اهمیت روششناسی تولید مساله و ساختاربندی فقه/ منطق تفریع فروع و تفصیل مسائل فقه زیستفناوری
نوشتاری از آیت الله علی اکبر رشاد مستخرج از پنجمین جلسه خارج فقه مهندسی ژنتیک و جنگ بیولوژیک
طبق ترتیب چارچوب ساختاریای که برای فقه زیستفناوری پیشنهاد کرده بودیم، در جلسه امروز بنا داریم راجع به منطق تفریع فروع و تفصیل مسائل فقه زیستفناوری (منهجیّه تفریع فروع فقه التکنولوجیا الحیویّه و تفصیل مسائلها) بحث کنیم.
هم مساله «تفریع فروع» کار دقیق و دشواری است. هم «دستهبندی» و «طبقهبندی» فروع تولید شده و تبدیل انباشت مسائل، به یک سامانۀ معرفتی منطقی منسجم کار سخت و سنگینی است. از خصوصیات بعضی از آثار فقهی باز مانده از سلف صالح (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) آن است که به برکت ذهن ذکاء و فکر فعال و جوال خود ذیل ابواب فقه بطور شگرف و گستردهای فروع و فروض تولید کرده اند، و دیگران که پس از آنها می آیند همان فروع گسترده را مبنا قرار دا ذیل آنها رای خویش را ارئه می کنند. مثلاً ازجمله امتیازات و خصوصیات “عروه الوثقی”ی فقه سترگ یزد (رضوان الله تعالی علیه) که محور حاشیهها و تعلیقههای بزرگان و متن ومجور دروس خارج فقهای پس از سید قرار گرفته است کثرت فروعی است که ایشان ذیل هر یک از ابواب ابداع فرموده است. امتیاز این کتاب فوقالعادگیِ ساختاری یا جامعیت ابواب آن نیست، عروه الوثقی، نه کتاب جامعی است، نه ساختار ممتاز و خاصی دراد. عروه الوثقی از میان پنجاه و دو یا هفتاد و دو باب رایج در تبویب فقه، مجموعاً شامل هفده باب است. هنر مرحوم سید، در این بوده که فروع فقهیه ذیل هر باب را خوب استقراء و به طور نسبی کامل استقصاء فرموده است. کما اینکه به لحاظ ساختاربندی و تبویب ابواب فقه، کتاب شریف «شرایع الاسلام» محقق حلی (رضوان الله علیه) نسبت به آثار قبل از خود، بلکه تا قرن های متمادی بعد از تالیف آن، از امتیازات فوقالعادهای برخودار بوده است. لهذا خیلی از فقهای بزرگوار ما پس از محقق، در ساختار آثار تالیفی خود از ایشان تبعیت کردهاند. زیرا میدیدند اگر بناست مسائل ابواب مختلف فقه را با یک سیر و ساختار منطقی و منسجم طرح و تعقیب کنند، شرایع در حد مطلوب – بلکه در حد اعلی- از چنین ساختاری برخوردار است؛ بنابراین، غالباً مایل بودند آثار تألیفیِ تفصیلی خود را بر مبنای ساختار شرایع انجام دهند. بعد از شرایعِ محقق حلی، غالب کتب فقهی ما، حتی تفصیلاتی که هر یک به دهها جلد هم بالغ میشوند تحت تأثیر الگوی تبویب شرایع قرارداشته است.
دشواری تفریع و تبویب مباحث فقهی جدید.
لهذا عرض می کنیم: مسئله تفریع فروع، تفصیل مسائل و تبویب فروع تفریع شده و مسائل تولید شده در قالب یک سامانهی منسجم و منطقی در یک بخش جدید فقهی ـ مانند فقه زیستفناوری ـ که فاقد پیشینه است و اثری درباره آن وجود ندارد که تفریع و فروع پرداخته و ساختاربندی کرده باشد تا بتوانیم از آن الگوگیری کنیم، بسیار بسیار امر دشوار و حوصلهسوزی است؛ بدین جهت بناچار، باید اول به ارائه منطق مناسب برای حل این دو مسئله (تفریع فروع و تبویب ابواب) بپردازیم ، سپس به تفریع و تفصیل و تبویب آن اهتمام کنیم. به این جهت، در این جلسه منطق تفریع فروع و تفصیل مسائل «فقه مهندسی ژنتیک» را ارائه می کنیم در جلسه بعد نیز به پیشنهاد منطق تبویب و ساختاربندی آن میپردازیم.
