به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در آخرین روز از هفته پژوهش، نشست علمی با عنوان “ظرفیتهای پژوهش (همراه با پاسداشت مقام علمی مرحوم استاد سیدعباس موسویان)” توسط پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه به صورت مجازی با حضور آیتالله ابوالقاسم علیدوست، حجج اسلام دکتر احمدعلی یوسفی، دکتر سیدسجاد ایزدهی و دکتر سیدکاظم سیدباقری عصر پنجشنبه مورخ ۲۷ آذرماه جاری برگزار شد.
در ادامه گزارشی از این نشست علمی آمده است.
حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی
یکی از مباحث مهمی که در این جلسه مطرح شد لزوم برگزاری جلسات شورای علمی نشستهای علمی کرسیهای نظریه پردازی و همچنین جلسات علمی دیگر در فضای مجازی بود که باید بستر سازی مناسب پیرامون این موضوع انجام شود.
وی افزود: ما برای ارتقاء اعضای هیات علمی برنامههای زیادی را پیش بینی کردهایم که یکی از این برنامهها برگزاری کارگاههای علمی و آموزشی است که انشالله متناسب با تخصص اعضای محترم هیئت علمی و نیاز ایشان برنامه ریزی لازم برای برگزاری این کارگاهها انجام خواهد شد.
حجتالاسلام سید کاظم سید باقری
وی افزود: ما برای ارتقاء اعضای هیات علمی برنامههای زیادی را پیش بینی کردهایم که یکی از این برنامهها برگزاری کارگاههای علمی و آموزشی است که انشالله متناسب با تخصص اعضای محترم هیئت علمی و نیاز ایشان برنامه ریزی لازم برای برگزاری این کارگاهها انجام خواهد شد.
حجتالاسلام سید کاظم سید باقری
بحث از ظرفیتهای پژوهش است چه در در حوزه علوم انسانی، چه در کشور و یا در محدوده پژوهشگاه. بنده چند ظرفیت و موانعی که در این مسیر وجود دارد را مطرح خواهم کرد. در عرصه پژوهشی سه مرحله مهم است: یکی سیاستگذاری و برنامهریزی، پس از آن مراکز پژوهشی سخته و شایسته و کاربلد و سوم نیروهای کارآمد و محقق به معنای واقعی کلمه.
وی ادامه داد: به نظر بنده برخی از این ظرفیتها را ما پس از انقلاب اسلامی به ویژه در عرصه علوم اسلامی و علوم انسانی پیدا کردهایم. یکی از دغدغههایی که همواره در میان پژوهشگران ما در عرصه علوم اسلامی و انسانی وجود داشت این بود که فقه سیاسی ما و یا فلسفه سیاسی ما آنچنان که شایسته و بایسته است به عرصه اجرا و عرصه عمل و نظام سیاسی پیوند نخورده است و نوعی گسست در این عرصه وجود دارد این همان دغدغهای است که مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید داشته است فلسفه ما تداوم اجتماعی سیاسی نداشته است اما پس از انقلاب اسلامی به نظر میآید که تا حدی این زمینه و بستر فراهم شده است در عرصه فقه سیاسی و نه فلسفه سیاسی تا فقه سیاسی در یک فرایند مسئله محور و در کنار طرح مسائل نو شونده زمینه برای حضور در عرصه اجرا، عملیات و پاسخگویی به نیازهای نظام سیاسی فراهم بشود. این ظرفیت و این بستر به نظر من ظرفیت بزرگی است و لذا توانسته است برخی از از نظامهای اندیشگی در اندیشه سیاسی اسلام را رو به جلو حرکت بدهد و بسیار در آنها تحول زیادی به وجود بیاورد. هر چند که تا رسیدن به نقطه مطلوب، همچنان با چالشها و دشواریهای گوناگونی مواجه است. نکته دوم اینکه، در راستای نکته اول، حضور در کنار مسائل متعدد حکومتی و سیاسی نظام سیاسی، تا حدی این بستر را موجود کرده و به وجود آورده که محقق ناظر به عرصه عمل پژوهش خودش را انجام بدهد هرچند با آنکه همین جا هم یک آسیب هم وجود دارد هرچند با اینکه بستر وجود داشته اما متاسفانه به جای اینکه کاربردی و عملیاتی برای گشایشگری مسائل نظام سیاسی فکر کنیم و تلاش کنیم اما همچنان در پی حل و عرض میکنم بررسی و تحلیل مبانی نظری مسائل باقی مانده یعنی هم بستر موجود است که این یک ظرفیت بزرگ است اما اینکه ما از این بستر آن گونه که شایسته است استفاده نکردیم یک آسیب بسیار بزرگ است. این را اینجا مطرح کردم تا این مقایسه انجام شود. بحث دیگر این است که در این فرآیندی که وجود دارد نوعی مسئله شناسی و نیازسنجی پژوهشی هم فراهم شده است و این نیازسنجی پژوهشی کمک زیادی به ما میکند.
