مطالبات سینمایی از دولت سیزدهم

محمدحسن شاهنگی

دبیر علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

دیپلماسی عمومی موجب افزایش اعتبار دولت‌ها در میان جوامع خارجی است و موجب ارتقای ظرفیت اقدام مشروع آنها در سایر کشورها می‌شود. یعنی هر چه رتبه اعتباری یک دولت در فراسوی مرزهایش بالاتر باشد، با سهولت بیشتری قادر به پیشبرد سیاست‌ها و اهداف خویش خواهد بود. البته باید توجه داشت که اعتبار ویژگی پویایی دارد و همیشه پایدار نیست بلکه تحت شرایطی به دست می‌آید و تحت شرایطی نیز از دست می‌رود. به اعتقاد جوزف نای یکی از ملاک‌های اعتبار بین‌المللی کشورها، افزایش نمایش داخلی و بین‌المللی کشورهاست؛ در این راستا بسیاری از کشورها در تلاش بوده‌اند تا با استفاده از ظرفیت‌های عینی و فرهنگی خود برنده «برند اعتبار» شوند.

اولین نکته مهم در خصوص دیپلماسی عمومی سینمایی این است که نخبگان و فعالان سینمایی نسبت به اهمیت استراتژیک آن متقاعد شوند. این تفکر باید در اندیشه افراد پدید آید که چگونه وجهه ملی در انظار عمومی جهان بر امنیت و منافع ملی تاثیر می گذارد و به میزانی که وجهه ملی تخریب گردد، منافع و امنیت ملی نیز تضعیف می گردد. لذا باید میزان اهمیت وجهه ملی و ضرورت اتخاذ دیپلماسی فرهنگی و رسانه‌ای به سطح نگرش استراتژیک افراد راه یابد. سینماگران با بررسی وجوه حقیقی روی داد‌ه‌های واقعی و با اضافه کردن چاشنی تخیل روایت‌های جذابی خلق می‌کنند که به دلیل داشتن واقعیت‌های تاثیرگذار برای مخاطب باورپذیر و قابل قبول هستند؛ پس این ظرفیت را باید مغتنم شمرد.

در دیپلماسی عمومی سینمایی همواره سوژه در محیط فرهنگی متفاوتی زندگی می‌کند و به ارزش‌های متفاوتی معتقد و با آنها مأنوس است. بدون توجه و بذل احترام به ارزش‌های مورد قبول وی ارائه ارزش‌های مورد قبول خود امکان پذیر نیست. به عبارتی نمی‌­توان ارزش‌های دیگران را سراسر رد نمود و انتظار پذیرش ارزش‌های خود را از آنها داشت. به عبارت دیگر باید به این امر توجه داشت که دیپلماسی عمومی سینمایی کارآمد یک خیابان دوطرفه است که شامل شنیدن و گفتن است. همه اطلاعات از ابتدا فیلترهای فرهنگی عبور می‌کنند و سپس پذیرفته می‌شود. بنابراین فهم هدف مخاطب و کشف ارزش‌های مشترک حایز اهمیت است. باید مخاطبان شناسایی شوند و برای هریک از آنها پیامی متناسب داده شود. دیپلماسی عمومی مؤثر، به خصوص در بعد فرهنگی نیازمند پیام‌های سفارشی برای مخاطبان خاص است.

مداقه در کم و کیف شاخص‌های «سیاست عمومی» در حوزه سیاست گذاری بسیار مهم است؛ در همین بخش است که فرایند اجرای برنامه‌ها، مجریان، نحوه اجرا، زمان اجرا، بستر اجرا باید مورد کارشناسی قرار گیرد. عرصه‌های اصلی سیاست گذاری سینما، نیروی انسانی؛ جذب سرمایه­ گذار، پیش تولید، نمایش و اکران فیلم، توزیع محصول و… هستند. در این مسیر باید مراقب بود تا در دام، ساخت آثار بی‌کیفیت، مبتلا به سیاست زدگی، شعاری، سطحی با انگ سفارشی سازی نیفتاد.

