به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «بررسی نظریه روایت داستانی از امر تاریخی؛ برپایه نقد و بزکاوی کتاب نامیرا» توسط گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه، روز شنبه مورخ ۲۵ آبانماه جاری در تهران برگزار شد.
دکتر محمدرضا سنگری به عنوان دبیر این نشست علمی در ابتدای شست ضمن خیر مقدم به اساتید و حاضرین گفت: این نشست دومین نشست از سلسله نشستهای نقد و بازکاوی کتب عاشورایی است که مربوط به کتاب نامیرا نوشته دکتر صادق کرمیار است. اولین نشست نیز مربوط به کتاب شماس شامی بود که دو هفته قبل برگزار شد.
سنگری ادامه داد: آقای صادق کرمیار فعالیتهای فرهنگی زیاده داشته و اولین کتابی که از ایشان میشناسیم کتاب فریاد در خاکستر است که در سال ۶۹ چاپ شده است. کتاب دوم ایشان انتقام در اردوگاه بوده که برای سال ۷۰ بوده و کتاب نامیرا که در سال ۱۳۸۸ چاپ شده و در سومین دوره جایزه جلال آل احمد مورد تقدیر و دریافت جایزه شده و بزودی قرار است این کتاب تبدیل به فیلم شود. البته ایشان کتابهای غنیمت، دشتهای سوزان، درد و حریم را نیز در مجموعه آثار خود دارد. و قابل توجه این است که کتاب نامیرا از ایشان به چاپ سیام خود رسیده است.
وی افزود: کتاب نامیرا کتابی است که در مجموع با حدود ۲۳۴ صفحه به واقعه عاشورا پرداخته و قصه آن قصهی دگردیسی چهرهها در نهضت امام حسین(ع) است.
مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: کتاب در پنج فصل تشکیل شده و ۲۸ شخصیت در آن وجود دارد که هشت شخصیت کتاب در تاریخ وجود ندارند یعنی چهرههایی هستند که توسط نویسنده برای پیشبرد بهتر داستان به کتاب اضافه شدهاند.
در ادامه نشست دکتر محمود مطهرینیا استاد دانشگاه تهران با تاکید بر سختیهای موجود در روایت تاریخی از کربلا و واقعه عاشورا به مواردی از آن اشاره کرد و گفت: الف. عاشورا اوج عظمت انسانی است و بالاترین تجلی انسانی در زمین و فهم عظمت عاشورا به خصوص در ساعات پایانی حیات امام حسین علیه السلام ساده نیست. طبیعتاً دشواری ناشی از این عظمت بر فهم و نیز روایت ما از آن اثر میگذارد؛
ب. تاریخ کوفه پس از اسلام، تاریخ پر فراز و نشیبی دارد. ما در ایران امروز کوفه را نماد عهدشکنی و ناپایداری بر قول و قرارها میشناسیم؛ اما باید مدنظر داشته باشیم کوفه در صدر اسلام و به خصوص آستانه واقعه کربلا بهترین شهر آن دوره به شمار میآید. فراموش نکنیم مدینه و دیگر شهرها اساساً نه به سیدالشهدا علیه السلام نه برادر و پدر ایشان علیهم السلام روی خوش و آغوش بازی نشان ندادند. علاوه بر آن ترکیب جمعیتی و نیز جغرافیای تاریخی این شهر را با باید به دقت و دوباره بازخوانی کنیم؛ زیرا در کوفه هم قبیله گرایی عرب را به شفافترین حالت میتوان مشاهده کرد هم گرایش و علاقههایی به اهل بیت علیهم السلام وجود دارد که به شرط تداخل و تعارض پیدا نکردن با منافع و دیگر ابعاد زندگی آنان هر از چندگاهی ظهور و بروزی پیدا میکند. مشابه این حالی به حالی شدن را دنیای امروز و با تفاوتهای میتوان مشاهده کرد و نارواست اگر این روحیه را مختص کوفیان بدانیم.
