کرسی علمی ترویجی «اهداف سیاست خارجی نظام اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنه ای» توسط گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه، روز یکشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۰ بصورت مجازی از طریق نرم افزار اسکایپ برگزار شد.
در ادامه گزارش محتوایی این کرسی علمی خدمتتان ارائه میگردد:
حجت الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری
مدیر گروه سیاست پژوهشگاه و دبیر علمی کرسی
سیاست خارجی نظام اسلامی از مباحث مهمی است که امروزه در فضای سیاسی کشور مطرح است. وقتی در مقوله سیاست خارجی وارد می شویم یکی از مباحث عمده و اساسی که مورد توجه قرار می گیرد اهداف است. چرا که هدف ترسیم کننده این است که نظام سیاسی به چه جهتی می خواهد حرکت کرده و چه خواسته هایی را برآورده کند. اهداف از سویی ناظر بر مبانی هستند و از سوی دیگر کمک کننده و جهت دهنده راهبردهای نظام سیاسی و به تعبیری راهبردها در جهت رسیدن به اهداف حرکت می کنند؛ لذا بررسی آنها از منظر اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری بسیار راهگشاست چرا که ایشان بیش از ۴۰ سال در عرصه نظام سیاسی تصمیم گیر بودند و این جلسه شفاف کننده بسیاری از زوایای بحث در عرصه سیاست خارجی است. این اهداف هم در اندیشه سیاسی اسلام، نصوص دینی، روایات و آیات قرآن کریم و سیره پیامبر اکرم(ص) نقل شده و هم در کلام فقها آمده است و آنچه که جناب آقای ملک زاده در این کرسی علمی به آن می پردازند نیز در همین قلمرو است؛ آنچه که امروز مورد بحث قرار می گیرد و مورد نظر است توجه به این مساله خواهد بود که مقام معظم رهبری حضور جدی در زمینه اعمال قدرت داشته و در بطن تصمیم گیری برای سیاست خارجی بوده اند بنا بر این از جهتی می تواند برای همه کارگزاران نظام اسلامی کارگشا باشد. آنچه که امروز ارائه می شود چکیده ای است از تحقیقی که جناب دکتر ملک زاده سالیان سال در آن صاحب نظر هستند و در قالب ۲۰ دقیقه ارائه می شود و در ادامه در خدمت ناقدان محترم خواهیم بود.
حجت الاسلام دکتر محمد ملک زاده
عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشگاه و ارائه دهنده کرسی
سـیـاسـت خارجى به خط مشی و روشی اطلاق میگردد کـه دولت هـا در بـرخـورد بـا امـور و مسائل خارجی در راستای حفظ حاکمیت، تولید امنیت و پیشبرد اهداف و منافع ملی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … اتخاذ مىکنند. حوزه سیاست خارجی و چگونگی تنظیم روابط خارجی دولت اسلامی با بازیگران عرصه نظام بینالملل یکی از مهمترین حوزههایی است که بعد از انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران از اهمیت بیشتری برخوردار گردید. در این مقطع الگوی جدیدی از سوگیریهای سیاست در عرصه روابط خارجی پدیدار گردید که داعیهدار آن نظام اسلامی با گفتمان عدالتخواهی، سلطه ستیزی و مبارزه با استکبار در ابعاد مختلف آن مبتنی بر مبانی نظری، ساختاری و نقد هنجارهای بینالمللی بود. از این منظر آنچه در گفتمان سیاست خارجی نظام اسلامی از دیدگاه امام و رهبری مورد اهتمام قرار گرفته، نقد نظام سلطه حاکم بر روابط بینالملل به همراه تاکید بر ارزشهای مبتنی بر دین و اخلاق در سیاست خارجی و روابط بینالملل به عنوان الگوی نوینی از رهیافت نظری اسلامی در این حوزه بوده است.
سـیـاسـت خـارجـى نظام اسلامی در انـدیـشه سیاسى آیت الله خامنهای نیز در استمرار سیاستهاى دینی بنیانگذار جـمـهـورى اسـلامـى حـضـرت امـام خـمـیـنـى (ره) قرار دارد. ایـشـان در بـیـان اصـول سـیـاسـت خـارجـى نظام اسلامی مـعـتـقـد بـه حـمـایـت از هـویـت دینی این نـظـام و پـافـشـارى بر اصـول و ارزشهـای اسلامی بویژه سـه اصـل «عـزت ، حـکـمـت و مـصـلحـت» میباشد. از آنجا که سیاست خارجی در هر نظام سیاسی متضمن انتخاب رفتارها و الگوهای خاصی است که دولتها بر اساس آن اقدام میکنند، سیاست خارجی نظام اسلامی نیز بر اساس یک الگوی مشخص عمل میکند که از دیدگاه آیت الله خامنهای این الگو، تامین کننده نیازهای بومی، مصالح ملی و ارزشهای انسانی و اسلامی در روابط بینالمللی است. در اندیشه سیاسی آیت الله خامنهای اساس سیاست خارجی نظام اسلامی بر پایه اصل عدالت و مخالفت با سلطهگری و سلطهپذیری در فضای تعاملات بینالمللی و مناسبات خارجی در سطح دولتها و ملتها میباشد.
