به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در این راستا خبرگزاری ایکنا در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه، به بررسی چارچوبهای اخلاقی انتخابات و مناظره پرداخته که متن آن به شرح ذیل است:
اخلاق چه نسبتی با رقابت سیاسی دارد و رعایت اصول و چارچوبهای اخلاقی در انتخابات تا چه اندازه عملی و نه شعاری، است؟
در خصوص بحث اخلاق و رعایت آن در رقابتهای انتخاباتی، ابتدا یک مقدمه بیان میکنم. حوزه اخلاق غیر از حوزه حقوق است. در حوزه حقوق یک الزامات و بایدها و نبایدهایی وجود دارد که به طور عمده حداقل یک پدیده هستند و در نهایت برای رفع مسائل حقوقی در نظر گرفته میشوند اما مسائل اخلاقی بیشتر برای رسیدن به خواستههای حداکثری هستند. برای نمونه در حوزه خانواده یک سری مباحث اخلاقی و یک سری مباحث حقوقی وجود دارد. به لحاظ حقوقی اختیارات و تکالیفی برای مرد و زن در نظر گرفته شده است ولی اگر روابط زن و مرد در خانواده تنها مبتنی بر همین قواعد فقهی و حقوقی باشد نظم و نظام خانواده حفظ نمیشود. در حالی که عمده مواردی که به طور عملی باعث حفظ خانوادهها و کمال آنها می شود بنای روابط خانوادگی برپایه یک سری اصول اخلاقی مانند کمک به همدیگر، تفاهم، گذشت و محبت کردن به همدیگر است و فقط در موارد حادی مانند مشاجره و اختلافات اساسی که طرفین به دادگاه میروند، مباحث حقوقی اولویت پیدا میکند.
در حوزه انتخابات هم یک سری مباحث حقوقی وجود دارد که بیشتر ناظر به نحوه برگزاری انتخابات است تا تقلب سازمانیافته نباشد، داوطلبان حضور در انتخابات سوء سابقه نداشته باشند و امنیت برگزاری انتخابات فراهم شود. در حالی که آنچه انتخابات و رقابتهای سیاسی را به سامان میرساند توجه به مسئله اخلاق است. به عبارتی هر یک از نامزدها و مردم براساس غایاتی که در نظام اسلامی برای انتخاب کارگزار مطلوب تعیین شده رفتار کنند.
رقابت سیاسی مطلوب در نظام اسلامی دارای چه ویژگیهایی است و چه اهدافی را دنبال میکند؟
در نظام اسلامی چون غرض از به دست گرفتن حکومت و کارگزاری نظام کسب قدرت نیست و موضوعیت ندارد بلکه غرض اصلی خدمت و سوق دادن جامعه به اهداف مد نظر دین وارزشهای دینی است لذا فریفتن مردم و کسب رأی به هر وسیله موضوعیت ندارد. هدف از رقابت در نظام اسلامی در حقیقت این است که بهترین افراد و بهترین برنامهها برای این کارگزاری به مردم معرفی شوند و مردم هم باید براساس فهم و آگاهی خودشان تصمیم بگیرند. لذا الزام ذهنی مردم به اینکه به چه کسی رأی دهند یا قرار دادن مردم در یک تنگنای ذهنی برای رأی دادن به یک گزینه خاص یا نگران کردن مردم از ترس یک جنگ احتمالی برای ترساندن از یک گزینه و جلب رأی گزینه دیگر و یا پررنگ شدن فضای تخریب و تهمت، یک فضای مغشوش و غبارآلود در انتخابات ایجاد میکند و مردم را به سمت انتخاب مطلوب و اصلح نمیکشاند.
چه بسا بتوان گفت نامزدی که با این شیوههای ناصحیح رأی مردم را کسب کند چنین رأیی از مشروعیت اسلامی برخوردار نیست چون رأیی است که مردم براساس اطلاعات غیرواقعی و خلاف واقع دادهاند و سره از ناسره برای آنها تبیین نشده است. از همین جهت است که اخلاق در مسئله رقابتهای سیاسی موضوعیت و اهمیت محوری پیدا میکند.
