به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به نقل از پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی، دکتر مهدی عباس زاده معاون پژوهشی و عضو هیات علمی گروه معرفتشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در نشست علمی مجازی «آسیب شناسی پژوهش در علوم انسانی» از سلسله نشست های همایش مجازی «علوم انسانی- اسلامی، پژوهش و فناوری» که پیش از ظهر یکشنبه ۲۳ آذر ۹۹ از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به مناسبت هفته پژوهش برگزار شد، در تبیین اهمیت پژوهش های علوم انسانی اظهار داشت: در مورد اصل ضرورت پژوهش در علوم انسانی باید گفت، اگر برای دانش سه ضلع قائل شویم به اهمیت پژوهش پی می بریم. هر دانشی در هر رشته ای اعم از علوم انسانی و غیرآن سه ضلع دارد و آن سه ضلع آموزش، پژوهش، و ترویج یا عمومی سازی است و به نظر می رسد پژوهش جایگاه ویژه ای دارد و اگر قرار باشد که دانش تولید بشود از رهگذر پژوهش است. تا پژوهش انجام نشود، نمیتوان سخن از تولید علم جدید به میان آورد.
وی با بیان این که بدون پژوهش سخن از تولید علم جدید بی معنا و بی مفهوم است، گفت: اما اگر پژوهش صورت گرفت و علم تولید شد، آنگاه راه برای آموزش، ترویج یا عمومی سازی آن دانش هموار میشود، بنابراین پژوهش رکن اصلی در تولید دانش جدید است و از این منظر اهمیت این مسأله برای هیچکس پوشیده نیست.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه با اشاره به آسیب های پژوهش های علوم انسانی گفت: نوع دستگاه های پژوهشی که در علوم انسانی فعالیت میکنند، عمدتا حرکتشان به سمت موضوع محوری است، یعنی به این صورت است که در ابتدای هر سال برنامه سالانه ای دارند و موضوعاتی را برای پژوهش تعیین کرده و به محققان و اعضای هیأت علمی می سپارند تا درباره آن پژوهش کنند.
وی بیان داشت: البته سعی میشود در انتخاب موضوعات اولویت ها رعایت شود و موضوعات تکراری نباشد و در آن تردیدی نیست ولی چیزی که کمتر توجه میشود این است که مسأله در پژوهش چیست؟ و ما باید سراغ چه مسأله ای برویم. متاسفانه در کشور ما در این قسمت در زمینه علوم انسانی ضعف وجود دارد. مهمترین ویژگی پژوهش، مسأله محوری است که مسأله تشخیص داده شده و پژوهش بر مبنای مسأله تعریف شود و در این صورت پژوهش میتواند پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه باشد.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: مسأله یک امری عینی و واقعی است که حقیقتا هست؛ چه در تحقیق بنیادی، چه در پژوهش های راهبردی یا در پژوهش ها کاربردی باشد. به نظرم در هر سه حوزه مسأله میتواند و باید جریان یابد. مسأله امری موجود است که باید کشف شود؛ یعنی باید با روشهای مختلفی به سراغش رفت. یکی از شیوه های کشف مسئله، نیاز سنجی است که اعم از نیازهای عمومی مردم و نیازهای حاکمیت است و در هر صورت این نیاز سنجی برای کشف مسأله حقیقی باید صورت بگیرد. مسأله سازی نباید صورت نگیرد؛ مسأله چیزی نیست که باید ایجاد شود، بلکه چیزی است که تاحدی به نحو بالفعل وجود دارد و باید کشف شود.
وی در پایان با بیان این که هر تحقیقی باید به دنبال همین مسأله محوری باشد، گفت: چه در علوم انسانی و چه در علوم طبیعی و تجربی و چه دانش های فنی و غیر از آن، مسأله امری واقعی و موجود است که باید کشف شود نه این که ساخته شود و اولویت اصلی در کشف آن، نیازسنجی است.
دکتر عباسزاده در ادامه سخنان خود اظهار داشت، از یک جهت پژوهش های علوم انسانی موجود در کشور ما با یک مشکل دوگانه مواجهه است: به تنهایی به موضوع پرداختن/ در درون یک رشته به تحقیق پرداختن.
با مطالعه پژوهشهای علوم انسانی در دنیای کنونی ملاحظه می شود که در تحقیقات، یک مساله را مطرح می کنند و عمدتا چند متخصص در رشتههای مختلف درگیر میشوند برای حل آن مسأله. لذا حاصل اینها بیشتر در قالب مجموعه مقالات چاپ میشود. حداقل اینکه دو محقق در یک مسئله تحقیق میکنند. اما در کشور ما معمولا یک نفر به تنهایی پژوهش میکند و این امر موجب از بین رفتن همافزایی میشود. باتوجه به پیشرفت علوم، مانند گذشته محقق دایرهالمعارفی یا همهدان نداریم. در هر عرصهای تخصصهای مختلفی پدید آمده است. بعید است که یک نفر در حوزههای مختلف و وجوه مختلف تخصص داشته باشد. ضمنا هر مسأله ای وجوه مختلف و متکثر دارد. لازمه این، همان تحقیق و کار تیمی است که در کشور ما قدری ضعیف است.
مسأله دیگر، توجه بیش از حد به تکرشتهایهاست. این هم یک مشکل بسیار جدی است. الان در دنیا مرز دانش در علوم را بینارشته ای ها تعیین میکند. در واقع محققان دریافتهاند که یک مساله را در یک دانش به تنهایی نباید بررسی کرد. برای حل یک مساله باید از دانش های متفاوت و متکثر و البته مرتبط کمک گرفت. مثلا برای بررسی مسأله عدالت باید سراغ دانش هایی همچون اقتصاد، حقوق، سیاست، مدیریت و … رفت. بینارشته ای یعنی بهره گیری از ظرفیتهای دانشهای مختلف در حل یک مسئله.
دکتر عباس زاده افزود: از بینارشتهای که بگذریم، حتی باید به سمت فرارشتهای ها نیز حرکت کرد. فرارشتهای بعضا به عنوان قسمی از میان رشته ای ها تلقی شده است، اما نهایتا غایت و غرضش این است که از کل رشتههای موجود کنده شده و یک افق و عرصه جدید را با بهره گیری از رشتههای موجود ایجاد کند. در کشور ما به فرارشتهای ها کمتر توجه شده است.
بنابراین انجام پژوهش های گروهی و بهره گیری از تخصصهای مختلف در حل مساله و نهایتا عزیمت به سمت بینارشته ای ها و فرارشته ای هاست که می تواند منجر به ایجاد دانش جدید شود و به پیشرفت علم و تولید علم انسانی کمک کند.