میاندازند.
این خالص سازی در عصر امامت ولی عصر (ع) نیز جاری است و مسئولیت های سخت، امتحانات سختی را نیز در پی خواهد داشت و آنانکه در اندیشه رشد بوده و در عمل نیز بر آن اقدام کرده اند رستگاران این کارزارند. امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایتی میفرماید :
«یُمْحَصُ الناس فیها کما یُمْحَصُ ذَهَبُ المَعدِن مِنَ التّراب؛ خداوند مردم را در آن خالص سازی میکند، همچنان که طلای معدن را از خاک تمحیص میسازد ».