ج. فرجام عاشورا برای ما کاملاً مشخص است و نگارش داستان درباره ماجرایی که پایانی لو رفته دارد فوق العاده دشوار است و پیدا کردن یا خلق زاویه و شخصیتی که بتواند مخاطب را با خود همراه کند چندان ساده نیست؛
د. زیست ما در جمهوری اسلامی ایران شرایطی خاص را برای ما فراهم آورده که روی فهم ما نسبت به زیست در دیگر مقاطع تاریخ و نقاط جغرافیایی اثر گذاشته است. برای نمونه کتابی داستانی را درباره زندگی هاجر سلام الله علیها میخواندم که روایت او از ساره همسر ابراهیم سلام الله علیهما هیچ تفاوتی با یک زن ساده با سطح اطلاعات و فرهنگ پایین نداشت و به تعبیر امروزی اخلاقش خاله زنکی بود. در بخشهای مرکزی ایران است که چندهمسری قبیح شمرده میشود و در دوره کنونی است که رابطه با کنیز امری ناشایست به شمار میآید، اما در قرون قبل اساساً چند همسری نه برای مردم عادی نه حتی بزرگان رفتار نامناسبی دیده نمیشد و کارکردهای جنسی یکی از ابتداییترین و پذیرفتهشدهترین نقشهای هر کنیزی به شمار میآمد. به عبارت دیگر، آن نویسنده دهها صفحه درباره موضوعی قلم زده که هیچ نسبتی نه با تاریخ دارد که باورها و اعتقادات ما. اگر جای او بودم تمام تلاشم را در پرداخت دو جنبه از زندگی هاجر سلام الله علیها میکردم: نخست تسلیم و رضا و ولایتپذیری او در پذیرش زندگی وسط بیابانی برهوت و عاری از سکنه و سبزی و آب و دومین جنبه نانوشته تاریخ زندگی هاجر سلام الله علیها آنجاست که او چنان فرزندش اسماعیل را تربیت کرده بود که وقتی پس از دو دهه زندگی در غربت زمانی که ابراهیم سلام الله علیه میآید و پیام خدا را به فرزند رعنایش اسماعیل علیه السلام مبنی بر بر بریدن سر او ابلاغ میکند، اسماعیل هیچ مقاومتی نمیکند و او نیز در نهایت تسلیم و ولایتپذیری تنها با این جمله پاسخ پدر را میدهد که پدرا آنچه را بدان فرمان داده شدهای انجام بده. اگر قدری با اسماعیل یا هاجر همذاتپنداری کنیم بیتردید میتوان بلندای ایمان آنان را حس کرد؛
و بالاخره آخرین دشواری روایت ماجرای کربلا را باید ناشی از چند بعدی بودن آن دانست؛ زیرا همزمان عوامل جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی- اجتماعی، رسانهای بر ظهور و بروز واقعه کربلا اثر داشته است. طبیعتاً برای فهم دقیق آن باید ابعاد مختلف آن را درنظر گرفت؛ برای مثال هم از سویی رفتار عجیب قبیله ازد را باید در نظر بگیریم که فرزند رسول خدا صلی الله علیه را یاری نکردند و تنها دو سه روز بعد از آن در دفاع از عبدالله بن عفیف پیرمرد نابینای هم قبیلهای خود که به عبیدالله بن اعتراض کرد چنان رشادتی از خود نشان دادند که نیروهای حکومت درمانده شدند و به سختی توانستند وی را دستگیر کنند. از سوی دیگر نظام اقتصادی مبتنی بر تعریف عریف و عرفا چنان دقیق طراحی شده بود که صدای هر معترضی را در قبیله خفه میکرد. علاوه بر آن چنان تبلیغات حکومت علیه اهل بیت علیهم السلام اثر گذاشته بود که شامیان ابن عباس را عالم میدانستند و جایی که او حضور داشت به امام حسین علیه السلام اجازه نمیدادند سخن بگوید.