چگونه میتوان اخلاقمداری را در انتخابات به شکل عینی اجرایی کرد؟
اگر اخلاق فقط به حوزهای در محدوده توصیه، ارشاد، تذکر و نصیحت است، منحصر و خلاصه شود و مقولات حقوقی در حوزه الزامات قانونی تلقی شود باعث میشود که نظام اسلامی در عمل در موضوع انتخابات و رقابتها تنها موفق به اجرای حداقل و کف ماجرای انتخابات شود. در صورتی میتوان به سقف انتظارات از برگزاری انتخابات و رقابت در نظام اسلامی رسید که به اخلاق به منزله اخلاق الزامی در نظر گرفته شود. به عبارتی فرآیند انتخابات باید به گونهای قانونگذاری شود که اخلاق حداکثری در آن لحاظ شود و اگر نامزدی تلاش کرد با فریب مردم و تهمت به سایر نامزدها کسب رأی کند خدعه تلقی شود و آرایش باطل و نامشروع شناخته شود یا اینکه ساختارها به نحوی طراحی شود که در نهایت از داخل فرآیند ساختاری انتخابات، هوشیاری و آگاهی مردم تضمین شود نه اینکه کسی که بیشترین فشار تبلیغاتی را بر روی مردم و بالاترین هزینه را انجام داده، انتخاب شود.
اگر بتوان اخلاق را در قالب یک ساختار و الزام قانونی در فرآیند انتخابات لحاظ کرد میتوان به حداکثر انتظار از برگزاری انتخابات دست یافت. البته در انتخابات بخشی از مسائل اخلاقی مانند دروغ نگفتن و جعل سند نکردن مورد توجه قرار میگیرد اما اینها توجه حداقلی به چارچوبهای اخلاقی است.
به طور خاص مناظرههای انتخاباتی دارای چه چارچوبهای اخلاقی است؟
یکی از مسائل مهم در رقابتهای انتخاباتی شفافیت است و از این منظر مناظرهها باید به نحوی برگزار شود که «خیر الموجودین» برای مردم مشخص شود. اگر مناظرهها بتواند به طور شفاف توانمندی و کارآمدی یک نامزد را نسبت به سایرین روشن کند مطلوبیت دارد زیرا همه نامزدها در یک فضای شفاف دیدگاههای خود را عرضه میکنند و برتری مقبولیت یک دیدگاه در مقابل دیدگاههای دیگر در تضارب با هم مشخص میشود اما اگر در فرآیند مناظره اتهامزنی و تخریب و تهدید «بگم بگم» صورت بگیرد و اطلاعات غیر ضروری و شخصی افراد افشا شود، رقابتی مبتنی بر حذف رقیب از صحنه انتخابات است و در نظام اسلامی چنین رقابتی مذموم است و آنچه مطلوبیت و موضوعیت دارد تبیین نظرات و برنامهها و عرضه درست آن به جامعه، تا کسب رأی و جلب اعتماد مردم در یک فرآیند عقلی، اخلاقی و شرعی به وقوع بپیوندد.
چه نسبتی بین اخلاقیتر شدن رقابتها و مناظرهها با افزایش احتمال انتخاب نامزد اصلح از سوی مردم وجود دارد؟
در این رابطه دو نکته وجود دارد؛ نکته اول این است که انتخابات نیاز به یک فضای رقابتی دارد. اگر فضای رقابتی در انتخابات شکل نگیرد و نامزدها رقیب جدی برای خود نبینند آنگاه تلاش جدی و حداکثری برای ارائه برنامه و تبلیغات نمیکنند. اساسا رقابت و هیجان در انتخابات یک امر مطلوب و ضروری است و هر یک از نامزدها باید توجه مردم را به خود جلب کنند و رقابت شکل جدی به خود بگیرد. برای تبیین این امر مسابقات ورزشی را مثال میزنم. بسیاری از رقابتهای ورزشی با تماشاگر معنا پیدا میکنند و وجود تماشاگر و هیجان و تشویق آنها انگیزه مضاعفی به بازیکنان در میدان میدهند و رقابت ورزشی هیجان و جدیت پیدا میکند. نکته دوم نیز این است که همچنان که در رقابتهای ورزشی فحاشی و اقدامات غیراخلاقی تماشاگران را آزرده و مطلوبیت رقابت را از بین میبرد لذا در انتخابات هم باید فضا را رقابتی، مشارکتی و جذاب کرد و از طرف دیگر چون این فضای رقابتی برای رسیدن به نقطه مطلوب است شکلگیری بداخلاقی، فحاشی و تخریب بین نامزدها، در عمل بازی را خراب میکند و رقابت را از هدف اصلی کاملا دور میکند. به همین دلیل باید این دو مقوله را با هم پیش برد تا انتخابات در عین رقابتی بودن، مبتنی بر رعیت اخلاق و قانون باشد و این مشابه همان شعار بازی جوانمردانه در رقابتهای ورزشی است.
