یادداشتی از حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا جباران عضو هیأت علمی گروه اخلاق اسلامی پژوهشگاه
الگوی اخلاقی قرآن کریم در مقطع طلاق
یکی از حوزههای مغفول در مجموعه ادبیات اخلاقی، اخلاق در حوزه طلاق است. این حوزه یکی از حوزههای تعامل زن و شوهر و ناچار مقید به اخلاق است. من در کتاب «الگوی قرآنی اخلاق در روابط همسرانه» که در دست تألیف دارم، تلاش کردهام الگوی اخلاقی این حوزه را در دو بخش طلاق و پس از طلاق از قرآن کریم استخراج کنم. در این نوشته تصمیم دارم از آنچه در بخش اول (الگوی اخلاقی قرآن در مقطع طلاق) اتفاق افتاده، گزارشی خلاصه ارائه کنم. در این بخش در چهار گفتار از مبانی، اهداف، بسترها و فرایند طلاق بحث شده است.
در گفتار اول سه عنصر موقعیت اجتماعی، مرجوحیت و جواز طلاق به عنوان مبانی طلاق اثبات شده است. در گفتار دوم که در باره اهداف طلاق بحث میکند، این نتیجه به دست آمده که طلاق از منظر قرآنی راهی برای بازگشت به بندگی خدا و زندگی رو به رشد است که در صورت ناکارآمدی خانواده در سوق انسان به سوی کمال، پیش روی او گشوده میشود و در غیر این صورت هر چند این راه باز است، مخالف خواست و اراده الهی است. در فصل سوم از بسترها سخن گفته شده منظور از بسترها حوادث و اتفاقاتی است که اگر طلاق در بین آنها رخ دهد، از مقدمات کمال انسان خواهد بود. در این گفتار سه عنصر مراعات معروف، تلاش برای حفظ مسالمت و اِشهاد به مثابه بسترهای طلاق مورد بحث قرار گرفته است. در گفتار چهارم در باره فرایند طلاق سخن گفته شده موضوع سخن در این گفتار نه طلاق رجعی و نه طلاق بائن، بلکه عنوان عام طلاق است که شامل هر دو قسم میشود. از این منظر طلاق یا خودش بستر کمال زوجین است یا میتواند آنها را به بستر کمالشان (زندگی مشترک) برگرداند. طبق این تحقیق طلاق در صورتی بستر کمال است که در فرایندی با دو عنصر اساسی «مراعات وقت» و «تعدد محدود» اتفاق بیفتد.
یکی از عناصر تشکیل دهنده فرایند طلاق عنصر وقت است از منظر قرآن کریم طلاق در حالت خاص و وقت مقرری نافذ است.[۱] این وقت مقرر در پارهای از روایات حد طلاق نامیده شده. [۲] چیزی که این حکم فقهی را به سلوک اخلاقی و حرکت کمالی پیوند میزند، این است که قرآن کریم آن را از مصادیق تقوی شمرده و مراعات آن را از باب رعایت تقوی سفارش کره است.[۳]
عنصر دیگر در این فرایند محدودیت تعداد طلاق است. قرآن کریم احکام و شرایع خانواده را به صورتی سامان داده که طلاق به سختی و کندی اتفاق بیفتد؛ ولی با سرعت و آسانی نقض شود. بر این اساس نقض و تکرار طلاق در حیطه امکان قرار میگیرد. و تعیین محدودهای برای این رفت و برگشتها ضروری میشود تا سنت جاهلی طلاقهای مکرر بیپایان[۴] به مثابه حربهای شیطانی زندگی زنان را تباه نکند. قرآن کریم در صدد تعریف این محدوده میفرماید: «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ،[۵] طلاق دو بار است. پس از آن یا بخوبى نگاه داشتن، یا بشایستگى رها کردن.»
نتیجه این که مهمترین مبنای طلاق این است که طلاق به مثابه امری اجتماعی، جایز، ولی مرجوح و بلکه مبغوض است. جواز طلاق را از نوع سخن گفتن قرآن درباره آن استفاده میکنیم و مرجوحیت آن را از این که قرآن تلاش برای جدا کردن همسران و طلاق بدون دلیل را به مثابه جرم تلقی کرده است.
مبنای دیگر این که خداوند با وسعت حکمت خویش هم زن و هم مرد را بینیاز میکند؛ پس اگر انسان با استدلالی درست گزینه طلاق را انتخاب کرده، نباید ترس از آینده مانع کارش شود البته این وعده الاهی در صدد تشویق مخاطبان به طلاق نیست. طلاق در صورتی که ناشی از هیجانات زودگذر نباشد و بر مبنای فکر و تدبر انتخاب شده باشد، همانند ازدواج میتواند به کمال انسان منتهی شود. چون طلاق در صورتی انتخاب میشود که زندگی خانوادگی کارکرد خود را از دست داده باشد و نتواند انسان را در مسیر کمال حرکت دهد. در این صورت طلاق میتواند انسان را از چنین محیطی نجات دهد تا در فضایی دیگر به بندگی خدا و طی طریق رشد و کمال بپردازد. طلاق در صورتی به کمال انسان راه پیدا میکند که در بستر مراعات عرف، تلاش برای حفظ مسالمت و اشهاد اتفاق بیفتد. قرآن کریم حفظ مسالمت را از طریق تحریم پس گرفتن مهریه و متعه طلاق پیگیری کرده است.
طلاق در صورتی بستر کمال است که در فرایندی مرکب از دو عنصر مراعات وقت و تعدد محدود اتفاق بیفتد در غیر این صورت نمیتواند به کمال زن و مرد کمکی کند.
[۱] . طلاق، ۱
[۲] . ابن أبی شیبه الکوفی، المصنف، ج ۴، ص ۳٫
[۳] . سمرقندى، نصر بن محمد، بحر العلوم، ج۳، ص: ۴۶۰؛
[۴] . نگ. ابنابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص: ۴۱۸
[۵] . بقره، ۲۲۹٫