ملاحظات هفتگانه برای تفریع فروع و تفصیل مسائل فقه مهندسی ژنتیک
به نظر میرسد: جهت تنظیم منطقی مناسب برای تفریع فروع و تفصیل مسائل فقه مهندسی ژنتیک، باید بر اساس ملاحظات هفتگانهای که عرض میکنیم عمل کرد. چنان که در جلسهی بعد عرض خواهیم کرد، این منطق به عنوان رکن رکین تبویب و ساختاربندی (دستهبندی عرضی/افقی و نیز طبقهبندی طولی/عمودی) فقه زیستفناوری نیز نقش آفرینی میکند.
ملاحظات هفتگانه تفریع فروع و تفصیل مسائل فقه مهندسی ژنتیک، عباتند از:
ملاحظه اول) لحاظ «مبانی نظری» و معرفتی مرتبط با بیوتکنولوژی (قواعد فلسفی و کلامی) و «قواعد اخلاقی و ارزشی» مرتبط با زیست فناوری، و «قواعد فقهیه» مرتبط با آن، و اشاره اجمالی نقش اقتضائات این سه دسته از مبانی و قواعد در احکام مربوط به این حوزه فقهی.
ملاحظه دوم) نظرداشت ابعاد و عرصههایی که مهندسی ژنتیک در زمینهی معرفت و معیشت بشر معاصر مؤثر افتاده است.
در جلسات قبل پانزده عرصه و ساحت را که زیستفناوری امروز با آنها پیوند دارد مطرح کردیم، ۱- المجالات العلمیّه (عرصه های علم و دانش) ۲ـ «المجالات المعروفیه» (عرصههای معرفتی و شناختی)، ۳ـ المجالات العَقَدیه و الکلامیه (عرصههای عقیدتی و الهیاتی،، ۴ـ المجالات الاخلاقیه (عرصههای اخلاق و ارزشهای متعالی)، ۵ـ المجالات القضائیه و الجزائیه (عرصههای قضایی و جزایی)، ۶ـ المجالات الاجتماعیه و الثَّقافیه (عرصههای اجتماعی و فرهنگی)، ۷ـ«المجالات الصحیه و الطبیه» (عرصههای بهداشتی و درمانی*، ۸-«المجالات الصیدلانیه و الدوائیه»، (عرصههای داروسازی و تولید مواد بهداشتی و زیبایی)، ۹ـ «المجالات الزراعیه»، (عرصههای کشاورزی) ۱۰- «المجالات الغذائیه» (عرصههای تولید مواد غذایی) و ذیل آن مسائل تراریختهها، ۱۱ـ «المجالات البیئیه» (عرصههای مربوط به محیط زیست)، ۱۲ـ «المجالات الصناعیه» (عرصههای گوناگون صنعتی) و صنایعی که ذیل مهندسی ژنتیک پدید آمده و در حال توسعه است، ۱۳ـ«المجالات الاقتصادیه و التجاریه» (عرصههای گوناگون اقتصاد و تجارت) که مهندسی ژنتیک بر آن تأثیر چشمگیر نهاده و همچنان در حال بسط و توسعه است، ۱۴ـ «المجالات الامنیه» (ساحات و عرصههای امنیت)، مهندسی ژنتیک با مسائل امنیتی بشر و کشورها و دولتها امروزه پیوند خورده و تأثیرات فوقالعادهای بر آن دارد، ۱۵ـ «المجالات العسکریه و العدائیه» (عرصههای تولید سلاحها و جنگآوری بیولوژیک)، کاربردهای نظامی فراوردهها و فرآیندهای زیست فناورانه.