با توجه به اینکه اهداف سیاست خارجی از مهمترین عوامل در سنجش کارایی یک نظام سیاسی به شمار میروند. در نظامهای سیاسی، این اهداف در چارچوب آرمانها و باورهای خاص هر نظام تعریف میشود. بدیهی است که آیت الله خامنهای اهداف سیاست خارجی نظام اسلامی را در چهارچوب اندیشه سیاسی اسلام معین نموده است. برخی از این اهداف مانند تامین امنیت، توسعه اقتصادی، ارتقاء جایگاه بین المللی و … در غالب نظامهای سیاسی یکسان میباشند؛ اما برخی دیگر، اهداف خاص نظامهای غیر اسلامی یا نظام اسلامی است. به عنوان مثال، فراهم نمودن بستر سعادت انسان در جوامع بشری، کسب استقلال، گسترش عدالت و از بین بردن جلوههای گوناگون بی عدالتی و ظلم در گستره جهانی از اهداف خاص سیاست خارجی نظام اسلامی به شمار میروند. آیت الله خامنهای تعیین دقیق و صریح هدفها را از شروط و لوازم یک دیپلماسی موفق میداند. برخی از این اهداف در نظام اسلامی آرمانهای بزرگ و ملی هستند؛ برخی راهبردی و منطقهای به شمار میروند و بعضی دیگر مقطعی و موضعی میباشند. ایشان تاکید میکند که این اهداف در همه سطوح باید دقیقاً مشخص باشد تا همه عناصر فعال در دیپلماسی با وظایف خود به خوبی آشنا شوند.
در مجموع در بررسی اهداف سیاست خارجی نظام اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنهای با توجه به معیارهای خاص این نظام، این اهداف را میتوان در دو عرصه داخلی و خارجی یا اهداف ملی و فراملی از یکدیگر تفکیک نمود.
مبحث اول؛ اهداف ملی
اهداف ملی سیاست خارجی نظام اسلامی با رویکرد به داخل نظام تعریف میشود و شامل مجموعه هدفهایی است که در صورت رعایت مجموعه اصول سیاست خارجی نظام اسلامی و تدوین استراتژیها، تاکتیکها یا راهبردهای مناسب از سوی کارگزاران سیاست خارجی تحقق خواهد یافت. برخی از مهمترین اهداف ملی در سیاست خارجی نظام اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنهای عبارتند از:
الف) تحکیم قدرت ملی
در نظام اسلامی تحکیم قدرت ملی از آن جهت که بستر دستیابی به اهداف عالیه نظام را هموار میسازد حائز اهمیت میباشد. آیت الله خامنه ای با استناد به آیه «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه؛ هرچه در توان دارید آماده کنید» مراد این آیه را فقط در تجهیزات جنگی و قدرت نظامی منحصر نمیداند بلکه از دیدگاه ایشان مسلمانان باید از همه نظر و در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی و ابعاد دیگر قوی شوند تا «استحکام داخلی» نظام اسلامی برای دفاع از آرمانهای متعالی نظام تحقق یابد. ایشان با صراحت میفرماید: «مراد من از قویتر شدن، فقط در زمینه نظامی و امنیّتی نیست، البتّه در آنجاها باید قوی شد، امّا در زمینهی اقتصادی باید قوی بشوید، در زمینهی فرهنگی باید قوی بشوید، در زمینهی حفظ هویّت اسلامی و انقلابی باید روزبهروز قویتر و عمیقتر بشوید؛ این پاسخِ دشمنیهای دشمن است». منتهی ایشان تفاوت قائل هست در مفهوم قدرت واقعی یک ملت از منظر دین و با منطق مادی میفرماید: منطق مادى، قدرت را در ابزارها و وسایل مشاهده مىکند؛ در اتم، در سلاح شیمیایى، در سلاح میکربى، در وسایل گوناگون پیشرفتهى مادى؛ اینها همهى قدرت نیست. بخش عمدهى قدرت در وجود انسانهایى است که مىخواهند این قدرت را به کار بیندازند.
ب) حفظ استقلال نظام اسلامی
از دیدگاه آیت الله خامنهای حفظ استقلال نظام اسلامی و عدم وابستگى به بیگانگان، از مهمترین مبانی ارزشی و ستون سیاست خارجی نظام اسلامی به شمار میرود. ایشان استقلال فرهنگی و استقلال اقتصادی را حتی «بالاتر و مهمتر» از استقلال سیاسی دانستهاند؛ اما استقلال سیاسی از نظر ایشان مقدمه استقلال اقتصادی میباشد؛ زیرا کشورهای وابسته، انگیزهای برای استقلال اقتصادی نیز ندارند.
ج) حفظ منافع و هویت ملی
آیت الله خامنهای هدف اصلی و واقعی دیپلماسی را حفظ منافع ملی نظام اسلامی میداند از دیدگاه ایشان ملیت، در مقابل دین نیست بلکه ریشه در فرهنگ و باورهای یک ملت دارد. بر این اساس ایشان منافع ملی واقعی را نیز در راستای هویت ملی میداند؛ در این صورت اگر کسی با وابستگی و تسلیم در برابر فرهنگ بیگانه، هویت ملی خود را پایمال کند، به منافع ملی کشور خود نیز ضربه خواهد زد. شاهد مثال ایشان در مورد کشور ایران پیش از انقلاب اسلامی که به دلیل وابستگی حاکمان به غرب، هویت ملی و در نتیجه منافع ملی ایران را پایمال مینمودند.
