کرونا و سیطره جهانی فرهنگ و تمدن اسلامی
نوشتاری از محمدمهدی جهان پرور
ویروس ناخوانده و ناشناخته کرونا یا همان کووید ۱۹ ، چه به عنوان سلاح بیولوژیکی ساخته دست انسانها و چه به عنوان یک پدیده به ظاهر نامبارک بار دیگر ضعف و عجز علم و دانش بشری را علیرغم رشد و تحول روز افزون تکنولوژی در عصر پسامدرن به رخ همگان کشاند و علاوه بر نمایش روشنگرانه از واقعیتهای موجود و جهل آدمیان، بر محاسبات ناصواب و سرابگونه بسیاری از حکومتهای استعماری غرب خط بطلان کشید، و تصویری واقعی از دنیای پر رمز و راز کنونی را به نمایش گذارد. در این رویداد تاریخی معاصر با وجود آگاهی از خطرات و آسیبهای ناشی از کرونا می توان از آن به عنوان فرصت و آغازی بر یک پایان و نیز شروع فصل جدیدی از فرهنگ و تمدن بشری نام برد که نه تنها منجر به تغییر باورهای خودساخته جوامع توسعه نیافته شد بلکه دیدگاه نوینی را برای جهانیان پدید آورد. این بینش و آگاهی ناشی از ویروس کووید ۱۹ ، هنگامی به وجود آمد که تمامی کشورها در صدد مقابله با این پدیده ناشناس و ناخوانده بر آمدند، غافل از اینکه هرگز تمهیداتی برای اینگونه حوادث حتی در جوامع پر مدعای غربی فراهم نشده بود و لذا هر کشوری با بهره گیری از امکانات و ظرفیتهای موجود به ویژه در حوزه پزشکی سعی در کاهش انتشار و حتی مهار این ویروس منحوس داشت. آنچه در این خصوص بایستی مورد توجه قرار گیرد، عملکرد و مواجهه نابهنگام و مستاصلانه دولتهای غربی با این پدیده نوظهور است که در کنترل آن بسیار ناتوان و ناکارآمدعمل کردند به گونه ای که انشقاق میان این دولتها با مردمشان به دلیل احساس ناامنی و هجوم و غارت فروشگاهها و همچنین مرگ و میرهای ناشی از عدم توجه به اقشار محروم و ضعیف جامعه بار دیگر توخالی بودن ادعاها، فقر فرهنگی و ناکارآمدی تفکر نئولیبرالیستی را به منصه ظهور رساند. در حالیکه برخی دیگر از جوامع از جمله ایران علیرغم کاستی های موجود با بهره گیری از تمامی ظرفیتها، مدبرانه و هوشمندانه با معضل پدید آمده مواجه شدند و با همیاری و همدلی دولت و ملت این ویروس نو ظهور تحت کنترل نسبی درآمد. با وجود آنکه ویروس کرونا مشکلات و نابسامانیهای فراوانی را در دنیا پدید آورد، اما سبب شد تا جوامع بشری بیش از پیش به بالندگی و پویایی در عرصه ها و زمینه های علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی توجه کنند و با بسیاری از واقعیتهای حال حاضر که پیش از این مغفول واقع شده بود، روبرو شوند. در این راستا رشد معرفتی و احساس نیاز به ارزشهای معنوی و انسانی منجمله ایثار و خودباوری؛ ارتقای علم و دانش به ویژه در عرصه پزشکی؛ شایسته سالاری؛ تخصص گرایی؛ اتحاد و انسجام ملی- مذهبی؛ عدم اتکا به دولتهای غربی؛ تعاون، همیاری و همدلی؛ توجه و مساعدت به همنوعان و اقشار ضعیف جامعه؛ اتکا به اقتصاد داخلی و تولید، تقویت قدرت دفاعی، امنیتی و … بیش از پیش برجسته شد و تجلیات آن از دوجنبه عینی و ذهنی در سبک زندگی و اخلاق زیستی نمود یافت و پوسیدگی اندیشه صرفا مادی و پوچی هیمنه دول غربی بیش از گذشته عیان شد و شرایط و مقدمات لازم برای همزیستی مسالمت آمیز و همترازی نسبی فرهنگی و تمدنی در میان ملل مختلف فراهم آمد. می توان اذعان داشت آنچه موجب تسلط و برتری جهانی یک فرهنگ و تمدن می شود، تمدنی است که علاوه بر جنبه های مادی، روح الهی بر آن حاکم باشد تا بتواند در جهت رضایتمندی بشریت مبنای قوانین و ضوابط بین المللی قرار گیرد. در این آوردگاه، فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی دست برتر و بالاتر را دارد و می توان امیدوار بود که با توجه به تحولات پیش آمده و با پیروی از منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری به تدریج شاهد گستره و سیطره جهانی فرهنگ و تمدن اسلامی باشیم.