این پانزده مجال و محور، ابعاد و عرصههایی است که زیستفناوری با آنها درگیر است. این عرصهها میتواند محور و بستر اصلی مباحث فقه مهندسی بیولوژیکتلقی شود. به این معنا که فصول اصلی فقه مهندسی ژنتیک را مبتنی بر این پانزده محور تنظیم کنیم.
کیفیت تفصیل و توسعهی فروع و مسائل فقهی مهندسی ژنتیک
ملاحظه سوم) سپس، ذیل هر یک از این فصول انواع و مصادیق هر محور احصاء شود، بعد از آن نیز اقسام و اجزاء هر کدام از آن انواع استقصاء شده، آنگاه فروع و فروض و مسائل آن قسم بررسی فنی قرار گرفته حکم آن طبق ادله ارائه گردد. فرض بفرمایید ذیل فصل «مجالات طبیه و صحیه» (بهداشت و درمان) میتوانیم هر کدام از اقسام موجودات زنده (نبات، حیوان و انسان) مورد بحث را موضوع بخشی از این فصل قلمداد کرده سپس به تفریع فروع، و تشقیق شقوق در ذیل آن بپردازیم و سپس با طرح و تفصیل مسائل به تدریج انباشتی از فروع را تولیدکنیم و بدینسان احکام هر فصل و بخش مورد بررسی قرار گیرد. تفریع و تفصیل در ذیل هر یک از گونههای زنده نیز میتواند به ملاحظه جهات مختلفی فراچنگ آید، مثلا پس از حکم اولی برای تفریع فروع و تبویب مباحث فقه مهندسی ژنتیک، که عبارت بود از توجه به حضور و تأثیر مهندسی ژنتیک در عرصهها و ساحات مختلف، ملاحظه و جهت دومیکه باید ملحوظ داشته شود و تأثیر آن را به عنوان یک ملاک و مبنا برای تفریع فروع لحاظ کنیم، شاخههای هر یک از این عرصهها و ساحات است. هر یک از این عرصهها، شاخه و شعبه و به اصطلاح اقسامیدارد. میتوانیم آن اقسام را لحاظ کنیم. فرض بفرمایید در عرصه اول، یعنی علم و دانش، اینکه علم و دانش تحت تأثیر مهندسی ژنتیک به چه شاخهها و رشتههایی میتواند تقسیم شود. ذیل این این باب، انواع شاخهها و رشتههای علمی و دانشی مرتبط که استعداد آن را دارد تا پارهای سوالات فقهیه درباره آن مطرح شود و فروع فقهیه تولید شود و نیاز به بحث اجتهادی و فقهی داشته باشد را میتوان فهرست کرد. در نتیجه عنوانِ باب، حسب فروع، شاخهها و رشتههای آن، میتواند به ابواب و بخشهای خردتری تقسیم شود. فرض بفرمایید باید ببینیم علم و دانش که اولین عرصه بود، به حوزه انسان، حیوان، نبات یا آن دسته از عناصر مشتق از آنها که حی به حساب نمیآیند مربوط میشود. عناصری که در واقع جنبده و زنده نیستند، اما به نحوی از اجزاء عناصر زنده هستند و مثلاً میتواند با یک جهش تبدیل به موجود زنده شوند. مثل کرونا ویروس که یک موجود فوقالعاده ریز غیر زنده است. پروتئینی است که در یک پوشش چربی قرار دارد. اما وقتی همین عنصر ریزِ غیر زنده، در محیط خاصی مثل ریه قرار میگیرد، جهش پیدا کرده، خاصیت زیستی پیدا میکند. فعال میشود و احیاناً آثاری بر حیات انسان بر جای میگذارد.
