به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری مدیر گروه سیاست پژوهشگاه، ۱۴ دی ماه ۹۹ در نشست “گفتمان مقاومت: بازخوانی تراث شهید سلیمانی” که به صورت مجازی برگزار گردید، به سخنرانی پرداخت.
متن ارائه ایشان در ادامه از منظرتان میگذرد:
در اخلاق سیاسی اسلام، حکمت، اصلی بنیادین و اثرگذار است که موجب بینش صحیح و رفتار سنجیده میشود و انسان را از طغیان و عمل ناشایست دور میسازد. یکی از پیامدهای اصلی حضور حکمت در سیاست، سعه صدر، شکیبایی و صبوری در ارائه دیدگاهها، برنامهها و عملکردها است که با لحاظ اهمیت آن، به صورت اصلی مستقل بررسی میشود. از آفات سیاستورزی، خشم و غضبناکی است که غالباً به تصمیمهای آنی و گاه خطرناک میانجامد و میتواند منافع یک ملت را به خطر اندازد؛ در روایات آمده است که خشم، کلید هر بدی است ، بدترین و گستردهترین خشم از حیث تاثیرگذاری و دایرۀ شمول، ناشکیبایی و خشم سیاسی است؛ این خشم، میتواند در سرنوشت ملتها، اثرگذار باشد، جان هزاران نفر از انسانها را به خطر روبرو سازد، خشمی که خردسوز و آسیبرسان است.
در عرصۀ اخلاق سیاسی، هر رهبر و صاحب قدرتی که با مردم سر و کار دارد، باید در برابر مشکلات و مصائب زندگی، ظرفیت بالا و سینهای گشاده داشته باشد و حلم، صبر، و مدارا را به کار گیرد. شرح صدر داشته باشد. در کلامی از امیرمؤمنان علی (ع) آمده است که:
آلَهُ الرِیاسَهِ سعۀ الصدر.
وسیلۀ رهبری و ریاست، سینۀ گشاده است.
در اخلاق سیاسی اسلام، پیامد اصل سعۀ صدر و شکیبایی سیاسی آن است که انسان با مخالفان و منتقدان خود، آرام و منطقی رفتار میکند، نوعی همدلی و همراهی با دیگران حتی آنان که اندیشۀ مسلط را قبول ندارند، خواهد داشت و نسبت به آنان مهر میورزد.
لذا قدرتمند با سعۀ صدر، به تعادل و اعتدالی میرسد به دور از پندارۀ افراط و تفریط، تا به زندگی سالم با روابط سنجیدۀ سیاسی، دست یابد. مدارا و گشادگی سینه، قدرتمند را به واقعیتهای سیاست نزدیک کرده، به او گوش شنوا میدهد، و این امکان را تا از همۀ آرا و اندیشهها، در فرایندی تضاربی و تعاملی بهره گرفته و با حضور نقدها، نقضها و ابرامهای متفاوت در امر سیاسی، به دیدگاهی بهتر دست یابد. چه بسیار برخوردها، تخریبها، تفتیشها، ورود به عرصۀ زندگی خصوصی شهروندان، حبسها و قتلها، ناشی از نبود مدارا بوده است. خاستگاه مساله آن است که صاحبان قدرت، برای دیگر افکار و دیدگاهها، حق حیات و زیست قائل نیستند و تنها و تنها، دیدگاه خویش را نهایی و تمام شده تلقی میکنند، پس دیگران تحمل نمیشوند.
یکی از ویژگیهای سردار سلیمانی سعه صدر بود. با آن که نظامی بود و قدرت بالایی در اختیار داشت، اما هیچگاه از دایره تعامل و گفتگو و گشادگی سینه با دیگران، خارج نشد و کوشید تا از همه ظرفیتی که در نظام اسلامی بود و همه نیروها از هر جناحی، بهره گیرد برای تقویت نظام. در صحنه نبرد و جبهه مقاومت نیز با سعه صدر از همه ظرفیت این جبهه بهره گرفت و با هر کس که به نحوی آن را با مشکل روبرو میساخت، برخورد میکرد. در سیره ایشان نقل است، با آن که با تمام وجود به اهل بیت (ع) علاقه داشت و عشق میورزید، وقتی دید که فردی دارد برای برادران اهل سنت در جبهه مقاومت، تبلیغ تشیع میکند، ناراحت شد و آن فرد را به ایران برگرداند و تاکید داشت که ما باید با عمل خود الگو شویم. او به سادگی کسی را از دایره انقلاب و جبهه مقاومت، خارج نمیدانست.
انسان به هنگامی که دارای قدرت میشود، ممکن است خود را در دایرهای بیخطا پندارد؛ در عرصۀ سیاسی، این ویژگی میتواند فرد را در چنان چنبرهای فرو برد که تنها خود را حق شناسد و دیگران را از دایره، بیرون پندارد، این انحصارطلبی سیاسی و نگرش خودْمحورانه، به این قضیه منجر میشود که فرد، رأی و نظر دیگران را باطل، تحلیل کند؛ در این حالت، هر آینه امکان دارد صاحب قدرت از مدارا، سعۀ صدر و شکیبایی لازم بیرون رود و از قدرت خویش بهرۀ نادرست برد و به مخالفان خود، سخت گیرد و برای محدودسازی آزادی و حقوق شهروندی آنان، اقدام کند، اما سردار سلیمانی، در نقطه مقابل بود. خودمحور و خودبین نبود.
چنین روحیهای بود که در جبهه مقاومت، رزمندگان از هر قوم و قبیله و مذهبی با جان و دل ایستاده بودند. این امر برای آن بود که او در رفتار و سیرهاش، سینهای گشاده داشت. در مقابل دشمن، استوار بود و قاطع، اما جبهه خودی او، جبههای وسیع بود که با مدارا، حضور حداکثری نیروهای انقلاب اسلامی و گفتمان مقاومت را شامل میشد، او در عمل و بر پایه ارزشهای اسلامی-علوی و با تاسی از ویژگیهای فرمانده تراز که در نامه علی (ع) به مالک اشتر بیان شده بود، جذب حداکثری داشت. امری که ما امروزه در نظام اسلامی بیش از هر زمانی به آن نیاز داریم تا در کنار یکدیگر و به دور از کینه ها و کینهکشیها، دشواریها و سختیها را پشت سر گذاریم.