سیدباقری گفت: این مسئله شناسی و نیازسنجی پژوهشی و طراحی اولویت های پژوهشی خود ظرفیت دیگری است که قبلا کمتر وجود داشته است این مسئله شاید مسئله ای باشد که در چند سال اخیر در حوزه و شاید در مسائل سیاسی و اندیشه ای علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته باشد و طبعاً فقط سیاسی نیست. نکته دیگر اینکه با اینکه بستر و ظرفیت مناسب برای طراحی نظریه پردازی و آزاد اندیشی هم وجود دارد در این عرصه کوتاهی کردهایم. نکته آخر اینکه، این بستر بسیار بزرگ و مناسبی است که هم در پژوهشگاه و هم در موسسات مشابه وجود دارد این است که بستر برای بهره گیری از گروهها و بهره گیری از عقل جمعی وجود دارد. این که چه مقدار این ظرفیت استفاده شده و ما چقدر توانستیم کارهای جمعی و بهرهگیری از عقل جمعی را به سرانجام برسانیم.
وی ادامه داد: به نظر بنده برخی از این ظرفیتها را ما پس از انقلاب اسلامی به ویژه در عرصه علوم اسلامی و علوم انسانی پیدا کردهایم. یکی از دغدغههایی که همواره در میان پژوهشگران ما در عرصه علوم اسلامی و انسانی وجود داشت این بود که فقه سیاسی ما و یا فلسفه سیاسی ما آنچنان که شایسته و بایسته است به عرصه اجرا و عرصه عمل و نظام سیاسی پیوند نخورده است و نوعی گسست در این عرصه وجود دارد این همان دغدغهای است که مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید داشته است فلسفه ما تداوم اجتماعی سیاسی نداشته است اما پس از انقلاب اسلامی به نظر میآید که تا حدی این زمینه و بستر فراهم شده است در عرصه فقه سیاسی و نه فلسفه سیاسی تا فقه سیاسی در یک فرایند مسئله محور و در کنار طرح مسائل نو شونده زمینه برای حضور در عرصه اجرا، عملیات و پاسخگویی به نیازهای نظام سیاسی فراهم بشود. این ظرفیت و این بستر به نظر من ظرفیت بزرگی است و لذا توانسته است برخی از از نظامهای اندیشگی در اندیشه سیاسی اسلام را رو به جلو حرکت بدهد و بسیار در آنها تحول زیادی به وجود بیاورد. هر چند که تا رسیدن به نقطه مطلوب، همچنان با چالشها و دشواریهای گوناگونی مواجه است. نکته دوم اینکه، در راستای نکته اول، حضور در کنار مسائل متعدد حکومتی و سیاسی نظام سیاسی، تا حدی این بستر را موجود کرده و به وجود آورده که محقق ناظر به عرصه عمل پژوهش خودش را انجام بدهد هرچند با آنکه همین جا هم یک آسیب هم وجود دارد هرچند با اینکه بستر وجود داشته اما متاسفانه به جای اینکه کاربردی و عملیاتی برای گشایشگری مسائل نظام سیاسی فکر کنیم و تلاش کنیم اما همچنان در پی حل و عرض میکنم بررسی و تحلیل مبانی نظری مسائل باقی مانده یعنی هم بستر موجود است که این یک ظرفیت بزرگ است اما اینکه ما از این بستر آن گونه که شایسته است استفاده نکردیم یک آسیب بسیار بزرگ است. این را اینجا مطرح کردم تا این مقایسه انجام شود. بحث دیگر این است که در این فرآیندی که وجود دارد نوعی مسئله شناسی و نیازسنجی پژوهشی هم فراهم شده است و این نیازسنجی پژوهشی کمک زیادی به ما میکند.
