به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست «ملاحظات اخلاقی نظام حقوقی مالکیت فکری»، شنبه ۱۳ مهرماه ۱۳۹۸ با حضور دکتر محمود حکمتنیا رئیس مرکز رشد علوم انسانی اسلامی پژوهشگاه در سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
دکتر حکمتنیا در ابتدای نشست ابراز داشت: زمانی که از مقوله اخلاق و مالکیت فکری گفتوگو میشود باید مشخص گردد که ما چه مسئلهای را می خواهیم مطرح کنیم و به چه سوالی پاسخ خواهیم داد مباحث اخلاقی در حوزه اخلاق دو بحث مجزا از هم دارد که این دو موضوع گاهی اوقات از هم جدا نمیشود و یک سردرگمی برای محققین این حوزه ایجاد میکند.
پرسشهای اساسی در زمینه اخلاق
سوال اول این است که آیا یک حکم حقوقی یا یک نهاد حقوقی صرف نظر از اینکه مراحل تصویب نظام قانونگذاری را پشت سر گذاشته است و به عنوان قانون اعلام شده آیا این حکم حقوقی توجیه اخلاقی دارد یا خیر؟
مثلا در حوزه حقوق جزا، صرف نظر از مجازاتی که در نظر گرفته شده مشخص شود که مجازات خاص برای این جرم معین موجه است یا نه؟ که این مسئله بر اساس ساختارهای نظام های مختلف بررسی می شود مثلا بر اساس نظام هایی که رویکرد حقوق طبیعی دارند باید ابتدا این سوال را پاسخ دهند چراکه قانون قبل از اینکه قانون شود نیاز به توجیه اخلاقی دارد. همینطور در نظام های پوزیتیویستی که اعتبار قانون را از حکم حاکم یا ساختار حقوقی می گیرند به لحاظ سیاسی و اجتماعی ممکن است این مسئله را مطرح کنند.
اما سوال دوم اینکه ما در جامعه یکسری هنجارهای اخلاقی داریم بر این اساس باید مشخص شود که این هنجارهای اخلاقی در کدام قسمت از مالکیت فکری قرار خواهند گرفت، به نوعی مالکیت فکری، ناقض هنجارهای اخلاقی نباشد. کسی که هنجار اخلاقی را رعایت نمی کند قبل از اینکه فعل او مشکل داشته باشد خود این شخص مشکل دارد و به نوعی می توان گفت باورهای درستی ندارد.
کلیه اقداماتی که باعث ایجاد نفرت عمومی میشود، یا در حوزه های فرهنگی و اخلاقی که مخالف هنجارهای اخلاقی هستند جزء نقض کنندههای اخلاق هستند لذا این اخلاقی که در این حوزه وجود دارد دیگر درصدد توجیه مالکیت فکری نیست. یا در حوزه ثبت اختراع، مثلا شخصی اختراعی داشته باشد که استفاده انحصاری آن در خودکشی است لذا ثبت این اختراع خلاف هنجار اخلاقی است بر این اساس چنین اختراعی نباید ثبت شود.
یا مثلاً استفاده از علامتها، همانطور که می دانیم علامت ها برای تمیز کالا به کار برده می شوند اینکه من از علامت استفاده کنم حق استفاده انحصاری از علامت را دارم اما این علامت نباید مخالف هنجارهای اخلاقی ما باشد مثلا تحریک کننده یا موجب اختلاف و نفرت عمومی نشود. در اینجا می گوییم اخلاق در این حوزه قابل حمایت مداخله کند یعنی از موضوع قابل حمایتی که استفاده از آن خلاف اخلاق باشد ممانعت میکند.
بنابراین زمانی که اختراع، طرح صنعتی، علائم تجاری را باید ثبت کنیم تا حمایت شود نباید خلاف تظاهراتی اخلاقی عمل کنیم که اگر خلاف این هنجارهای اخلاقی باشد قابل ثبت نیستند.
استفاده از حقوق
مرحله آخر اینکه، مالکیت فکری به معنای اقتصادی کردن امور است در بعضی از امور مانند امر حیات انسان، اساسا نباید نگاه اقتصادی به این امور داشت. مالکیت معنوی و فکری بدین معناست که یک موضوع را به یک امر اقتصادی قابل خرید و فروش در جامعه تبدیل کنیم در بعضی از این امور این مسئله نباید موضوع بشود مانند زمانی که خلاف اخلاق و عفت عمومی عمل می شود و در بعضی جاها که موضوع می شود نباید خصوصی شود و نباید به یک امر تجاری تبدیل گردد.