بنابراین از مهمترین اهداف ملی در سیاست خارجی نظام اسلامی، توجه به دو عنصر مهم هویت و منافع ملی در تعاملات نظام با خارج و حفظ آن دو در کنار یکدیگر است؛ رعایت این اصل در نظام اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنهای، به دلیل اینکه از فطرت الهی بشری سرچشمه میگیرد، در تضاد با منافع سایر ملتها نیز نخواهد بود بلکه «در خدمت منافع عمومی بشریت» میباشد.
د) تامین رفاه اقتصادی همراه با معنویت دینی
آیت الله خامنهای در تفسیر روایت نبوی «کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا» میفرماید: جامعهاى که در آن فقر باشد، بیکارى باشد، مشکلات معیشتىِ غیر قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعیض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمیکند. فقر، انسانها را به فساد میکشاند، به کفر میکشاند؛ فقر را باید ریشهکن کرد.از این رو ایشان رفاه اقتصادی و برخورداری از یک اقتصاد شکوفا در جامعه اسلامی را حق مردم میداند. اما ایشان توسعه اقتصادی آن گونه که در نظامهای مادیگرا به چشم میخورد را مطلوب یک جامعه اسلامی نمیداند؛ در جامعه اسلامی توسعه مادی و اقتصادی باید همراه با تکامل معنوی و ارتقاء ارزشهای الهی باشد. از دیدگاه ایشان، «رونق اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی» ارزشمند است؛ رونق اقتصادی بدون عدالت، محرومیت را از بین نخواهد برد؛ همان گونه که در غرب انباشت ثروت هست، تولید بالاست، اما فقر و محرومیت در آن کشورها برطرف نشده است.
ه) ارتقای امنیت ملی با تقویت توان بازدارندگی نظام اسلامی
آیت الله خامنهای با تاکید بر جایگاه امنیت در جامعه، پیامد ناامنی اجتماعی ناشی از تهدیدات خارجی را در همه عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … مورد توجه قرار میدهد. لذا تاکید ایشان بر تقویت توان دفاعی، بیش از هر چیز معطوف به ارتقای امنیت ملی در جامعه اسلامی، جلوگیری از تهدید و وقوع جنگ است.
مبحث دوم؛ اهداف فراملی
اهداف فراملی سیاست خارجی نظام اسلامی شامل هدفهایی است که با رعایت مجموعه اصول سیاست خارجی نظام اسلامی در گستره جهانی تحقق خواهد یافت. اهداف فراملی نظام اسلامی از دیدگاه رهبری با دو رویکرد معطوف به جهان اسلام و کل نظام بینالملل میتوان مورد بررسی قرار داد:
اهداف فراملی نظام اسلامی در ارتباط با جهان اسلام، ناظر به اهدافی است که به جایگاه، منافع و مصالح مسلمانان در مناطق مختلف جهان مرتبط میباشد. “جهان اسلام” در تعریف آیت الله خامنهای «یک مجموعهى عظیم است، با مسائل مبتلابه مشترک، با دشمنهاى مشترک و با راههاى علاج مشترک». ارتقاء این جایگاه در جهان، با از بین رفتن مشکلات موجود و اتحاد همه مسلمانان و عمل به اسلام اصیل از مهمترین اهداف است؛ با توجه به آنکه ایشان نظام اسلامی را منادی عزت و شرف انسانها در جهان میداند، ارتقاء جایگاه امت اسلامی و جهان اسلام در سیاست خارجی نظام اسلامی از اولویت بیشتری برخوردار خواهد بود. امروز این امر از دیدگاه آیت الله خامنهای بر عهده نظام جمهوری اسلامی ایران است که این جایگاه را برای جهان اسلام در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دفاعی – امنیتی ارتقاء بخشد. حفظ منافع و مصالح امت اسلامی؛ وحدت و همگرایی کشورهای اسلامی؛ و طرد اندیشههای تکفیری و خشونتطلب از جهان اسلام از مهمترین این اهداف می باشند.
اهداف فراملی نظام اسلامی در ارتباط با کل جهان و نظام بین الملل نیز ناظر به اهدافی است که همه انسانها اعم از مسلمانان یا غیرمسلمانان را شامل میشود. هدف عالیه نظام اسلامی تامین مصالح مجموعه نظام هستی، کرامت بشری و سعادت انسانها در کل جهان است. جهانیسازی ارزشهای معنوی و اخلاقی؛ معرفی الگوی واقعی نظام سیاسی اسلام در قالب «مردمسالاری دینی»؛ تقویت جایگاه مستضعفان و مظلومان در برابر مستکبران؛ اصلاح ساختار قدرت در نظام بینالملل بر اساس عدالت و محو نظام سلطه؛ برقراری صلح و امنیت پایدار در جهان از مهمترین اهداف در سیاست خارجی نظام اسلامی ناظر به نظام بین الملل می باشد.