سیدباقری گفت: این مسئله شناسی و نیازسنجی پژوهشی و طراحی اولویت های پژوهشی خود ظرفیت دیگری است که قبلا کمتر وجود داشته است این مسئله شاید مسئله ای باشد که در چند سال اخیر در حوزه و شاید در مسائل سیاسی و اندیشه ای علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته باشد و طبعاً فقط سیاسی نیست. نکته دیگر اینکه با اینکه بستر و ظرفیت مناسب برای طراحی نظریه پردازی و آزاد اندیشی هم وجود دارد در این عرصه کوتاهی کردهایم. نکته آخر اینکه، این بستر بسیار بزرگ و مناسبی است که هم در پژوهشگاه و هم در موسسات مشابه وجود دارد این است که بستر برای بهره گیری از گروهها و بهره گیری از عقل جمعی وجود دارد. این که چه مقدار این ظرفیت استفاده شده و ما چقدر توانستیم کارهای جمعی و بهرهگیری از عقل جمعی را به سرانجام برسانیم.
آیتالله ابوالقاسم علیدوست
بنده به سه ظرفیت درباره پژوهش اشاره می کنم. ظرفیت اول، خود مکتب اسلام است. گفته نشود که از جای دور و با فاصله اجرا می شود. همانطور که میدانید در مکتب اسلام، نه اینکه بنده از سر تعصب عرض کنم به عنوان یک انسان بی طرف عرض میکنم که به پژوهش اهمیت استثنایی داده شده است یعنی هنوز هم تازه است و هنوز هم جدید است. آیه «نون و القلم و ما یسطرون» (قسم به قلم و به آنچه که مینویسد) اگر مای موصول اسمی باشد یا قسم به قلم اگر مای موصول حرفی باشد ممکن است کسی بگوید که این قلم یک معنای بطنی هم دارد آنچه که قرآن ظاهر و باطن دارد بنده منکر نمیشوم اما کسی نگفته که ظاهر قرآن اراده نشده و مراد نیست پس ظاهر قرآن را باید حفظ کنیم و از قرآن به دامن پیامبر عظیمالشأن منتقل میشویم و به ائمه هدی که تأکیدات و سفارشهایی راجع به پژوهش شده است. حال اگر پژوهش را فقط نوشتن در نظر بگیریم اشکال ندارد سفارش شده است، اما اگر پژوهش به معنای حفظ تراث در نظر گرفته شود ثبت تراث ولو اینکه سینه به سینه باشد باز هم حرفی برای گفتن داریم. اصحاب ائمه به نوشتن کتاب روی آوردند. ائمه ما عمدتاً از زمان امام کاظم به بعد اصحاب را به دیدن متون تشویق کردند. حسن بن علی وشاء گوید که من کتاب کتابهای امام محمد باقر علیه السلام را و بخشی از کتاب های اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام را جمع آوری کردم و خدمت امام رضا (ع) بردم حضرت آن را تایید کردند. این جریان پایش و پالایش و جریان تشویق و جدا کردن سره از ناسره در زمان امام جواد علیه السلام پر رنگ و در زمان امام هادی علیه السلام پررنگتر میشود در زمان عمر کوتاه امام حسن عسکری علیه السلام است. خود اسلام یک ظرفیت و یک استعداد و امکاناتی برای پژوهش می دهد. اما در کشور ایران و وقتی به عنوان یک ایرانی نگاه می کنیم ایران در میان کشورهای اسلامی یک ظرفیت ویژه داردو این راه منحصر تعصب میگویم بلکه آنچه به عنوان تراث اسلامی میشناسیم نگاه میکنیم میبینیم که تراثهای دست اول اهل تسنن را ایرانی ها دارند. یعنی ایران ظرفیتی است برای پژوهش. حال ااسلام آن را بالا می برد و آنها هم خدمت میکنند یعنی خدمات متقابل ایران و اسلام.
این دو ظرفیت در حال حاضر هم وجود دارد. و به دوران ما منتقل شده است. هرچند بنده کلمه انتقال را دقیق نمی دانم چرا که هنوز هم که هنوز است ادامه دارد. این ظرفیت وجود دارد چرا که جامعه ما اولا اسلامی و ثانیاْ ایرانی است و اگر ایران این ظرفیت را میدهد این ظرفیت به نسل حال حاضر منتقل میشود.