هر کدام از این زیرمجموعهها را موضوع یک زیرفصل قرار میدهیم و فروعی را ذیل آن بحث میکنیم. مثلا در محور زیست فناوری پزشکی ، فروع معطوف به مسائل انسان، یا حیوان، یا نبات یا ما دون آنهاست جداگانه لحاظ میکنیم . و به این ترتیب این باب را به اجزا و بخشهای خردتر تقسیم می کنیم. این هم ملاک سوم که در واقع هر باب یا هر یک از عنوانهای مربوط به عرصههای پانزده گانه را می توانیم خرد کنیم و برایش اجزاء و بخشهایی فرض کنیم. سپس آن بخشها، اجزاء و به اصطلاح شاخهها را به مثابه یک محور فرعی، در لایه و سطح دوم فصل مربوط فرض کنیم و ذیل آن سوالات فقهی را مطرح کرده، پاسخ ارائه نماییم. ملاحظهی دوم و سوم که عرض شد بر اساس موضوع بود.
نقش نوع فعل صادر از مکلف در تفریع فروع فقهی
ملاحظه چهارم) این ملاحظه بر اساس فعلِ صادر از مکلف است. مکلف چه کاری بر روی متعلق مهندسی ژنتیک انجام میدهد؟ به هر حال، مکلف در حوزه علم و دانش و ذیل آن، مثلاً علم و دانش مرتبط با انسان، حیوان، نبات یا ما دون حیوان چه کاری انجام میدهد؟ میشود احتمالات گوناگونی را مطرح کرد که معطوف به آن فرع از آن عرصه از انسان میتواند صادر شود. گاهی افعالِ صادر، به صورت گزینههای هم عرض و موازی قابل فرض است. مثال ساده ای میزنم. فرض کنید میگوییم تصرف در درخت با استفاده از مهندسی ژنتیک و اعمال فرآیندهای زیست فناورانه میتواند در سادهترین وجه، برای تکثیر یک نوع از گیاه یا درخت به چند شکل صورت بپذیرد. مثلاً بشر در وهله اول در دورههای حیات بدوی خود، میدید فلان درخت در فلان منطقه از زمین رویید. آرام آرام پی برد، علت رویش این درخت جدید، این بوده که مثلاً هستهای از ان نوع درخت روی زمین قرار گرفته، شرایطی برایش به وجود آمده، مثلاً خاک رویش ریخته شده دما دیده، رطوبت به او رسیده و سبز شده است. سپس پی برد میتوان هسته این درخت را در نقاط و شرایط مناسب و مساعد قرار داد و درخت جدیدی رویاند. این یک شیوه تکثیر درخت است. بعدها احیاناً متوجه شد میشود از یک گزینه دیگر برای تکثیر درخت استفاده کرد. میتوان از گزینه قلمه زدن استفاده کرد و رفت این را تجربه کرد. این دو جور فعل است که از زارع صادر میشود. باید ملاحظه شود حکم این دو نوع فعالیت کشاورز برای تکثیر این نوع از درخت تفاوت میکند؟ بسا در مواردی بتوان گفت یک گزینه مجاز، و گزینه دیگر مجاز نیست. این مسئله ممکن است در خصوص مثالهایی که مربوط به انسان و حیوان است مصداق بیشتری پیدا کند. میخواهم عرض کنم یکی از ملاحظاتی که باید در نظر داشت مسئلۀ فعلی است که از انسان به عنوان “عامل” در فرآیند زیستفناوری و مهندسی ژنتیک صادر میشود. یکبار این فعل به لحاظ گزینههای موازی و هم عرض قابل فرض است که چند گونه فعل از انسان صادر میشود، ولی همه در یک رتبه و سطح هستند و هم عرض قلمداد میشود، و گاهی نسبت انواع فعل صادر از انسان نسبت طولی و تشدیدی ( از حالت ساده به پیچیده) است. طبقهبندی فعل صادر، از حیث طولی میتواند مورد نظر باشد. اینکه در فرض قبلی میگفتیم فعل صادر میتواند براساس گزینههای مختلفی صورت ببندد، که هم عرض هستند.