حجت الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری
مدیر گروه سیاست پژوهشگاه و دبیر علمی کرسی
خیلی سپاسگزاریم ازجناب آقای دکتر ملک زاده ایشان تلاش کردند تا مهمترین اهداف سیاست خارجی نظام اسلامی را از منظر آیت الله خامنهای بحث کنند و بحث را به دو بخش اهداف ملی و فرا ملی تقسیم کردند. در آن بحث از تحکیم قدرت ملی ومباحث مربوط در عرصه ملی همچنین حفظ استقلال نظام اسلامی و حفظ منافع و هویت ملی صحبت کردند؛ همچنین تأمین رفاه اقتصادی همراه با معنویتی که باید وجود داشته باشد و بحث از ارتقای امنیت ملی و تقویت قدرت بازدارندگی را مورد توجه قرار دادند و در عرصه اهداف فراملی هم گاه بحث از اهداف معطوف به جهان اسلام است که طبیعتاً ارتقاء جایگاه جهان اسلام باید مورد توجه باشد و تامین مصالح امت اسلامی، وحدت و همگرایی میان کشورهای اسلامی باید مورد توجه باشد و طرد و نفی اندیشه های خشونت طلبانه و تکفیری از جهان اسلام و همچنین اهداف معطوف به نظام بین الملل را اشاره کردند که بحث از جهانی سازی و ارائه الگوی مطلوب در عرصه جهانی و تقابل میان مستضعفان و مستکبران در این عرصه وجود دارد که در این مقوله اشاراتی داشتند.
حجت الاسلام والمسلمین قاسم شبان نیا
عضو هیات علمی موسسه امام خمینی(ره) و ناقد کرسی
از گروه محترم سیاست تشکر می کنم که به من این فرصت داده شد تا برخی ابهاماتی که به موضوع بحث دارم را در این کرسی علمی مطرح کنم و تشکر از این که زمینه برگزاری این جلسه با مشارکت پژوهشگاه و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) فراهم شد؛ من از آثار دکتر ملک زاده قبلاً خیلی استفاده کرده ام مقاله ایشان را نیز در این زمینه دیده بودم.
نکته اول را از عنوان شروع میکنم؛ تصور بنده وقتی مقاله را دیدم این بود که اهداف سیاست خارجی نظام اسلامی فارغ از اینکه جمهوری اسلامی چه موقعیتی دارد و بر اساس آن باید بررسی شود. وقتی صحبت های آقای ملکزاده را بررسی می کنیم، میبینیم که عمدتاً صحبتهای ایشان راجع به سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی است و من خواهش میکنم که در این بخش عنوان تغییر کند چون وقتی شما میگویید نظام اسلامی آن وقت فرقی نمی کند که نظام اسلامی در چه ظرف زمانی و در چه شرایطی باشد ما میتوانیم متناسب با زمان های مختلف مثل زمان صدر اسلام که سیاست خارجی خاص خودش را دارد و در زمان های مختلف و به ویژه در جمهوری اسلامی بحث را مطرح کنیم. این یک عمومیت پیدا میکند که میطلبد مباحث دیگری نیز در آن ارائه شود پس اولین نکته بنده راجع به عنوان استچون اگر ما بر اساس نظام اسلامی بخواهیم وارد بحث شویم اینجا بحث مرزهای اعتقادی پیش می آید و این مرز هایی که ما به این شکل الان داریم بر اساس تفاوت توافقات قراردادی است و ممکن است در زمان دیگر شکل دیگری پیدا کند و ما نظام اسلامی را با توجه به آن شرایط به گونه دیگری طراحی کنیم.
نکته بعدی راجع به اهدافی است که دکتر ملک زاده ترسیم کردند البته به نظر نکات ارزشمندی است و به ویژه برخی توضیحاتی که در دل هر یک از این اهداف از مقام معظم رهبری نقل کردند بسیار خوب بود؛ اما نکتهای که به ذهن خطور میکند این است که اولاً در حوزه سیاست خارجی در این حوزه هم یکسری اهداف مشترک داریم قبل از اینکه وارد بحث فراملی بشویم یک سری اهداف مشترک که در حوزه ملی و فراملی هر دو مطرح است خوب بود که در اینجا به آنها نیز پرداخته شود چون بعضی مواردی که دکتر ملک زاده در اهداف ملی آوردند و برخی که در عرصه فراملی آمده است را میتوان به نوعی در عرصههای دیگر نیز دخیل کرد یعنی اگر در ملی آمده در فراملی نیز مطرح است و اگر در فراملی آمده در بحث ملی نیز می تواند مطرح شود. خوب بود که یک سری اهداف مشترک نیست تصریح میشد و ملی و فراملی صرفاً به آن مباحث مربوط به خودشان اختصاص پیدا می کرد.
