به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از خبرگزاری دانشجو، طنین صدای آوینی، سید شهیدان اهل قلم در گوشم میپیچد؛ جبهههای نبرد ما امروز جایگاه تحقق تاریخ آینده کره زمین است؛ و آنچه این عهد را بر گُرده ما استوار میدارد پیمانی ازلیست که پروردگار متعال از انسان گرفتهاست؛ و الحق، رزمندگان ما، این راهیان تاریخ چه خوب از عهده ادای پیمان برآمدهاند. دوربین فیلمبرداری بسیار ضعیفتر از آن است که بتواند حقیقت این نبرد را ثبت کند. آن حقیقت شگرفِ تحقق نهایی اراده حضرت حق، کجا میتواند در تصاویری محدود بگنجد.. و اینجا کلمات نیز قاصراند، از وصف رشادتها در صحنه عظیم نبرد نابرابر، وقتی تمام دنیا در مقابل ما صف کشیده بودند. نبردی ۲۸۸۷ روزه که تاریخ نگاران غربی مانند دیلیپ هیرو، آبراهام واگنر، چارلز تریپ و .. نیز آن را جدیترین و سختترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم و ویتنام میدانند.. و حتی عقیده دارند میتوان نام جنگ جهانی سوم را برای آن انتخاب کرد!
این مسئله غایت را نشان میدهد. هدف، مهم است و میتواند واجد ارزش باشد. هدف میتواند سازنده یا سودهنده باشد. برای چه میجنگیم را از منظر اسلام و کفر، حق و باطل و از منظر ایدئولوژی اسلامی میبینیم. نه از باب صرف دفاع وطن، یا دفاع از ناموس، یا دفاع از خاک! یعنی نمیجنگیم تا جنگی نباشد. میجنگیم برای دفاع از حق. تلقیمان از حق همان تلقی است که انقلاب اسلامی و دین به ما دادهاست. حق و باطل از این منظر از یک خواستگاه شیعی بیرون میآید. همچنین هدف ما دفاع از حق به نحو شخصی نیست. ما میگوییم راه قدس از کربلا میگذرد؛ یعنی از حق دفاع میکنیم ولو از مرزهای جغرافیایی ما بیرون برود. ما از ملتهای مظلوم دفاع میکنیم. این خیلی مهم است. تنها مسئله ما حزب بعث صدام نیست مسئله ما باطل و استکبار است. به همین دلیل الان هم پایگاه عین الاسد آمریکا را با موشک میزنیم. وقتی باطل هست، جنگ هم خواهد بود. همچنین هدف غایی و عالی جنگ، قربه الی الله و جهاد فی سبیل الله است. رزمندگان ما برای شهرت و مال و منال نجنگیدند. جنگ خالصانه و برای خدا بود.
این خیلی مهم است مثلا در ادبیات سیاه یا ادبیات ضد جنگ؛ طرف جنگ یک انسان است و از این جهت نمیشود با او جنگید، چون انسان با انسان دیگر فرقی ندارد. در حالی که نحوه دشمنشناسی ما خیلی متفاوت است با مبانی سکولار و برای دشمن مولفههایی قائل هستیم.
نکته دیگر روش جنگ است. یعنی ما در نوع جنگیدنمان با آمریکا خیلی متفاوت هستیم. ما نحوه برخوردمان با اسرا خیلی متفاوت است. اگر هواپیماهای ما میخواستند جایی را بزنند رعایت مردم عادی را میکردند. مقام معظم رهبری در مورد شهید سلیمانی هم گفتند ایشان احتیاطهایی داشتند برای اینکه حقوقی تضییع نشود؛ که در جنگ خیلیها رعایت نمیکنند.
تجاوزی که به خاک ما صورت گرفت صرفا بر سر آب و خاک نبود بلکه هویت جمهوری اسلامی هدف آنان از این پیشروی بود و در این میان برخورد شورای امنیت نیز نشان میداد بیش از اینکه حافظ صلح جهانی باشد حافظ منافع رژیم بعث و قدرتهای پشت اوست. قطعنامه ۴۷۹ خشت اول از بنای کجی بود که که توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد بنا شد. قطعنامهای که در آن با ادبیات «وضعیت میان ایران و عراق» از مشخص کردن متجاوز و شروع کننده جنگ سرباز زده بودند و صرفا توصیهای به آتش بس بود! توصیهای که در پس آن نه حرفی از ترک سرزمینهای اشغالی بود و نه از نقض تمامیت ارضی ایران حرفی به میان آمدهبود. هفت قطعنامهی بعدی نیز به همین صورت با نگاهی سیاسی و محافظهکارانه بخصوص در مواقعی که ایران به پیروزی دست مییافت و رژیم بعث در خطر میافتاد، صادر میشد. قطعنامه ۵۸۲ نمونه دیگری است که زمانی صادر شد که زرمندگان در عملیات والفجر ۸ موفق به فتح فاو شدند و در آن دو طرف به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرزهای بین المللی توصیه شدند.
