فلسفه اخلاق سیاسی اسلام
نوشتاری از حجت الاسلام سیدکاظم سیدباقری عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و تندیشه اسلامی
اخلاق سیاسی یکی از ارمغانهای پیامبران الهی، صاحبان اندیشۀ برتر، عقلای اقوام و دلهای پاک برای جامعۀ بشری است؛ شاخهای معرفتی که براساس آموزههای پیامآوران الهی و دادههای عقلانی برگرفته از روحیۀ فضیلتخواه انسان شکل گرفته است و میتواند راهبر جامعۀ بشری بهسوی فضیلتها و هنجارهای نیک اخلاقی باشد. امری که امروزه، جهان آشوبزدۀ بیاخلاق بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز دارد. سفارشهایی که در گسترۀ تاریخ، ازسوی دانش اخلاق بهسوی سیاست ریزش میکند حکایت از توجه ویژۀ اندیشوران به حوزۀ سیاست و دایرۀ گستردۀ اثربخشی آن دارد و آنان سیاست و اعمال قدرت را در ادامۀ اخلاق تحلیل میکنند. اسلام و آموزههای برآمده از آن همۀ جنبهها و ابعاد زندگی و تعاملات انسانی، جسمانی و روحانی، مادی و معنوی، اخلاقی و فقهی، فکری و عاطفی، فردی و اجتماعی انسان را درنظر گرفته است. «اسلام آیینی است جامع و شامل همۀ شئون زندگی بشر که عملاً نظامی نوین و طرز تفکری جدید و تشکیلاتی تازه بهوجود آورد و درعین اینکه مکتبی اخلاقی و تهذیبی است، نظامی اجتماعی و سیاسی است. اسلام معنا را در ماده، باطن را در ظاهر، آخرت را در دنیا و بالأخره مغز را در پوست و هسته را در پوسته نگهداری میکند» (مطهری، ۱۳۷۴: ص ۳۱). حاصل ژرفکاویها، ارزشها و اصول برآمده از آن در عرصۀ سیاسی را میتوان در گرایشی به نام «اخلاق سیاسی» رصد کرد که کمتر به آن توجه شده است، چنانکه التزام به بایدها و نبایدهای آن نیز ازسوی سیاستمداران سابقهای درخشان ندارد. با توجه به این امر، اخلاق بهویژه در عرصۀ سیاست، امری گمشده و کمیاب است و بشر بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز دارد و پرداختن به زوایای بیشمار اخلاق سیاسی و تلاش برای حضور مسائل پیشنهادی آن در جامعه امری ضرور و بایسته است.
شایان توجه است که باید میان اخلاق سیاسی در اسلام بهمثابه دین و اسلام بهمثابه فرهنگ و تمدن تفکیک کرد. باوجود اینکه مبانی، اصول و ادلۀ اخلاق و اخلاق سیاسی از نصوص دینی بهدست میآید، نمو و ظهور آن در فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است؛ ازاینرو، همۀ کتب و آثاری که بهنحوی در حوزۀ اخلاق سیاسی قابل تحلیل هستند، در فرایند تمدن اسلامی شکل گرفتهاند.
این نوشتار در جستوجوی بررسی فلسفه اخلاق سیاسی در اسلام بهمنزلۀ گرایشی بینارشتهای است و تلاش میکند تا به پرسشهای بنیادین مرتبط با مفاهیم، ماهیت و نظام مسائل آن پاسخ دهد. برای فهم بهتر این مهم، از چارچوبی که در شناسایی علوم به کار می¬رود، استفاده شده است که در مباحث فلسفه علم، قابل رصد است و غالبا با نگاهی درجه دو به مسائل هر علم می¬نگرد، برخی از ساحتهای اساسی اخلاق سیاسی مانند مفاهیم، پیشینه، روش، موضوع، فایده، نسبتسنجی آن با گرایشها و دانشهای مرتبط بررسی میشود تا برخی از عرصههای آن شفاف شود. نگاه به گرایش اخلاق سیاسی از منظر درجه دو و بیرونی است؛ ازاینرو، مباحث مربوط به مسائل اخلاق و خلقیات سیاسی در قلمرو این بحث نیست. نوآوری نوشته نیز از همین منظر فرانگر است که تلاش شده است تا فلسفه اخلاق سیاسی با توجه به وجوه بینارشتهای و مباحث درجۀ دو آن موردتوجه قرار گیرد- مباحثی که کمتر به آن پرداخته شده است ـ برخلاف مسائل درجۀ یک این دانش مانند انواع فضایل و رذایل سیاسی که تکنگاشتهای گوناگونی دربارۀ آنها وجود دارد.
برای مطالعه متن مقاله اینجا را کلیک کنید