نکته بعدی راجع به ترسیم اهداف مهم است؛ به زعم بنده با توجه به آثاری که در حوزه سیاست خارجی نظام اسلامی و حتی نظام جمهوری اسلامی در کتب مختلف انقلاب اسلامی و یا حقوق اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد فکر می کنم که برای چنین جلسهای ما نیازمند یک نوآوری جدید در عرصه پردازش اهداف هستیم. انتظار بنده این بود که بحث یک مرحله جلوتر رود ما باید این اهدافی که دکتر ملک زاده اشاره کردند را اولویت بندی داشته باشیم و نمی توانیم چند محور از این اهداف را ذکر کنیم بدون اینکه خود اینها منطقی بینشان حاکم باشد. ممکن است این اهداف جامعیت داشته باشند اما اینکه جایی در فرمایشات رهبری میبینیم که بحث عدالت اولویت پیدا میکند جایی می بینیم که بحث امنیت اولویت پیدا می کند جای دیگر مشاهده میکنیم که مباحث دیگری مثل رفع تهدیدات اهمیت پیدا میکند. اگر قرار است ناظر به اهداف جمهوری اسلامی و نظام اسلامی آن هم بر اساس فرمایشات حضرت آقا بحث کنیم به نظر می رسد که نمی توانیم همینطور شمارشی چند هدف را ذکر کنیم بدون اینکه یک منطقی بین این اهداف برقرار باشد؛ خود این اهداف را باید اولویت بندی کنیم و بر اساس آن اولویت ها رابطه هر کدام از آنها را با یکدیگر بررسی کنیم البته شاید این نیازمند جلسه دیگری باشد ولی دغدغهای و انتظاری که از چنین جلساتی داریم این است که اهداف به چالش کشیده شود.
بعضی از اهدافی که در این جلسه در عرصه ملی و فراملی اشاره شد خود با هم دچار تزاحم و چالش میشوند ما باید بدانیم کدام یک از این اهداف را و در چه مرحله ای از انقلاب باید مقدم بر سایر اهداف کنیم؟ آنطور که بنده از فرمایشات رهبری استفاده کردم فکر می کنم اهدافی که ما در سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی در گام اول انقلاب داشتیم در گام دوم انقلاب برخی از این اولویت ها جابجا می شوند! البته نمیتوان ادعا کرد که برخی از این اهداف کنار گذاشته میشوند اما اولویتها میتواند تغییر پیدا کند چون شرایط جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب دارای شرایط متفاوتی است؛ اولویت بندی اهداف بحث بسیار چالشی است که فراتر از بحثهای توصیفی است و نیازمند تحلیل های جدی است. لذا معتقد هستم که خیلی خوب است و میتوان منطق بحث بر اساس اهداف ملی و فراملی گفته شده اهداف مشترک را نیز اضافه کنیم. منتها به دلیل اینکه در نظام جمهوری اسلامی از ابتدا نقطه ممیز نظام جمهوری اسلامی نسبت به سایر نظامات داشته است به ذهن میرسد اگر اهداف را تقسیمبندی میکردیم و اهداف مادی و معنوی و رابطه بین اهداف را با یکدیگر می سنجیدیم که اتفاقاً در بخشی از فرمایشات دکتر ملک زاده نیز این نکات وجود داشت فکر میکنم از این طریق میتوانستیم نقاط تمایز نظام جمهوری اسلامی را بخوبی نشان دهیم؛ یعنی وجه تمایز نظام جمهوری اسلامی از سایر نظام های مادی گرا و سکولار این است که معنویت را در اهداف سیاست خارجی دخیل کرد. لذا فکر می کنم بسیار مهم است وقتی می خواهید اهداف را ترسیم کنید لازمه اش این است که بعد مادی و معنوی را نیز بپردازید و وقتی می خواهید اولویت بندی کنید اهداف را بر اساس اهمیت آنها مقدم و موخر کنید. لازمه این است که مبانی اولیه ای که این اهداف بر اساس آنها تصویر شده را در بحث تعیین کنید؛ یعنی ما بر اساس مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی می توانیم حتی جایگاه اهداف را نسبت به همدیگر اولویتبندی کنیم و نظر دهیم.
احساس می کنم دغدغه بنده نسبت به اولویت ها خیلی زیاد است و گاهی اگر مباحث با تیتر بندی و منطق دیگری پیش میرفت شاید میشد این اولویتها را بهتر و آسانتر بر اساس آن مبانی تقسیم بندی کرد. بعد از مشخص شدن اولویت ها بسیاری از مشکلاتی که امروزه در کشورمان در حوزه سیاست خارجی داریم و اختلاف نظری که میان مقام معظم رهبری با برخی از کارگزاران نظام در حوزه الویتهای سیاست خارجی مشاهده میشود که برخی از آنها مشهود نیز هست اگر با منطق اولویت بندی این کار را می کردیم خیلی از اینها روشن میشد چون الان سوال جدی وجود دارد بعضی از اهداف ملی تصریح شده بعضی از اهداف فراملی نیز مشخص شده است اگر جایی چالشی بین خود این اهداف ملی و فراملی به وجود آمد در تزاحم اجرایی کردن این اهداف کدام یک دارای اولویت هستند؟ ملی یا فراملی؟ اگر اهداف ملی به چه دلیل و اساساً این ها دچار تزاحم میشوند یا خیر؟ البته اشاره فرمودید به نظر من بحث کاملاً درستی است که منافع ملی به نظر مقام معظم رهبری هیچ گاه در تزاحم با مصالح اسلامی قرار نمی گیرد چون مصالح همواره در منافع علمی ساری و جاری هستند و متاثر از آن هستند؛ منافع ملی متاثر از مبانی و باورها است و بخشی از باورهای ما باورهای اعتقادی و اسلامی است و مباحث و مسائل اسلامی با منافع ملی در هم تنیده هستند و قابل انفکاک نیستند. ما با چه منطقی می توانیم اهداف را نسبت به یکدیگر مقدم کنیم و در این گونه موارد چه باید کرد؟
به عنوان مثال در بحث امنیت که در مواردی شما هم اشاره کرده بودید. امنیت ملی ممکن است یک جا با امنیت جهان اسلام دچار تزاحم شود. آنجا ما باید به امنیت درونی خودمان بپردازیم یا به امنیت جهان اسلام؟ در این مواقع چگونه می توانیم مشکل را برطرف کنیم؟ به نظرم در همین تقسیم بندی اهداف با توجه به مبانی و منابعی که در اختیار داریم مسئله را حل کنیم.