مراحل اصلی سیاست­گذاری عبارتند از:

۱-مسئله یابی (ناظر به مسائل و دغدغه های واقعی مخاطب هدف)

۲-ارزیابی و تحلیل (اعتبار سنجی مسائل موجود)

۳-تصمیم گیری (چگونگی اتخاذ تصمیمات حول محور مسائل)

به طور کلی دو الگوی اصلی سیاست گذاری وجود دارد؛ الگویی با رویکرد تصدی­ گرایانه و الگویی با رویکرد نظارتی؛ در دیپلماسی عمومی  سینمایی، تقدم با قسم دوم است؛ به عنوان نمونه جشنواره فجر، به عنوان بزرگترین جشنواره فیلم ایران، عرصه‌ای مناسب برای تبادلات فرهنگی، نمایش دستاوردهای خلاقانه سینماگران مطرح و نیز تقدیر از فیلم‌های ملی و بین‌المللی است که با نظارت سیاست گذار فرصتی برای تبادل تجربیات و ملاقات‌های بین‌المللی فراهم می‌آورد. سیاست گذاری (و یا به تعبیر برخی از منتقدان سینمای «ریل گذاری») مسئولان فرهنگی و سینمای در این مسیر پر اهمیت است. حوزۀ سیاست­گذاری، حوزه‌­ای است که هم مدیران و تصمیم‌گیرندگان دولتی سینما و هم بخش­‌های خصوصی تصمیم­ گیرنده و دست ­اندرکاران و هنرمندان آن، مسقیماً تحت تأثیر آن هستند.

مایکل مک کللن از نظریه پردازان عرصه دیپلماسی چگونگی فرایند تأثیرگذاری دیپلماسی عمومی را در قالب هرمی پنج مرحله‌ای توضیح داده است که عبارت است از: آگاهی، منافع، دانش، طرفدار، اقدام. از دید مایکل مک کللن هرچه به سمت بالای هرم برویم، هزینه برقراری ارتباط با افراد مخاطب، نسبت پایین هرم به طور فزاینده‌ای سنگین‌تر می‌شود. از این رو کمترین سرانه هزینه مربوط به پایین و بیشترین آن، مربوط به نوک هرم است. به طورکلی هر طبقه در این هرم طبقه زیرین را می سازد و طبقه بالایی را حمایت می‌کند.

برخی تحلیلگران، قدرت نرم را به اشتباه به‌ عنوان یک قدرت فرهنگی محبوب و به‌عنوان مجموعه‌ای از سرگرمی‌ها تلقی می‌کنند. درحالی‌که منابع فرهنگی فقط گاهی به ایجاد قدرت نرم کمک می‌کند. ارزش‌های بنیادین، رویه‌های تصمیم‌گیری کلان، شیوه‌های حل‌وفصل مخاصمات عمیق و پردامنه و نحوه تخصیص و توزیع منابع با اهمیت به هر جامعه‌ای ویژگی‌های خاصی می‌بخشد. چنانچه این ویژگی ظرفیت مقبولیت گسترده‌ای داشته باشد، منبع مهمی برای دیپلماسی عمومی یک کشور محسوب می‌شود که با طراحی، هدایت و اجرای مناسب می‌تواند به نتایج ثمربخشی منتهی شود. قدرت نرم در هر کشور از ۳ منبع نشأت می گرد؛ فرهنگ (بخش‌هایی که برای دیگران جذب است)، ارزش‌های سیاسی و سیاست‌های خارجی. به طور کلی دیپلماسی عمومی بر اساس سه جدول زمانی عمل می کند: در کوتاه مدت به دنبال تبیین بافت و محیطی که تصمیمات سیاست خارجی و داخلی در آن اتخاذ می گردد، است؛ در میان مدت، می‌تواند تلاشی برای کسب مشروعیت و محبوبیت برای سیاست‌های ارزشمندانه خارجی باشد و در طولانی مدت در پی ایجاد روابط پایدار. بنابراین پرواضح است که دیپلماسی عمومی در حوزه‌‌ای مثل سینما یک مفهوم چند وجهی بوده و در عمل متفاوت است و به هیچ وجه مفهوم یکپارچه ای نیست.