وی تاکید کرد: قبل از آنکه بخواهم نکاتی را درباره کتاب نامیرا عرض کنم این را یادآور میشوم کتاب نامیر را چنان کتاب مفید و ارزندهای میدانم که در اغلب کلاسهای تاریخ صدر اسلام خود این کتاب را معرفی میکنم و از دانشجویان میخواهم آن را مطالعه کنند.
مطهرینیا گفت: نامیرا کتابی است که تاریخ کربلا و کوفه را چنان به تصویر کشیده که هم از سویی چنان خط تعلیق جذابی دارد که میشناسم کسانی آن را طی چند ماه حداقل چهار بار مطالعه کرده بودند هم از لحاظ تاریخی وقتی یک متخصص رشته آن را میخواند این کتاب را معارض با روح کلی روایات تاریخی عاشورا و کربلا نمییابد. بر عکس این کار کتابی است که تلاش میکند به زور مباحث امنیتی و اطلاعاتی امروزی را به تاریخ کربلا تحمیل کند. در کتاب همه نوکرهای ارباب اساساً امامام حسین علیه السلام تصویر شده نسبتی با تاریخ و روایات ما ندارد و ایرادهای بنیادین متعددی به آن وارد است و بماند که خط تعلیق جذابی هم ندارد که مخاطب را با خود همراه کند.
وی خاطرنشان کرد: در کنار نقاط قوت این کتاب متأسفانه ضعفهایی در اثر دیده میشود و در همین راستا خواهش میکنم اگر قرار است سریال این کار ساخته بشود حتما از چند کارشناس تاریخی استفاده بکنند تا این نقصها آنجا دیده نشود و به اصطلاح کار عوام فهم و خواص پسند بشود. برای نمونه ربیع شخصیتی است که پدرش را شامیان کشتهاند. اگر او را یک فرد شامی کشته باشد باید بگوییم یک شامی در دعوایی مثلا کشته است، اما اگر او را حکومت شام کشته باشد پس بیتردید پدرش از بزرگان شیعه بوده و نمیشود پسر اینقدر بیاطلاع از باورهای شیعی باشد و به طور طبیعی یا باید شیعه یا دشمن شیعه باشد نه بیاطلاع.
استاد دانشگاه تهران و قم در پایان افزود: عبدالله بن عمیر نیز شخصیتی واقعی و تاریخدار در کربلاست که خود و همسرش در کربلا حضور داشتهاند. اگر یکی از شهدای کربلا که صرفاً نامش در تاریخ آمده یا شخصیتی خیالی جالی عبدالله در داستان استفاده میشد به مراتب بهتر از اکنون بود و زیبایی نحوه به تصویر کشیدن شرایط خاکستری کوفه توسط آقای کرمیار را بهتر نشان میداد. بر خلاف بسیاری از تصویرسازیهای ما از کربلا که معمولا افراد سیاه یا سفید نمایش داده میشوند و تکلیفشان را برای مخاطب به سرعت مشخص میکنیم نامیرا مخاطب خود را با طیف خاکستری جامعه همراه میکند که بیشتر افراد در این دسته قرار میگیرند.