پس اخلاق گاه مانع وجود مالکیت فکری میشود مانند جاهایی که خلاف عفت عمومی و یا خلاف هنجارهای اخلاقی است و گاه اخلاق مانع خصوصی شدن موضوع می شود یعنی این موضوع باید وجود داشته باشد ولی نباید جزو امور خصوصی قرار بگیرد.
به عنوان مثال فرمولهای علمی را نمیشود اقتصادی کرد زیرا که استفاده از اینها بسیار وسیع است و نمیتواند در نزد یک فرد قرار داشته باشد اگر کسی علم را محصور کند و تنها در دست یک فرد باشد علم محصور میشود که این مسئله در تعارض با منافع عمومی است بنابراین اخلاق گاهی موضوع را غیر قابل حمایت میکند.
ممکن است این سوال مطرح شود که ثبت مالکیت فکری به معنای تولید است؟ در بعضی موارد دیده شده اختراعی صورت گرفته و ثبت هم شده است اما تولیدی صورت نگرفته لذا مخترع به تولید محصول میپردازد و هدف او در جهت تولید علم و پاسخ به سوالات علمی مطرح شده میباشد در اینجا میگوییم هدف استفاده تجاری نیست بلکه در جهت تولید علم قدم برداشته شده است که این تولید استثنا است و توجیه اخلاقی دارد.
در مواردی هم داریم که اختراعی انجام شده ولی مخترع حاضر به تولید نیست ولی ما برای سلامت عمومی و نجات مردم به تولید این اختراع نیاز داریم گرچه می دانیم استفاده از مال کسی بدون اجازه خلاف اخلاق است مگر اینکه برای نجات حال عموم ضرورت داشته باشد که این ضرورت به ما اجازه می دهد که بدون اجازه مخترع، محصول را در حد مجاز تولید کنیم.
تفاوت مالکیت ادبی و هنری با مالکیت صنعتی
مالکیت ادبی و هنری، مبحث بعدی است که بدان میپردازم که یک تفاوت عمده با مالکیت صنعتی دارد که ذیل ماده ۲ قانون ۱۳۴۸ موارد آن پیش بینی شده است که اساسا نیاز به ثبت ندارند تا اعتبار پیدا کنند. بدین معنی که نویسنده کتابی را می نویسد که این مرحله، مرحله ثبت است اما اگر این نوشته خلاف اخلاق و هنجارهای موجود در جامعه باشد. قانون ملی تمام کشورهای دنیا در این زمینه به یک شکل برخورد می کند که یا در مرحله ثبت اثر یا در مرحله انتشار یا در نهایت در مرحله اجرا مخالفت خود را نشان میدهند.
مواجهه کشورها با مالکیت ادبی و هنری
در بحث مالکیت ادبی و هنری در این مورد حکومت ها به دو شکل عمل می کنند یا از سانسور استفاده می کنند که بسیاری از کشورها سانسور را پذیرفته اند و حتی در اعلامیه حقوق بشر هم وقتی به هنجارهای اخلاقی می رسد اجازه محدودیت ها را می دهد.
شکل دوم سیستم هایی مانند کشور آمریکا هستند که به هیچ وجه اجازه سانسور را نمی دهد و بر اساس قانون اساسی آمریکا کنگره نمی تواند امور محدود کننده ای را نسبت به «بیان» اعمال کند و در نهایت قانونگذاری این مسئله ممنوع است. لذا هر گونه بیان در آنجا آزاد است و محدودیتی وجود ندارد. اما نحوه و شیوه اجرا متفاوت می شود که این یک سیستم اختصاصی در آمریکاست.
بر اساس مالکیت فکری که می گوید اگر یک اثر ادبی و هنری به وجود آمد حمایت می شود این حمایت بدین معنا نیست که حتما منتشر خواهد شد. زیرا انتشار، قوانین خاص خودش را دارد اگر آنجا اجازه انتشار را ندهیم اساسا موضوعی برای مالکیت فکری به وجود نمی آید چون باید منتشر شود.
مورد بعد اینکه هر چقدر که در زمینه مالکیت فکری استثنائاتی داریم در مالکیت ادبی و هنری استثنایی وجود ندارد زیرا در مالکیت ادبی و هنری در ایجاد اثر و خلق اثر هیچ محدودیتی نداریم و خود فرد اثری را خلق کرده اما به مرحله نشر و انتشار که برسد قوانین نشر بر آن حکم می کند؛ این قوانین نشر به مالکیت فکری ربطی ندارد و منافع مالکیت فکری هم از آن منتفع نمی شود.