اما سومین ظرفیتی که بنده سوگمندانه آن را بیان میکنم و از او خواهم کرد که چرا سوگمندانه، آنچه که در این چهل سال رخ داده است. بنده در این مباحث نمی خواهم خدمات انقلاب را بر شمارم اینکه کجاها موفق بوده است و کجاها ناموفق بوده است یا اینکه بگویم که کجاها خدمت رسانی نکرده است و یا اشکالات چه بوده است سفیدنمایی اقتضاء میکند و یا سیاه نمایی چه اقتضائی میکند اما اما در تولید نیرو و پژوهش در موضوعاتی که قبلاً به این صورت پژوهش صورت نگرفته است ما بسیار موفق بوده ایم. اگر بیطرفانه نگاه کنید میبینید که در علوم انسانی پژوهشها وکارهای بسیار زیادی انجام شده است. با یک بررسی متوجه میشوید که پژوهشهایی که در گذشته اگر متون مختلف مثلا در حوزه فقهی جمع آوری شود یا مثلا فلسفه فقه یا فلسفه حقوق و تکرار های آن حذف شود کل تراث ۴۰ تا ۴۲ سال قبل به دو صفحه هم نخواهد رسید و این با حذف تکراری ها مدنظر است. شما می بینید که موضوعات مختلف تحقیق شده است که گاهی تا ۵۰۰ صفحه شده است یا مثلاً یک پایاننامه حجم زیادی گرفته است و یا چندین مقاله یا چندین سمینار و همایش که سابقه ندارد انجام میشود که آثار سست و تکراری در بین آنها به چشم می خورد که متاسفانه اجازه نمی دهد که آثار خوب و ارزشمند و سترگ و کامل و فاخر دیده شوند .یا در نهادهای علمی کشور پژوهش هایی که انجام می شود بعضی از آثار بسیار فاخر و ارزشمند است و برخی از آثار سست است. پژوهش های کشور ایران مطالب بی پایان و اساس را مطرح می کنند باید ابتدا پژوهشها و تحقیقات را ملاحظه کنند مطالعه کنند و بعد اظهار نظر کنند. ما در کشور ایران مراکز علمی بسیار خوب در زمینه پژوهش داریم که یکی از این موسسات موفق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. بنده نه به این خاطر که عضو هیئت علمی پژوهشگاه هستم مطرح می کنم بلکه به خاطر سابقه پژوهش که دارم و با موسسات علمی و پژوهشی بسیاری در ارتباط هستم میگویم که پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یکی از موسسات علمی و پژوهشی موفق کشور است.
اما سومین ظرفیتی که بنده سوگمندانه آن را بیان میکنم و از او خواهم کرد که چرا سوگمندانه، آنچه که در این چهل سال رخ داده است. بنده در این مباحث نمی خواهم خدمات انقلاب را بر شمارم اینکه کجاها موفق بوده است و کجاها ناموفق بوده است یا اینکه بگویم که کجاها خدمت رسانی نکرده است و یا اشکالات چه بوده است سفیدنمایی اقتضاء میکند و یا سیاه نمایی چه اقتضائی میکند اما اما در تولید نیرو و پژوهش در موضوعاتی که قبلاً به این صورت پژوهش صورت نگرفته است ما بسیار موفق بوده ایم. اگر بیطرفانه نگاه کنید میبینید که در علوم انسانی پژوهشها وکارهای بسیار زیادی انجام شده است. با یک بررسی متوجه میشوید که پژوهشهایی که در گذشته اگر متون مختلف مثلا در حوزه فقهی جمع آوری شود یا مثلا فلسفه فقه یا فلسفه حقوق و تکرار های آن حذف شود کل تراث ۴۰ تا ۴۲ سال قبل به دو صفحه هم نخواهد رسید و این با حذف تکراری ها مدنظر است. شما می بینید که موضوعات مختلف تحقیق شده است که گاهی تا ۵۰۰ صفحه شده است یا مثلاً یک پایاننامه حجم زیادی گرفته است و یا چندین مقاله یا چندین سمینار و همایش که سابقه ندارد انجام میشود که آثار سست و تکراری در بین آنها به چشم می خورد که متاسفانه اجازه نمی دهد که آثار خوب و ارزشمند و سترگ و کامل و فاخر دیده شوند .یا در نهادهای علمی کشور پژوهش هایی که انجام می شود بعضی از آثار بسیار فاخر و ارزشمند است و برخی از آثار سست است. پژوهش های کشور ایران مطالب بی پایان و اساس را مطرح می کنند باید ابتدا پژوهشها و تحقیقات را ملاحظه کنند مطالعه کنند و بعد اظهار نظر کنند. ما در کشور ایران مراکز علمی بسیار خوب در زمینه پژوهش داریم که یکی از این موسسات موفق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. بنده نه به این خاطر که عضو هیئت علمی پژوهشگاه هستم مطرح می کنم بلکه به خاطر سابقه پژوهش که دارم و با موسسات علمی و پژوهشی بسیاری در ارتباط هستم میگویم که پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یکی از موسسات علمی و پژوهشی موفق کشور است.