نکته دیگر این است که بعضی از نکات جایگاهشان در حوزه اهداف مشخص نیست یک زمان مقام معظم رهبری در حوزه سیاست خارجی و حتی روابط بین الملل به بحث نظریه مقاومت اهمیت قائل میشوند به نظرم نظریه مقاومت خودش میتواند به عنوان یک بحث بسیار جدی در حوزه اهداف دیده شود. همان طور که آقا موقعی بحث عزت، حکمت و مصلحت را که به نظر من اهداف سیاست خارجی را بر همان اساس نیز می توان تنظیم کرد. می توان اهداف را بر اساس اصل عزت، حکمت و مصلحت استخراج کرده و برای اینکه کار نوآورانه باشد تزاحم این اصول رامد نظر قرار بدهیم و نتیجه را در اهداف مشخص کنیم.
ملاک تقسیم بندی شما ملاک خوبی است ولی میتوان منطق دیگری که اتفاقاً به ادبیات حضرت آقا هم نزدیکتر باشد در نظر گرفت. مثل منطق مادی و معنوی و منطق عزت، حکمت و مصلحت! آن وقت میتوان اذعان کرد که چارچوب بحث شما کاملاً از مقام معظم رهبری اتخاذ شده است.
بعضی از مباحث مثل مقاومت، مثل صدور انقلاب که بارها مورد تاکید حضرت امام و مقام معظم رهبری واقع شده در حوزه اهداف چه جایگاهی دارند؟آیا اینها به تناسب شرایط زمان و مکان کمرنگ و پررنگ میشوند؟ اولویت ها تغییر می کند؟ بعضی می تواند کنار گذاشته شود؟ گاهی شما میبینید در ادبیات مقام معظم رهبری در حوزه سیاست خارجی مقاومت حضور جدی ندارد به این معنا که امروز وجود دارد. باید روشن شود که رهبری چرا در یک زمان مفاهیم را به کار می برند و در زمان دیگر اصلاً از چنین مفاهیمی استفاده نمی کنند که این نشان می دهدگویا یک هدفی به اهداف سیاست خارجه اضافه شده حتی در طرح مفعولی مباحث نیز وجود دارد. مثلاً یک زمان رهبری بحث خاورمیانه را به کار میبرند یک زمان تعبیر غرب آسیا را به کار میبرندیا یک وقتی روی استعمار فرارو بسیار تاکید داشتند اما زمانی ممکن است در دوره دیگر بحث دیگری مثل مقاومت بیشتر محوریت پیدا کند. هرچند که اینها در هم تنیده هستند ولی از فرمایشات رهبری احساس می شود که یک نحوه اولویت بندی به تناسب و اقتضاء شرایط زمان و مکان در حوزه اهداف در فرمایشات ایشان می توان مشاهده کرد.
حجت الاسلام والمسلمین مهدی جعفری پناه
ناقد کرسی
انشالله مباحثی را به منظور تقویت و تکامل بحث ارائه خواهم کرد ولی قبل از هر چیز این تشکر را از دکتر ملکزاده داشته باشم که یک تقسیمبندی ابتکاری در مباحث داشتند. مقالاتی که همسو با نظریه ایشان بود را من دیده ام این نوع تقسیم بندی را تا به حال ندیده بودم و از این جهت قابل تقدیر است. استناداتی که آمده عناوینی که انتخاب شده گرچه انتقاد وجود دارد ولی تحلیلها خوب بوده و تقسیم بندی به صورت ابتکاری بیان شده است.
یک نکته مهم که وجود دارد در مورد اصل عنوان پیرامون نظام اسلامی است. نظام اسلامی در این جا یکی از کلید واژه های اصلی است که ناظر به خود موضوع هم هست که باید تبیین شود. مقام معظم رهبری ۵ تعریف برای نظام اسلامی در سخنرانیهای خود مطرح کردهاندکه میتوان گفت قدر متیقن این پنج تعریف است. نظام اسلامی تعیین کننده هندسه عمومی جامعه اسلامی محسوب می شود اگر نتوانیم از نظام اسلامی یک تعریف خاصی که ایشان مطرح کردهاند را بیان کنیم در واقع خلط مباحث پیش می آید. همانطور که دکتر ملک زاده بحث دولت اسلامی را مطرح کردند و آنها را در مقدمه گفتند به نظر می رسد این تفکیک صورت نگرفته باشد. حضرت آقا پنج مرحله را ذکر می کنند برای اینکه ما به یک تمدن اسلامی دست یابیم. یکی بحث انقلاب اسلامی دوم بحث نظام اسلامی.