حالا که تحریف در کمین حقایق، ظرفیتها و رشادتهای دفاع مقدس نشستهاست و میتواند غبار شبهه و فراموشی را برآن بنشاند، نیازمند تقویت ادبیات دفاع مقدس هستیم. ادبیاتی خلاق و اثرگذار که مردم سراسر جهان را به فضای منحصر به فرد دفاع مقدس پیوند دهد.
وی در ادامه درباره مولفههای جهانی شدن بیان میکند: «مراد از جهانی شدن این نیست که آثار روایی ما به زبانهای دیگر ترجمه شوند یعنی صرف ترجمه شدن تحقق جهانی شدن نیست. برگزیده شدن برخی از این آثار ترجمه شده در جشنوارهها و اخذ جوایز جهانی باز هم به معنای جهانی شدن نیست. یک نکتهای را باید مد نظر قرار بدهیم که اهرمهای قدرت که عموما نگاه سیاسی و ایدئولوژیک به ادبیات دارند کاملا جهتمند در قضاوتها و گزینشهایشان عمل میکنند؛ بنابراین این که ادبیات ما انتظار داشته باشد در برخی جوایز بین المللی برگزیده شود و از این جهت مسیر جهانی شدن را بپماید این انتظار واقعی نیست و هدفگذاری مطلوبی نیست. اما اگر مرادمان از ادبیات جهانی، ادبیاتی است که مخاطب جهانی درک میکند یعنی مخاطبی که فارسی زبان نیست در چارچوب جغرافیایی ایران سکونت ندارد، لزوما مسلمان و شیعه نیست، مخاطبی که موافق با انقلاب اسلامی نیست و اساسا از آن اطلاعی ندارد یا سوگیری و ضدیت دارد؛ بله چنین مخاطبی میتواند مخاطب ادبیات ما قرار بگیرد. نمونههای جهانی را فارغ از زمان و مکان میخوانند و ارتباط میگیرند. پس در موضوع دفاع مقدس هم این قابلیت هست که بتواند فراتر از اقلیم و جغرافیا تاثیر بگذارد. اما آیا روایتها چنین قابلیتی دارند؟ آثار داستانی کوتاهی میتوان یافت که قابلیتی جهانی شدن دارند. در رمان شاید کمتر نمونهای باشد و در خاطرات تعدادش قابل توجهتر است. اما آیا ترجمه کتاب لزوما به معنای پرفروش شدن است؟ چنین چیزی نیست. راهکارهای تبلیغ و توزیع و نشر در تاثیرگذاری و پرفروش شدن موثرند. لزوما کاری که جهانیست ممکن است به فروش بالا نرسد و لزوما کاری که از نظر ما فروش بالا دارد ملاکهای جهانی را ندارد. چون جهانی بودن و خوانده شدن با هم فرق دارد. برخی از آثار هستند با تیراژ بالا تولید و توزیع و منتشر میشوند، اما مولفههای اصیل ادبیات جهانی در اینها نیست صرفا پرفروش هستند. اینها را باید از هم تفکیک کنیم.»
شاکری ضمن بیان اینکه جهانی شدن ادبیات ما بعد از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با پیداکردن مولفههای بومی قوی و پررنگ که عمیقا از خواستگاه فرهنگ بومی و باور بومی و اقتضائات بومی برخاسته بود، از یک ایده خام به یک دغدغه تبدیل شد. میافزاید: «این احساس نیاز و ضرورت نیازمند مطالعات تطبیقی است. نیاز به یک زبان جهانی دارد که خودمان باید تولید بکنیم و به آن برسیم، ولی ما در شاخه ادبیات دفاع مقدس به نحو جدی شاهد مطالعات تطبیقی نیستیم. اگر هم صورت بگیرد کمتر شاهد این هستیم که برای رسیدن به یک فصل مشترک باشد. به این معنا که ببینیم داستانهایی که نوشتیم چه فصل مشترکی با ادبیات جهانی دارند و برای جهانی شدن چه مولفههایی باید به آنها اضافه شود. این کار مهمی است به همین دلیل در عرصه پژوهش کمتر این کار انجام شدهاست و نتیجهاش این شد که ایده ادبیات جهانی نوعا با واکنشهای مقطعی و خام همراه شدهاست. مثلا یک دفعه احساس شده خاطرات برای جهانی شدن خوب است و این آثار ترجمه شدند.برخی از ترجمهها در کشورهایی موثر واقع شدند و خوانده شدند. ولی نوعا این تجربهها، تجربههای به معنی جهانی شدن نیستند. چون فاقد پژوهشهای انضمامی، در مورد اینکه برای چه هدفی، برای چه مخاطبی و به چه شیوهای، هستند. یعنی صرفا، چون در کشور ما خوانده شدند گمان میشود جهانی هم هستند.»