حق هدایت شهروندان؛ مطالبه مردم از حاکمان
یادداشتی از حجتالاسلام محمد عابدی عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
به مناسبت ایام شهادت حضرت زین العابدین، نگاهی کوتاه به بخشی از مسئله «حق هدایت شهروندی» داریم که امروزه مورد غفلت جامعه نخبگانی ما قرار گرفته و به آن جایگاهی در خور همانند حق آزادی و ….در نظر نمی گیرند و به همین جهت، عموم مردم نیز هرگز آن را بعنوان حقی که باید از مسئولان خود مطالبه نمایند مورد توجه قرار نمی دهند.این مطلب را با مقدماتی تبیین می کنیم.
- امام در برابر هدایت مردم، مسئولیت دارد و این ویژگی به فلسفه جعل امامت بر می گردد.این ویژگی موجب می شود امام نسبت به هر آنچه به هدایت و گمراهی شهروندان مربوط می شود مسئولیت داشته باشند.
قابل توجه این است که ازیک سو خداوند آنان را برای هدایت فرستاده و در مقابل مقام امامت و به میزان این مقام،نزد خداوند مسئولیت دارند و از این جهت هم که هدایت حق شهروندان است، آنان در مقابل این حق مردم نیز مسئول هستند. بنابر این مسئولیت آنان هم نسبت به حق الله وهم نسبت به حق الناس است.هر چند ماهیت این مسئولیتها و سرچشمه آنها متفاوت باشد
۲٫در فرهنگ دینی و بویژه زبان قرآن، هر آنچه موجب هدایت است در قالب ارزش ها و معروف ها برای جامعه دینی ارائه شده و جامعه دینی آنها را به عنوان بخشی از هویت خود، شناخته است و هر آنچه موجب ضلالت و گمراهی است در قالب ضدارزش ها و منکرها ارائه شده جامعه دینی آنها را به عنوان بخشی از هویت دینی خود نمی شناسد.
- با این دو مقدمه می توان توضیح داد که امام سجاد (ع) نیز به عنوان منصوب الهی، مسئول امر به معروف و نهی از منکر در تمام ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… جامعه است و از سوی دیگر به عنوان یک عضو از جامعه اسلامی که شهروندان امامتش را پذیرفته و هدایت الهی را از مجرای راهبری و مدیریت او می جویند،این مسئولیت را عهده دار بود.
همین مسئولیت دو جانبه اقتضا می کرد در حالی که در این دوره رسما جلوی امر به معروف و نهی از منکر گرفته می شد، در مقابل انحرافات، به شیوه های مختلف به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کند.
- اهمیت این مسئولیت چندان است که خداوند به پیامبرانش دستور هدایت مردم را می دهد و کتابهایش برای هدایت مردم(هدی للناس و…) است. سخن امام سجاد (ع) درباره این اهمیت چنین است:
«به شیعیان من مژده ثواب بزرگ و پاداش فراوان بدهید که خدای تعالی به موسی علیه السلام چنین وحی کرد:…اگر فرار کننده از در خانه یا گمگشته از آستانه مرا به سوی من باز گردانی، برای تو بالاتر از عبادت صد سال است که روزهایش را روزه بداری و شبهایش را به نماز و عبادت بگذرانی.» (لئالی الاخبار، ص۲۱۴ و ر. ک: بحارالانوار، ج۱، ص۷۱).
حضرت در اقدامی اعجاب برانگیز با بیان حقوق اسلامی به نوعی در مسیر مشخص کردن مرز ارزشها و ضد ارزشهای دینی تلاش کرد و رساله حقوق حضرت از این منظر متاسفانه مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است.
- اهمیت این مسئولیت را از طریق روایتی از امام در مورد ترک فریضه امر به معروف و نهی از منکر نیز می توان فهمید آنجا که این کار را معادل ترک کتاب الله دانست.
به دیگر بیان اگر از منکرات نهی نشود وبه معروفها امر نشود، کل قرآن کنار گذاشته شده است،بااین بیان که کارکرد قرآن این است که در سایه معارف و آموزه های آن، بشر به ارزشهای تولید شده از آن آموزه ها (معروفها) عمل کند و از خلاف آن(منکرها) دوری کند.امام فرمود:
«اَلتّارِکُ لِلاَمْرِ بِالْمَعروفِ وَالنَّهی عَنِ الْمُنْکَرِ کَنابِذِ کِتابِ اللّهِ وَ راءَ ظَهْرِهِ اِلاّ اَنْ یتَّقِی تُقاهً فَقیل لَهُ ما تُقاتُهُ؟ قالَ یخافُ جَبّاراً أَنْ یفْرُطَ عَلَیهِ اَوْ أَنْ یطْغی (حلیله الاولیاء، ج۳، ص۱۴۰)؛ ترک کننده امر به معروف و نهی از منکر، مانند کسی است که کتاب خدا را پشت سر انداخته است. مگر اینکه نهایت پرهیزگاری را بورزد. پرسیدند: حق پرهیزگاری چگونه است؟ فرمود: از ستم پیشه ای بترسد که مبادا بر او ظلم مفرط کند و یا بترسد از آنکه خود طغیان کند.»
- مسئله مهم در کنار اصل این مسئولیت امام و رهبران، توجه به پیامد بی توجهی به این مسئولیت است و چون معروف و منکر ابعاد مهم اجتماعی و سیاسی دارد و امر و نهی در آن ، مقوله ای درگیر با قدرت و نیازمند قدرت است، پیامد بی توجهی به آن باید مورد توجه افراد حقوقی(حاکمان و رهبران و مدیران جامعه اسلامی) نیز باشد و تمام نهادهای قدرت از قوای مقننه و مجریه تا قضائیه خود را مخاطب این پیامده و مسئول آن بدانند.
امام ترک این مسئولیت را دراای پیامدهایی تلخ اجتماعی نیز می داند از جمله می فرماید:
«اَلذُّنُوبُ الَّتی تُنْزِلُ الْبَلاءَ تَرْکُ اِغاثَهِ الْمَلهُوفِ وَ تَرکُ مَعُونَهِ الْمَظلومِ وَ تَضْییعُ الْأَمْرِ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهی عَنِ الْمُنْکَرِ؛ گناهانی که بلا را نازل می کنند، یاری نکردن غمدیده، ترک یاری مظلوم و ضایع کردن امر به معروف و نهی از منکر است.»
سخن اصلی این است که رهبران جامعه دینی که مشروعیتشان در گرو ارتباط با نظام امامت است، حداقل هنگام بروز این بلاها باید پرونده ای هم برای خود بگشایند و (در کنار عوامل دیگر)، نقش ترک مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر اهالی حکومت(به عنوان شخصیت حقوقی) را رصد نمایند و برای کاهش آن تدابیر نظری و عملی بجویند.