یکی دیگر از مواردی که فکر می کنم در این مقاله مغفول واقع شده این است که باید جایگاه سیاست خارجی را ابتدا تبیین کنیم و بعد رابطه آن را با نظام اسلامی بسنجیم. در مباحث مقدماتی مواردی را بیان کردند یک مستندی هم آورده اند فکر میکنم اواخر مقدمه هست که نقل قول کردند از حضرت آقا که من هرچه در منابع جستجو کردم چنین نقل قولی از ایشان ندیدم. در بحث تبیین رابطه نظام اسلامی و سیاست خارجی سخنان زیادی از رهبری منقول است که به عنوان مستند و ضرورت می شود اینجا استناد کرد؛ در سخنرانی ۲۵ مرداد ۷۲ ایشان سیاست خارجی را نیمی از حقیقت نظام اسلامی مطرح کردند یا در سخنرانی دیگری ایشان در ۲۹ مرداد ۹۲ مهمترین اصل در سیاست خارجی را حمایت از نظام اسلامی مطرح کردند که خوب است این ها در مقدمه بیاید و منبعی که داده شده و به نظر اشتباه است اینها جایگزین شوند.
نکته دیگر صرفاً پیشنهادی است که جناب آقای دکتر شبان نیا هم مطرح کردند به نظر من هم خوب است تقسیم بندی که صورت گرفته اهداف ملی و فراملی بگوییم اهداف عام و اهداف خاص. اهداف عام که مشترک است از این جهت که تمام کشورها آن را مورد توجه قرار میدهند فارغ از نوع نظام سیاسی. البته این زیرمجموعه آن میشود مباحثی قرار بگیرد اما اگر اهداف عام و خاص بشود این حساسیتهای ملیگرایی و غیره نیز مطرح نمیشود.
در بحث اهداف سیاست خارجی بهتر است که به برخی از عناوین مثل اعتلای کلمه توحید و ابلاغ دین هم پرداخته شود. اصل دعوت که می شود زیرمجموعه اهداف خاص قرار بگیرد وبه آن هم پرداخته شود. در بحث تحکیم قدرت ملی به عنوان نمونه به چند نکته اشاره میکنم. میتوانیم این ها را به دیگر عناوینی که هست سرایت دهید. مثل حفظ استقلال نظام اسلامی، حفظ منابع و هویت ملی و دیگر عناوین. در بحث تحکیم قدرت ملی خوب است که ما تعریفی از مقام معظم رهبری می آوردیم؛ البته دکتر ملک زاده تعریفی را از آقای شجاعی آوردند خوب است تعریفی از خود رهبری درباره قدرت ملی می آوردیم و مولفه های قدرت ملی را که ایشان هم در سخنرانی های مختلف بیان کردند مثل نیروهای مسلح، قدرت نرم، یکپارچگی و مسائلی از این قبیل را هم ذیل آن مطرح میکردیم. ما هشت عنصر برای تحکیم قدرت ملی داریم مثل موقعیت جغرافیایی، وجود منابع طبیعی، ظرفیت صنعتی، آمادگی نظامی، جمعیت، خصوصیات ملی، روحیه ملی و کیفیت دیپلماسی. من هر یک از این عناوین را که به عنوان عنصر و مولفه در بحث تحکیم قدرت ملی هست نگاه کردم دیدم مقام معظم رهبری در مورد این صحبت و فرمایشاتی دارند که میشود از آنها استفاده کرد. بحث موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی که اینها همه عنصر تحکیم دهنده قدرت ملی هستند که از این ۸ مولفه میتوان استفاده کرده و ذیل آن به سخنان مقام معظم رهبری مستند کرد. البته دکتر ملک زاده چند مورد را اینجا مطرح کردند بحث فرهنگ، مباحث نظامی، روحیات معنوی که می توان اینها را هم در اینجا اضافه کرد و به کیفیت و کمیت این کار افزود.
بحث حفظ منافع و هویت ملی که در بحث اهداف ملی مطرح شده را نیز می توان با توجه به ۸ مولفه ای که برای بحث تحکیم وحدت ملی وجود دارد مطرح کنیم و عنوان جداگانه در نظر نگیریم. در بحث اهداف ملی در سیاست خارجی که بحث تأمین رفاه اقتصادی همراه با معنویت دینی هست اینجا هیچ بحثی از سیاست خارجی مطرح نشده است یعنی تحت عنوان تامین رفاه اقتصادی همراه با معنویت دینی ذکر شده اما این پیوند بین این عنوان و موضوع اصلی نیامده است خوب است در اینجا بحث قراردادهای بین المللی و مصالح آن گنجانده شود که این پیوند برقرار شود.