البته این را هم عرض کنم که در پژوهشگاه پژوهشهای ارزشمند بسیار خوبی انجام شده است هر چند که اعتقاد دارم که برخی از پژوهش ها هم نیازمند تقویت هستند اینها کارهای بسیار بزرگی در پژوهشگاه انجام شده است. یکی از اعضای موفق پژوهشگاه آثار بسیار ارزشمندی از خود به جای گذاشته اند استاد فقید مرحوم دکتر سید عباس موسویان بودند. آقای موسویان دارویی بودند که مورد مصرفش را هم خود ایشان خوب شناخته بودند، هم دوستانشان، هم پژوهشگاه و هم نظام.
اگر داروی مورد مصرف و کاربستش دقیقاً مشخص شود از طرف دیگر هم درد شناخته شود درمان به موقع انجام خواهد شد. به عنوان کسی که بیش از سه دهه سال با ایشان در ارتباط بودم نیرو و دارویی بودند که مورد مصرف و کاربست خود را به درستی شناخته بود. دردها، خلأها و حفرههای تئوریک را هم تشخیص داده بودند. لذا در مطالعه آثار ایشان و پژوهشهایی داشتند میبینیم که به حق مطالب ایشان وزین و قابل استفاده است. به نظرم با فوت مرحوم استاد موسویان این حدیث تأویل شد که «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَهٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ». ممکن است با فوت یک عالم دینی یک نفر بتواند جایگزین ایشان شود اما علمایی مثل استاد موسویان از جمله عالمان دینی هستند که زمان میبرد تا فردی مثل او جایگزینش شود.
به هر حال در این چهل پنجاه سال اخیر، هم اسلام و هم خود کشور ظرفیت بزرگی را در زمینه پژوهش به وجود آورده است. البته گلایهای که دارم حجاب معاصرت و احتجاب معاصرتی که در کشور وجود دارد که برخی از مؤسسات و دانشگاهها و حتی حوزه هم به آن مبتلا است و ممکن است خود پژوهشگاه هم به آن مبتلا باشد. به عبارتی، جامعه علمی کشور به این حجاب معاصرتی مبتلا است. لذا کافی است سالگرد علامه شهید مطهری بشود و رسانهها سراغ اساتید حوزه و دانشگاه بروند و بپرسند که بعد از رفتن ایشان چه کسی جایگزین ایشان شده است از دهان چه کسانی میشنود از دهان کسانی میشنود که نسبت به پژوهشها و آثار علمی چهل سال اخیر واقف باشند اما ما امروزه انسانهای به شرط لا داریم که اگر کتاب متعلق به گذشته باشد آن را نگاه میکند یا از استاد استادش باشد و یا ترجیحاً هم فوت کرده باشد نقل میکند اما اگر مربوط به معاصران باشد آثار دیده نمیشود چه برسد به اینکه نقل شود. منشاء آن هم به شرط لا بودن است و یا جانبدارانه مطالعه کردن است که باید درمان شود. گاهی بزرگان و اندیشمندان دعوت به تولید نظریه میشوند اما در کنار تولید نظریه نیازمند معرفی آثار تولید شده هستیم. یعنی تولید نظریه یک مطلب است و مصرف نظریه مطلب دیگری است. مصرف هم فقط به نشر و پخش نیست بلکه باید جایگاه خود را پیدا کند و حلقه مفقوده بین تولید نظریه پیدا شود تا اینکه وارد بدنه قانونگذاری شود و یا در قوه قضائیه وارد شود و یا به بدنه نظام و حاکمیت وارد شود و دستگاهها آن را اجرایی کنند. این خلأیی است که ما در عرصه پژوهش با آن مواجه هستیم. فکر میکنم بزرگان علمی کشور و اعضای هیأت علمی پژوهشگاه باید به این سمت بروند. بسیاری از آثاری که در معاصر داریم آثار بسیار خوب و ارزشمندی هستند و به نظرم جزو منابع دست اول محسوب میشوند و میتوان از آنها استفاده و به آنها استناد کرد. اگر ما دنبال ظرفیتهای پژوهش هستیم باید دنبال استفاده از این ظرفیتها هم باشیم.