تاثیر ساده یا پیچیده بودن فعل در ساده یا پیچیده شدن حکم فقهی
الان میخواهیم بگوییم ما به حیث طولی توجه کنیم. اینکه فعلی که از انسان صادر میشود، به لحاظ طولی در چه رتبه ای قرار دارد. چون ممکن است فعل زیست فناورانه و مهندسی ژنتیک، در یک مجال و عرصهای، در یک صورت بسیار ساده و اولیه، صادر شود و یک حکم داشته باشد. بعد پیچیده و پیشرفتهتر بشود و حکم دیگری داشته باشد. به همین منوال رفته رفته پیچیدهتر شود. حتی ممکن است هر چه پیچیدهتر شدن، بتواند در حکم فروض پیچیده تأثیر داشته باشد. مثلاً ما وقتی از صورتهای ساده زیستفناوری و مهندسی بیولوژیک در گیاه استفاده میکنیم، ممکن است بگوییم اشکالی ندارد. اینکه قلمه بزنیم چه عیبی دارد؟ یک نوعی از یک درخت که دو گونه دارد، جنس خوب از یک درخت را در جایی قلمه بزنیم یا احیاناً جوانۀ یک درخت دیگری را روی شاخه آن درخت پیوند بزنیم. این صورتهای اولیه هیچ ایرادی ندارد. مثلاً در حیوان، نطفه یا اسپرم قسم خاصی از نوع حیوانی تلقیح کنیم. بگوییم تلقیح حیوان هیچ اشکالی ندارد. یا بر اساس تناکح دو نوع حیوان، مثلاً فرض کنید اسب و الاغ، ما نوع دیگری از حیوان را تولید کنیم و قاطر به وجود بیاید. ممکن است بگوییم در این حدود هیچ اشکالی ندارد و مباح و مجاز است. اما پیشتر که برویم، ممکن است بعضی از تصرفات و تطبیقات به اصطلاح وراثی و بیولوژیک انجام شود که گفته شود مجاز نیست. به اصطلاح فرضهای پیشرفتهتر و احیاناً وسیعتری به میان بیاید. مثلاً گفته شود روی سلولهای بنیادین نباید کار کنیم. نباید از رهگذر باز پروری و فرا آوری سلولهای بنیادی و استنساخ و مشابهسازی، حیوانی را بدون پدر و مادر به وجود بیاوریم. ممکن است کسی بگوید صورت سادۀ استفاده از تناکح دو حیوان و متولد کردن نوع سوم اشکالی ندارد. اما اینکه بخواهیم در قالب استنساخ حیوانی را به عرصه وجود بیاوریم، این ممکن است اشکال داشته باشد. من این را به عنوان احتمال دارم عرض میکنم و الان در مقام رأی دادن نیستم. میخواهم بگویم در حوزه مهندسی ژنتیک به چه نحوی میتوانیم فروع فقهی مختلف را تولید کنیم. یکی از جهاتی که باید در نظر گرفت و اعمال کرد، ملاحظۀ سطح تصرف و دخالتی است که در فرآیند زیستی انجام میدهیم. چه مقدار تصرف کنیم؟ تا کجا میتوانیم تصرف کنیم؟ ممکن است کسی بگوید این جهات در حکم تأثیر دارد. اینکه مثلاً کسی با تناکح دو حیوان، حیوان سومیبه وجود بیاورد اشکالی ندارد. اما با فرآوری سلولهای بنیادی اشکال دارد. حتی مثلاً ممکن است گفته شود فرآوری سلول بنیادین حیوانی، اشکال ندارد و از آن منع نکنیم. اما فراوری سلول بنیادین انسانی ممنوع باشد. این جهات میتواند در حکم کار مهندسی ژنتیک و زیست شناس تأثیر بگذارد.