نکته دیگرز که به نظر ریز می آید ولی در سه جا تکرار شده بود استنادی وجود داشت در خصوص آیات قران، معنای ایات را آوردهاند که من چندین تفسیر را هم نگاه کردم ذیل آن آیه ایشان عزت را مخصوص جامعه مسلمین آوردهاند حال این تعبیر و تفسیر را من جایی ندیدم بفرمایند که چطور از آیه چنین استنباطی کردهاند که عزت مخصوص جامعه مسلمانان است؟ مطلب دیگری که مطرح کردند طرد اندیشههای تفسیر تکفیری و خشونت طلبانه از جهان اسلام است پیشنهادی که بنده دارم این است که مناسب است در این بخش در مقابل اندیشه های تکفیری ظرفیتهایی هم وجود داشته باشد یعنی بحث ایجابی هم مطرح شود ظرفیت هایی مثل اصل دعوت یا دیپلماسی عمومی اینجا مطرح شود به نظرم مناسب است که حتماً به این مهم ذیل این مبحث پرداخته شود چون واقعاً جای این مباحث خالی است.
یکی دیگر از نکاتی که مطرح کردندبحث اصلاح ساختار قدرت در نظام بین الملل بر اساس عدالت و حفظ نظام سلطه است سوالی که پیش می آید این است که اصلا به نظر آیا مقام معظم رهبری اعتقادی به این ساختار قدرت در نظام بین الملل دارند یا خیر؟ اگر این اعتقاد را دارند میتوان این مباحث را مطرح کرد اگر اعتقادی به این ساختار قدرت ندارند به نظر میرسد این عنوان هم آنچه که ذیل آن بحث شده جایگاهی در اینجا ندارد. چون رهبری در نظام بینالملل بحث آنارشیسم و ساختار بین الملل را قبول ندارند آنها خودشان خدشه وارد میکنند از این طرف ما بیاییم و مستند کنیم که مقام معظم رهبری این مباحث را قبول دارند و می خواهند اصلاحاتی در آن انجام دهند. اینکه اساساً انقلاب اسلامی ایران و تئوری پردازان آن مثل امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری شالوده و ساختار نظام بین الملل را قبول ندارند و همواره به عنوان منتقد هستند و ساختارشکنی را برای نظم نظام بین الملل مطرح میکنند در نتیجه به نظر چنین عنوانی درست نباشد و باید اصلاح شود.
حجت الاسلام دکتر محمد ملک زاده
عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشگاه و ارائه دهنده کرسی
ناقدین محترم نکات بسیار خوب و حائز اهمیتی را مطرح کردند که در تدوین مقاله حتماً مورد توجه قرار خواهم داد ولی چند نکته کوتاه را مطرح خواهم کرد گرچه اصلاً قصد پاسخگویی ندارم؛ در بحث نظام اسلامی و جمهوری اسلامی بنده سعی کردم جمهوری اسلامی را یکی از مصادیق نظام اسلامی مطرح کنم و صرفاً در خلأ نباشد؛ البته اینکه لفظ نظام اسلامی را فقط به عنوان صدر اسلام در نظر بگیریم خیر اینگونه مدنظر نبوده است. در مورد نظام اسلامی کلیتی در نظر داشتیم که یکی از مصادیق آن میتواند جمهوری اسلامی نیز باشد. در خصوص نکتهای که ناقدان محترم پیرامون ساختار قدرت در نظام بین الملل داشتند و اینکه آیا رهبری اعتقادی به این مسئله دارند یا خیر من هم معتقد هستم که ایشان اعتقاد ندارند حال عنوان اصلاح که آوردم غرضم این نبود که حضرت آقا این چارچوب را میپذیرند و به دنبال اصلاح آن هستند، خیر! منظور این است که ایشان کلاً به دنبال تغییر هستند و نکته درستی بود و چه بسا عنوان در این بخش باید تغییر کند. مقام معظم رهبری ساختار قدرت جهانی را یک ساختار ظالمانه میدانند و قائل به تغییر اساسی آن هستند که قطعاً باید مد نظر قرار بگیرد البته عنوان اصلاح نظام سلطه را باید اینجا تغییر داده و لفظ تغییر نظام را به کار ببریم.
حجت الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری
مدیر گروه سیاست پژوهشگاه و دبیر علمی کرسی
به عنوان جمع بندی و تکمله بحثهایی که ارائه شد عرض می کنم؛ آن چیزی که در این بحث مهم است و می تواند به نوعی نوآوری تلقی شود آن چارچوب نظری است که دکتر ملک زاده بر اساس آن بحث خود را می بندید؛ یعنی اگر با توجه به فرمایشی که دکتر شبان نیا داشتندیک چارچوب مشخص، دقیق و متفاوتی را می توانستید در این قلمرو مطرح کنید قطعاً بحث به جاهای جدید و متفاوتی کشیده شود. در غیر این صورت بحث شما نیز مانند مباحثی که گاه و بیگاه دیده و خوانده و طرح کرده ایم شایسته است در اینگونه موارد ما بر اساس یک چارچوب نظری تعریف شده متفاوت، بحث را جلو ببریم. اگر صرف بحث های ملی و فراملی باشد احتمال دارد بحث از آن وجوه نوآورانه کافی برخوردار نشود؛ این دغدغه مهمی بود که دکتر شبان نیا هم به آن اشاره داشتند.