پیامبر گرامی اسلام(ص): «ثلاثُ تَخرُقُ الْحُجُبَ وَ تَنْتَهِى إلَى مَا بَیْنَ یَدَى اللهِ: صَرِیْرُ أَقْلامِ الْعُلَمَاءِ وَ وَطْىُ أَقْدامِ الْمجَاهِدیْنَ وَ صَوْتُ مَغازِلِ الْمحْصَنات». (تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۳۷۷)
سه تا صدا هست که حُجُب را میدرد و به خدای متعال میرسد: صدای قلمهای علما، صدای قدمهای مجاهدین و صدای چرخ نخریسی پیرزنان.
به هر حال در این چهل پنجاه سال اخیر، هم اسلام و هم خود کشور ظرفیت بزرگی را در زمینه پژوهش به وجود آورده است. البته گلایهای که دارم حجاب معاصرت و احتجاب معاصرتی که در کشور وجود دارد که برخی از مؤسسات و دانشگاهها و حتی حوزه هم به آن مبتلا است و ممکن است خود پژوهشگاه هم به آن مبتلا باشد. به عبارتی، جامعه علمی کشور به این حجاب معاصرتی مبتلا است. لذا کافی است سالگرد علامه شهید مطهری بشود و رسانهها سراغ اساتید حوزه و دانشگاه بروند و بپرسند که بعد از رفتن ایشان چه کسی جایگزین ایشان شده است از دهان چه کسانی میشنود از دهان کسانی میشنود که نسبت به پژوهشها و آثار علمی چهل سال اخیر واقف باشند اما ما امروزه انسانهای به شرط لا داریم که اگر کتاب متعلق به گذشته باشد آن را نگاه میکند یا از استاد استادش باشد و یا ترجیحاً هم فوت کرده باشد نقل میکند اما اگر مربوط به معاصران باشد آثار دیده نمیشود چه برسد به اینکه نقل شود. منشاء آن هم به شرط لا بودن است و یا جانبدارانه مطالعه کردن است که باید درمان شود. گاهی بزرگان و اندیشمندان دعوت به تولید نظریه میشوند اما در کنار تولید نظریه نیازمند معرفی آثار تولید شده هستیم. یعنی تولید نظریه یک مطلب است و مصرف نظریه مطلب دیگری است. مصرف هم فقط به نشر و پخش نیست بلکه باید جایگاه خود را پیدا کند و حلقه مفقوده بین تولید نظریه پیدا شود تا اینکه وارد بدنه قانونگذاری شود و یا در قوه قضائیه وارد شود و یا به بدنه نظام و حاکمیت وارد شود و دستگاهها آن را اجرایی کنند. این خلأیی است که ما در عرصه پژوهش با آن مواجه هستیم. فکر میکنم بزرگان علمی کشور و اعضای هیأت علمی پژوهشگاه باید به این سمت بروند. بسیاری از آثاری که در معاصر داریم آثار بسیار خوب و ارزشمندی هستند و به نظرم جزو منابع دست اول محسوب میشوند و میتوان از آنها استفاده و به آنها استناد کرد. اگر ما دنبال ظرفیتهای پژوهش هستیم باید دنبال استفاده از این ظرفیتها هم باشیم.
پیامبر گرامی اسلام(ص): «ثلاثُ تَخرُقُ الْحُجُبَ وَ تَنْتَهِى إلَى مَا بَیْنَ یَدَى اللهِ: صَرِیْرُ أَقْلامِ الْعُلَمَاءِ وَ وَطْىُ أَقْدامِ الْمجَاهِدیْنَ وَ صَوْتُ مَغازِلِ الْمحْصَنات». (تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۳۷۷)
سه تا صدا هست که حُجُب را میدرد و به خدای متعال میرسد: صدای قلمهای علما، صدای قدمهای مجاهدین و صدای چرخ نخریسی پیرزنان.