تاثیر سودمندی و زیانوری فراوردهی زیستفناورانه در حکم فقهی آن
ملاحظه پنجم) ملاحظه پنجمیکه بر اساس آن میتوان فروعی تولید کرد، اقسام مصنوعات، فرآوردهها و محصولاتی است که بر اثر اعمال فرآیندهای زیستفناورانه و تطبیقات و تعدیلات، در چارچوب تکنولوژی زیستی به دست میآید. خب اینکه شما با استفاده از علم الأحیا و با استخدام مهندسی ژنتیک فرآیندی را اعمال میکنید و محصولی به دست میآورید، باز ممکن است با طی یک فرآیند، یک محصول دیگری حاصل شود. ممکن است محصولاتی که بدست میآیند و نوع محصول، در حکم اقدام و استخدام و طول فرآیند تأثیر بگذارد. مثلاً یک بار با طی فرآیندی، «ابزارهای جنگی مهلک» و بار دیگر «ابزارهای مورد نیاز حیات عادی بشر» را تولید میکنید. نمیشود گفت این دو گونه محصول و فرآورده، که امروزه به وجود آمده، در دسترس ما قرار گرفته و حاصل طی فرآیند زیستفناورانه است، حکم واحدی دارند. قهراً اینها میتوانند متفاوت باشند. فرآیند طی میشود که اثر زیانبار برای انسان ندارد، و گاه فرآیندی طی میشود که انبوهی از موجودات زنده را تولید میکند و خودِ این برای انسان، حیات حیوانات یا نباتات عوارضی دارد. یا نمیتوانیم آن را مدیریت کنیم. خب این یک حکمیدارد. اما مثلاً وقتی فرآیندی طی میشود، بهاندازه فرآورده محصول بدست میدهد و هیچ عوارضی از این جهت به لحاظ کمیت فرآوردهها بر ان مترتب نیست. ممکن است حکم این دو مسئله با هم متفاوت باشد. این فرض مربوط به نسبت اثر فعل به انسان بود، (یعنی از جهت فائده مندی و زیانوری محصول و فرآورده بود)
احیاناً می توان بر حسب اثر فعل زیستشناس بر موجود متعلق طی فرایند زیستفناورانه را در نظر گرفت؛ یعنی از جهت فائده مندی و زیانوری را نسبت به خود محصول و فرآورده در نظر گرفت، که البته خود این هم ملاک و ملاحظه مهمی است ؛ گاهی این جهت که یک فرآیند زیستفناورانه طی میشود و لطمه با آن موجود زنده وارد میشود یا موجود ناقص الخلقهای به وجود میآید، این ملاحظه نیز در تفریع فروع و تفطیل مسائل دخیل است.
فاجعهی جوجهکشی بیرحمانه
مسئلهای که مع الاسف اخیراً در فضای مجازی مطرح و دست به دست شد. طبقاتی از جامعه به آن اعتراض کردند. عواطف را به حق جریحهدار کرد و به مثابه یک فاجعه قلمداد شد، اینکه تصاویر دردناکی از صحنه معدوم کردن انبوهی از جوجههایی ماشینی یک روزه پخش شد و کارگران و عواملی، آنها را بی رحمانه معدوم میکردند، خب آیا این قابل مطالعه نیست؟ این قضیه دو وجه دارد: حیث تاثیر بر حال انسان و حیث تاثیر بر حال موجود دستگاری شده؛ از هر دو جهت موضوع قابل بحث فقهی است. برخی خیال میکنند حیوان حق حیات و سلامت و آسایش و آرامش ندارد! لهذا غالب حقوقدانان می گویند: سلب حیات و سلامت و آسایش و آرامش از حیوان مانعی ندارد! به نظر ما از نظر فقه اسلامی حیوانات دارای این حقوق هستند.