مسئله مهم این است که آثار رقابت سالم انتخاباتی به جامعه نیز تسری پیدا میکند و جامعه را به سمت انتخاب اصلح سوق میدهد. البته این نکته را باید مدنظر داشت که به طور عمده هیجانات مردم ناشی از رفتار و عملکرد نامزدهای انتخاباتی است که نامزدها با فشار تبلیغاتی در عمل مردم را در مقابل هم قرار میدهند در حالی که مردم تا پیش از این با مسالمت و راحتی کنار هم زندگی میکردند. لذا خود نامزدها در عین رقابت، باید از سلامت رفتاری و کلامی خود مراقبت کنند و اگر سخن یا رفتار نامناسبی انجام دادند عذرخواهی کنند تا این فضای بداخلاقی به جامعه سرریز نشود.
این نامزدها به مثابه نخبگان، الگوی جامعه هستند و مردم به خاطر آنها پای صندوق رأی میآیند و به طور طبیعی رفتار آنها تأثیر زیادی بر بدنه جامعه میگذارد و قانونگذار باید به گونهای رفتار کند تا در نهایت از القای این هیجانات منفی جلوگیری کند. همانطور که در رقابتهای ورزشی برای فحاشی و درگیری و مجموعه رفتارهای ناهنجار و غیر اخلاقی در حین بازی مجازاتهایی در نظر گرفته شده که این مدل باید در حوزه انتخابات نیز مشاهده شود در حالی که نامزدها بعضا ادعاهای گزاف میکنند، وعدههای غیرعملی میدهند، فریب میدهند، دروغ میگویند و تهمت میزنند اما وقتی انتخابات به پایان میرسد در عمل با آنها برخوردی نمیشود و لذا کسانی که نامزد انتخابات میشوند اگر ببینند وعدهها و سخنان فریبنده، دروغ و غیراخلاقی تبعات سختی دارد به طور طبیعی ملاحظه میکنند و در یک چارچوب قرار میگیرند اما متأُسفانه در این رابطه یا قانون نداریم یا قانونگذار آن را اجرایی نمیکند.
مردم ممکن است این بداخلاقیها و فریبکاریها را فراموش کند یا نکند اما مهم این است که قانونگذار به نوعی رفتار کند که این مسئله را به هوش و حافظه تاریخی مردم موکول نکند بلکه اگر حتی در هنگامه رقابت انتخاباتی و مناظرهها اگر نامزدی آماری و ادعاهایی مطرح کرد یک گروهی وجود داشته باشد که صحت و سقم آن را تأیید یا رد و به مردم اعلام کند. به عبارتی باید یک گروه متخصص بررسی و ارزیابی ادعاهای نامزدها وجود داشته باشد که یا به صورت برخط یا بعد از پایان مناظره حقیقت مطالب، آمارها و ادعاهای نامزدها را به صورت مستدل و علمی اعلام کند تا مردم از حق انتخاب خود به صورت مطلوب و حداکثری بهرهبرداری کنند و جبر ناشی از تبلیغات مضاعف، تضعیف طرف مقابل و دادن وعدههای فریبنده به انتخاب مردم جهت ندهد. اینها کار قانونگذار است اما تا به امروز با این مسائل و مشکلات تنها با اخلاق توصیهای و نصیحتی و سپردن به خداوند مقابله شده در حالی که قانونگذار باید برای تضمین صحت و مطلوبیت انتخابات راهکارهای مؤثرتری تعبیه کند که به قانون الزامی و قابل اجرا تبدیل شود.