در ادامه این نشست دکتر احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: این جلسات به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شده است و هدف ان بررسی امکان و جوانب تئوری رمان تاریخی از منظرگاه مبانی و ارزشهای انقلاب اسلامی است. در پژوهش در هر موضوعی تا سعه معرفتی ، تنوع مسائل، مبادی علمی و علوم مضاف به موضوع شناخته نشود نمی توان به نتیجه مشخصی دست یافت. بر این اساس بر ان خواهم بود تا در این نشست گستره مسائلی که در این حوزه قابل طرح است را بیان کنم:
دکتر شاکری، در ادامه با ارائه درختواره ها و الگوهایی به طرح هندسه معرفتی رمان تاریخی پرداخت. برخی جوانب و اضلاع هندسه معرفتی رمان تاریخی بدین قرارند:
- سلسله مبادی و مبانی فلسفه رمان تاریخی از مبانی بعیده تا مبادی مباشره
- تفکیک و تبئین دو رویکرد پسینی ( تبئین الگوی نظام مند از رمان تاریخی بر اساس اثار موجود) و پیشنی (تبئین الگوی نظام مند از رمان تاریخی بر اساس رمان مطلوب انقلاب اسلامی) در مطالعه رمان تاریخی
- چیستی و چرایی مسئله شدگی رمان تاریخی در ادبیات داستانی
- بررسی چیستی رمان تاریخی بر اساس الگوی علل اربعه
- تبئین مسائل فرایند پژوهی تبدیل و تبدل گونه های ادبی به یکدیگر؛ صورتهای موجود و مطلوب نیل از تجربه روایت بومی در تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی به ادبیات داستانی مطلوب تاریخی
- نسبت رمان تاریخی با دیگر گونه های داستانی چون: داستان انقلاب، داستان دفاع مقدس، داستان دینی و داستان عاشورا
- خصائص و اختصاصات “رمان” در روایت تاریخ (حدود ظرفیت ها و محدودیت های رمان در روایت تاریخ)
- نسبت صورت أکمل داستان با تاریخ (داستان هر چه داستان تر، غیر تاریخی تر)
- دلایل توجه داستان نویس به رمان تاریخی (اصل اولی در افرینش داستان روایت از امر تجربه شده است. بنابر این چرا رمان نویس خطر روایت از امر تجربه نشده را می پذیرد؟)
- الزامات توجه نویسنده به تاریخ به غرض روایت رمان تاریخی (آیا نویسنده رمان تاریخی صرفا داستان نویس است؟ ایا برای نیل به رمان تاریخی تنها مطالعه تاریخی کافی است یا نیاز به اجتهاد تاریخی است)
- بررسی اقسام مواجهه نویسنده (فاعل و آفرینشگر) با متن (بر سیاق تقسیم بندی مربوط به نسبت مخاطب با متن، نویسنده نیز قادر است نسبت مخاطب متن خود با متن و نسبت متن خود با تاریخ را در درجات معین تنظیم نماید. به تعبیری نسبت مخاطب با متن کاملا متاثر از رهیافتی است که نویسنده در متن خود دنبال کرده است.)
- نسبت رمان تاریخی با واقع گرایی (رئالیسم): (در تقریر مشهور از میان شش تقریر از رئالیسم میان این دو نسبت عام و خاص مطلق برقرار است.)
- واقع نمایی داستان، واقع گرایی تاریخ (ایا مخاطب رمان تاریخی با تفکیک بخشهای تاریخی ان از بخشهای مخیل دو نوع مواجهه متفاوت با گزاره های هر بخش دارد؟ یا مخاطب رمان با پذیرش رمان و منطق و کارکرد و غایت رمان عملا با منطق فهم رمان با همه گزاره های ان مواجه می شود؟)
- تفاوت مدارج “کلیات” و “جزئیات” در صدق و کذب در رمان تاریخی (ملاک صدق و کذب -تاریخی بودن یا نبودن- در رمان های تاریخی چیست؟)
- پیش فرض های مخاطب رمان تاریخی (عوامل موثر در یافت صدق و کذب تاریخی در رمان تاریخی
مخاطب با دو قالب “تاریخ” و “رمان” چگونه مواجه می شود؟)
- صورت غالب محل نزاع در داستان تاریخی (در صورت علم اجمالی کلی اساسا مخاطب با نوعی پارادوکس روشی در مواجهه با گزاره های تاریخی و داستانی مواجه است. زیرا نمی داند کدام یک را باید تاریخی و مستند فرض کند و کدام یک را مخیل بداند. در صورت ترکیب علم تفصیلی و اجمالی نیز در بخش علم اجمالی همین معضل وجود خواهد داشت.)