فاجعهای -من با توجه دارم تعبیر فاجعه میکنم- پیش چشم میلیونها نفر قرار گرفت و دیدیم بر اثر یک رفتار غلط، با بیرحمی تمام، انبوهی از موجودات زنده دارد معدوم میشود. خب توجیهی هم مطرح شد که از جنس «عذر بدتر از گناه» بود. این رفتار اگر ادعا نکنیم از جهت سلب حیات از موجودات زنده به لحاظ فقهی و شرعی حرام و معصیت هست و احیانا حکم وضعی دارد، مسلماً از لحاظ عاطفی و اخلاقی (از حیث تاثیر بر انسان) مذموم بود. خب از آن طرف توجیه شد که این روالی عادی است. ما مازاد جوجههایی که تولید میکنیم را به همین راحتی و با همین بی رحمی نابود میکنیم. این کار روزمره ماست. این اصلاً توجیه درستی نبود و مشکل را حل نکرد. عذری بود بدتر از خود گناه. حالا گرچه این نکتهای که عرض میکنم خارج از درس و موضوع بحث ماست، ولی آیا نمیشد و نمیشود با یک برنامهریزی ساده و فراهم کردن امکانات حداقلی، این جوجهها را روزانه در روستاها، در خانهها رایگان یا با قیمتی بسیار نازلی توزیع کرد و در اختیار مردم گذاشت؟ به این ترتیب اینها در منازل، در مزارع بروند و به شیوه بسیار سادهای پرورش پیدا کنند. در این صورت، جان موجودات زندهای را حفظ کردهایم و تخلف اخلاقی و احیاناً فقهی نکردهایم. چون ما روایاتی داریم که کسی حق ندارد از موجودات زنده به غیر حق و نا به جا سلب حیات کند. و این موجودات زنده در قیامت به ساحت الهی از چنین افرادی شکایت و شکوه میکنند. احیاناً با توزیع این حیوانات، موادی تولید میشود مردم مصرف میکنند. بسا کسانی از مازاد تولید این کارخانهها مشاغلی ایجاد کنند، شغلهای بسیاری به وجود بیاید و افراد بیکار بسیار زیادی مشغول شوند. به هر حال این موضوع میتواند و باید مدیریت شود. غرض این بود که مثال بزنیم و بگوییم گاهی حتی اینکه ما به صورت انبوه، با اعمال فرآیندهای زیستفناورانه موجوداتی را تولید کنیم که از جهات مختلف اثاری بر آن مترتب باشد، این جهت هم میتواند به عنوان یکی از ملاحظات در تفریع فروع و تولید انباشتی از سوالات و مسئلهها نقش آفرینی کند. به این ترتیب ما فروع فقهی این قسم از فقه را تولید کرده، به بحث راجع به آنها بپردازیم.
شاخصهای دیگری هم هست. ولی از آنجا که وقت سپری شد، فقط اشاره میکنم و بحث را در جلسه بعد تکمیل خواهیم کرد. بر اساس این شاخصها برای انباشت فروع فقهیه ای که مربوط به این باب باب فقه مهندسی ژنتیک، میتوان جدولی طراحی کرد. عنصر نافع بودن، مضر بودن، قطعی بودن نفع یا ظنی بودن نفع، حد ضرر و نفع مترتب بر آن فعل، احیاناً حدود به لحاظ کمی و لحاظ کیفی، اینها میتواند بر تولید فروع ملاحظه شود و حکم ناشی از این نکات و جهات متفاوت شود.
نقش «ضرورت یا عدم ضرورت» در حکم فعل زیست فناورانه
کما اینکه جهت دیگری که میتواند در تفریع فروع و تولید حکم مؤثر باشد مسئلۀ ضرورت یا عدم ضرورت و حدود ضرورت است، که میتواند در حکم این قضیه مؤثر باشد. مثلاً اگر زیانبار است، آیا ضرورتهایی اقتضا میکند تن به آن بدهیم؟ حد آن ضرورتی که قابل فرض است تا کجا و چه قدر است؟ مسئله ضرورات میتواند در تولید انواع فروض، فروع و احکام مربوط به آن دخیل باشد.
این ملاحظات هفتگانهای که عرض شد، عناصری هستند که میتواند ساماندهی شده، منطقی را به وجود بیاورد که به عنوان منطق تفریع فروع و تفصیل مسائل این حوزه مهم فقهی به کار برود، و بر اساس آن بتوانیم ساختار فقه مهندسی ژنتیک را ارائه کنیم، سپس شروع کنیم فصل به فصل، فروع و مسائل قابل طرح را عنوان کنیم و راجع به حکم آن بحث و گفت و گو کنیم. ان شاالله.
