به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در راستای برگزاری همایش ملی «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و توسعه علوم انسانی»، مجموعه نشستهای کارگروه حکمت و دینپژوهی با همکاری مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات یکشنبه ۲۶ بهمن ماه جاری به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ برگزار شد.
دکتر رمضان علیتبار عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه در این مجموعه نشستها به موضوع «سطوح و قلمرو تحولات علوم انسانی در پنجاه سال اخیر» پرداخت و در سخنانی با بیان اینکه تحول، عبور از وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب است، گفت: در علوم انسانی هم همین وضع را داریم؛ یعنی امروز علوم انسانی در حال گذار داریم که به وضع مطلوب نرسیده است و در میانه راه است.
علیتبار با اشاره به تقسیمبندی تحول به گونههای مختلف مانند کمی و کیفی، ماهوی و هویتی و …، تصریح کرد: تحول کمی علوم انسانی بعد از انقلاب در ارتقاء مقالات و کتب و دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی و … کاملا مشهود است؛ هچنین تقسیمبندی دیگر برای علوم انسانی شامل؛ تهذیبی، تاسیسی و معرفتی است و تقسیم ماهوی و ذاتی و هویتی را هم میتوان لحاظ کرد. به عنوان مثال در تحول ماهوی، علم از سکولار به اسلامی تبدیل میشود.
عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه با بیان اینکه علوم انسانی مدرن مانند جامعهشناسی، روانشناسی و … بیش از ۳۰۰ سال سابقه دارد، افزود: این در حالی است که علوم انسانی اسلامی سابقه چند دهه بیشتر ندارد، گرچه این علوم بدون آنکه رشته و دانشی برای آن تولید شده باشد، گزارههای آن از سوی بزرگانی مانند امام و شهید صدر مطرح بوده است، اما عملاً بعد از انقلاب در قالب دانش و علم مطرح شد.
این پژوهشگر با بیان اینکه غیر از علوم اسلامی که تراث قدیمی شیعه است، علوم انسانی اسلامی را قبل از انقلاب نداشتیم، افزود: علوم انسانی غربی، بومی کشورهای غیراسلامی است و برای فضای کشور ما جواب نمیدهد، لذا باید روزآمدسازی و بومی سازی کنیم تا بتوانیم از فواید آن بهره ببریم.
علیتبار با بیان اینکه در این مسیر چند لایه وجود دارد، اضافه کرد: یک لایه پیش از تحقق علم است که همان واقعیات اجتماعی است؛ یعنی باید علومی متناسب با واقعیات جامعه خودمان تولید شود، اما این کار هنوز صورت نگرفته است، همچنین تولید ایدهها و نظریات برای حل مسئله و فرآورده علم هم لایههای دوم و سوم علم است.
بار معرفتی علوم انسانی بر دوش حوزه است
علیتبار با بیان اینکه فقه مضاف ما هم فقه ناظر به احکام است و نه نظریهپردازی فقهی، تصریح کرد: یکی از عوامل مؤثر بر تحول علوم انسانی، عوامل معرفتی و غیرمعرفتی است و تنها جایی که میتواند محتوای علوم را تغییر داده و بار معرفتی را بر دوش بکشد حوزه علمیه است.
وی با بیان اینکه عالمان، مؤسسان، نظام و حکومتها و حتی دگراندیشان هم در تحول علوم انسانی مؤثر هستند، اظهار کرد: اینها عوامل غیرمعرفتی محسوب میشوند؛ مثلاً شبهاتی که از سوی سروش و روشنفکران دینی ولو با نیت نامطلوب طرح میشود، جزء عوامل غیرمعرفتی مؤثر بر تحول علوم است که باعث ایجاد تحول در کلام، فقه و فلسفه دین شده است.
عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه تصریح کرد: فرایند تحول علم هم به این صورت است که وقتی یک مسئله اجتماعی رخ میدهد، اندیشمندان برای حل آن نظریه میدهند و اگر این نظریات به صورت منسجم و در قالب دانش ارائه شود، باعث تحول علوم انسانی و شکلدهی فرایند آن خواهد شد.
علیتبار با بیان اینکه یکی از حوزههای تحول علوم انسانی، تحول در مبانی و زیرساختهای معرفتی است، ادامه داد: اینکه ما علوم انسانی غرب را مفید برای خودمان نمیدانیم، زیرا برای جامعه ما کارآمد نیست و مبانی آن غربی است.
وی افزود: یکی از کارهای لازم در فرایند تحول در علوم انسانی، تحول در گفتمان و ادبیات علوم است، مثلاً ولایت فقیه و حکومت اسلامی و شعارهایی مانند استقلال و رای مردم و ولایت و … مفاهیمی بوده که از سوی خود ما و همراه با انقلاب تولید شده است.
علیتبار با بیان اینکه قبلا برای سنجش علوم انسانی، صرفاً روش تجربی حاکم بوده است، گفت: ما معتقدیم که روشها باید فراتر از این روش باشند؛ یعنی آیات، روایات و عقل و … را هم باید دخیل در سنجش علوم بکنیم.
وی با بیان اینکه به برکت انقلاب اسلامی مقولاتی مانند؛ فقه سیاسی و فقه نظام و فقه تربیت و … به عنوان رشته ایجاد شده است، به تفکر مخالفان علوم انسانی اسلامی اشاره کرد و افزود: در جامعه کسانی مخالف تحول علوم انسانی هستند، در حالی که خود این افراد براساس فضای اسلامی و انقلاب مدرک گرفته و نان همین انقلاب را میخورند؛ این افراد مانند کسانی هستند که به جنگل رفته و میگویند چون درختان اینجا بسیار بلند هستند، ما نمیتوانیم جنگل را ببینیم.
وی با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی تحول پارادایمی از گذشته به آینده است، افزود: یکی از ضعفهای تحول در علوم انسانی این است که تحول ما عمدتاً انفعالی است و تلاشهای خود را کمتر به دنیا منتقل کردهایم و منتظریم تا تحولی ایجاد شود و به سمت آن برویم.