- متعلق تاریخی رمان (تاثیر دو متعلق “زمان” و “قداست” و مراتب ان در گستره و پیچیدگی مسائل این حوزه
پیچیده ترین مسائل در رمان تاریخی مربوط به روایت از زیست شخصیت های قدسی در زمان بعید تاریخی است)
- صورت بندی مقایسه ای مراتب و نتایج حاصل از متعلق های رمان تاریخی (ایا اغراض مترتب بر اصالت یافتگی هر یک از متعلق ها در رمان تاریخی با یکدیگر متفاوت است؟)
- ضد خاص و اضداد عام رمان تاریخی (طیفی از اضداد عام برای رمان تاریخی قابل فرض است)
- ایا رمان غیر تاریخی در نشان دادن عبرت تاریخی أتقن و أوقع از رمان تاریخی است؟ (به عنوان نمونه ایا رمان دفاع مقدس بهتر از رمان عاشورا عبرت تاریخ را نشان می دهد)
- برجسته سازی متعلق قدسی رمان تاریخی نسبت به متعلق غیر قدسی (چرایی ها و اغراض)
- موانع اختصاصی شکل گیری رمان تاریخی از شخصیت قای قدسی (پیامبران، ائمه مذهب، اولیاء دینی، اوتاد، صاحبان کرامت، علما، شهدا)
- مجاری خروج رمان از محدوده مصرحات تاریخی (در صورت فرض امکان رمان تاریخ و قول به تحفظ امر تاریخی در رمان تاریخی، مجاری تحفظ رمان بر مصرحات تاریحی چیست؟)
- مهمترین تکنیک های داستانی جهت تحفظ حداکثری تاریخ قدسی (با اقرار به لزوم تحفظ حداکثری تاریخ این موضوع مطرح خواهد شد که روایت داستانی چه ابزارها و تکنیک هایی برای نیل به این غرض در اختیار دارد)
نویسنده کتاب مانایی و میرایی اضافه کرد: در برآوردی کلی از وضعیت فعلی ادبیات داستانی در کشور، کفه ترازوی نقد ادبی با تولید آثار خلاقه در کشور برابر و حتی متوازن نیست. نقد ادبی قادر نیست ادبیات خلاقه تولید شده در کشور یا حداقل مهمترین آنها را رصد کرده تحلیل کند، آن را در هاضمه خود معنی دار کرده و در فراز و فرود آثار داستانی و چهره های ادبی نقشی درخور ایفا کند.
وی افزود: عوامل دیگر کیفی از جمله تزلزل جایگاه نقد ادبی در کشور، عدم برخورداری نقد ادبی متعهد از تئوری های بنیادین، کوتاهی در پرورش منتقدان آگاه، متخصص، شجاع و ممحض، پیچیدگی های متنوع در گونه های داستانی موجود، خلا جدی اخلاق نقد و نقد پذیری و در نهایت فقدان جریان منسجم نقد ادبی متعهد، همگی در شکل دهی وضعیت موجود موثر بوده اند.
شاکری در پایان این نشست گفت: رمان نامیرا از جمله شاخص ترین رمانهای تاریخی مرتبط با تاریخ اسلام است که در این فضای کلی حاکم بر نقد تولید و معنی دار شده است. نویسنده نامیرا در اثار داستانی دیگرش نیز نشان داده است در مواجهه با تاریخ دقیق و در عین حال خلاق است. نویسنده با ورود شخصیت فرعی تاریخی مرتبط با واقعه عاشورا به دو دسته گی و چند دسته گی های حاکم بر کوفه تلاش می کند تجربه زیست تاریخی را برای مخاطب خود فراهم کند. گرچه ساختار فیلمنامه ای روایت و تبدیل ناقص شخصیت تاریخی عبدالله بن عمیر به شخصیت داستانی نویسنده را از نیل به مقصود نهایی بازداشته است.