با توجه به بیان فشرده و شتابزده ملاحظات اخیر، متن نوشتهی این درس (منطق تفریع و تفصیل مسائل فقه زیستفناوری) را میخوانیم:
منهجیّه تفریع فروع فقه التکنولوجیا الحیویّه و تفصیل مسائله:
فقد تتشکل هذه المنهجیّه عن عدّه جهات و ملاحظات، نشیر الی مهامّها طباقاً. فقد تتشکل هذه المنهجیّه عن عدّه ملاحظات، نشیر الی مهامّها طباقاً:
الأولیٰ: ملاحظه ما ترتبط بالتکنولوجیا الحیویّه و فقهها من «المبادئ النظریّه» (الفلسفیّه و الکلامیّه)، و «القواعد الأخلاقیّه» (الأصول/الضوابط القیَمیّه) و «القواعد الفقهیّه»، و التلویح العابر إلی دور کلّ واحد من هذه المبادئ و الأصول و القواعد فی احکام مجالات فقه التکنولوجیا الحیویّه، قبل الخوض فی البحث عن فروع تلکم المجالات و مسائلها.
الثانیه: احصاء المجالات التی ترتبط بها التکنولوجیا الحیویّه (و هی الّتی قد اشرنا الی اهمّها آنفا)، و هی تُعتبر کالمحاور الأساس لتبویب بحوث هذا الحَقل الفقهی.
الثالثه: ثمّ احصاء أطراف کلّ من تلکم المجالات و حقولها الأصلیّه و استقصاء فروعها بالکامل (کمثل ما یرتبط بالإنسان تارهً، او الحیَوان أخریٰ، او النبات ثالثهً، او مشتقّات الکائنات الحیّه (حیّتها و غیرحیّتها) الّتی تتعلّق بها هذه التقَنیّه رابعهً، ذیل المجالات الطبّیّه مثلا)، و تنسیق الأطراف و الحقول ذیل المجالات حسب کلّ منها کجدوله تختصّ به.
الرّابعه: ثمّ لحاظ انحاء التعدیلات الّتی تقع فی الکائنات الحیّه، و مراتب الحالات الطارئه علی کلّ منها حسب انحاء التعدیلات: کترکیب السّاذج بین شیئین من دون أیّ تغییر و تبدیل فیهما تارهً، و کنقل جین الی الغیر لإحداث وصف فیه کان یفتقده أخریٰ، و کمزاج البعض مع آخر بحیث یغیّر صورتها النوعیّه (کإیلاد حیوان ذات الوراثتین: مثل البغال) ثالثهً، و تغییر مبادئ تکوین الشّیئ و انماطه کإیلاد الحیوان من غیر النطفه و النکاح بواسطه تکثیر عنصر حی (الخلایا الجذعیّه) رابعهً، و ما الی ذلک.
الخامسه: ثمّ لحاظ انواع المصنوعات الّتی تحصل من التقَنیّات و التعدیلات هذه (مثل آلات الحرب، او آلیات العیش، او …) و جهه النتاجات النافعه أو الضارّه المترتبه علی المصنوعات، و حدود الضرر او النفع، من حیث الشدّه و الضعف، و من جانب القطعیّه و غیر القطعیّه، و من جهه الکمّیه و الکیفیّه.
السّادسه: ثمّ لحاظ الغایات المقصوده من التقنیّات و التعدیلات، و الضرورات الطارئه علیها حسب الموارد، و دور إراده المکلّفین فی ما یقع من الأفعال فی تلکم الجهات.
السّابعه: استظهار/اصطیاد ما یتعلًق من الأحکام الخمسه التکلیفیّه بالنحو الأوّلی او الثانوی (و هکذا الأحکام الوضعیّه الّتی ترتبط بالمجالات حسب الموارد)، وَفق المبادئ و القواعد و الأدلّه، بملاحظه «المجالات و اطرافها» تارهً، و «انحاء التعدیلات» (وفق ماهیّه الفعل) أخریٰ، و «انواع المصنوعات» و مضارها و منافعها (بإعتبار ذاتها او الطوارئ العارضه علیها و الجهات المحتمله حسب الموارد) ثالثهً، و «الغایات المقصوده» و «الضرورات الطارئه» رابعهً .
وصل الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین