به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ و به نقل از ایکنا، نشست نقد و بررسی کتاب «استعارههای مفهومی و فضاهای قرآنی» اثر حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا قائمینیا عضو هیات علمی و مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، روز یکشنبه مورخ ۱۴ مهرماه جاری با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
حجتالاسلام قائمینیا، نویسنده کتاب در این نشست بیان کرد: این کار از جمله کارهایی است که در دو دهه اخیر مشغول آن بودهام. در حوزه هرمنوتیک کار میکردم و بعد کمکم متوجه معرفتشناسی شدم، تا به این نتیجه رسیدم که آن چیزی که در مطالعات دینی کارایی عملی و گستردهای دارد، مباحث زبانشناسی و شاخههای مختلف آن است. زبانشناسی گسترش زیادی یافته است و اگر بخواهیم از انسدادی که در مطالعات دینی در عصر جدید رخ داده است رها شویم، باید به مباحث جدید در حوزه زبانشناسی رجوع کنیم.
مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه افزود: در این میان نیز از زبانشناسی شناختی شروع کردم، چون جزء آخرین تحولات در این حوزه است و ارتباط خاصی نیز با هرمنوتیک دارد و ادعاهای خاصی در این زمینه مطرح است و با طرح بنده در کتاب تناسب خاصی دارد. زبانشناسی شناختی در این سالها در غرب به صورت جدی مطرح بوده و در نقد آثار چامسکی، زبانشناسی شناختی و مباحث آن مطرح شده و شاید جزء اولین کسانی که آن را مطرح کرده، «لیکاف» است که بعداً کتابی با عنوان استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم نوشت. با این کتاب و مقالات دیگر، سبب پیدایش جریان شناختی شد و در آثار چامسکی نیز سرنخهایی برای این گرایش بوده است.
قائمینیا تصریح کرد: سپس این کتاب مورد توجه محققان قرار گرفت و من نیز دنبال این بحثها بودم که ببینم چه دیدگاههایی مطرح است و چطور میشود اینها را در مطالعات اسلامی و در تحلیل آیات قرآن و روایات به کار گرفت و این کار در حوزه شناختی دومین کار بنده است. متوجه این مسئله شدم که بحثهای زبانشناسیِ شناختی گسترده است و بحث استعاره مفهومی نیز نیاز به کار مستقلی دارد و بر همین اساس شروع به دنبال کردن استعارههای مفهومی کردم.
وی در ادامه افزود: نام این کار، استعارههای مفهومی است، اما در واقع چند کار انجام شده است. اول استعاره مفهومی را از نگاه خودم تعریف کردهام و مواردی بوده که پارهای از تحلیلهای مختلف را قبول نکردهام و آن تنافی که بین استعاره مفهومی و ادبی میبینند را نیز قبول نکردهام و گفتهام که میتواند یکی از ابزارهای مناسب در تحلیل متون دینی باشد و در مواردی نیز از بحثهای اصولی کمک گرفتهام. کار بعدی نیز مطالعه موردی بود که مواردی را از آیات قرآن دستهبندی کردم. برای نمونه آیاتی که در مورد صفات و افعال خدا بود را از دریچه استعاره مفهومی تحلیل کردم و فصل آخر کتاب که آغاز یک بحث جدید است و نوآوری کار من نیز در اینجا است مباحث وجودی مطرح شده است که بین مباحث وجودی و اگزیستانسیال تفاوت قائل هستیم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: از این نگاه، بحث استعاره مفهومی زیر بنای بسیاری از تحلیلهای فکری است. حتی در فقه نیز این طور است که فکر میکنیم، شاید از این بحثها تأثیر نپذیرفته باشد، اما در اینجا نیز اثر دارد. در فلسفه و کلام نیز همین طور است. به دنبال یک کار سیستماتیک بودم که در تمام حوزههای علوم اسلامی، بر اساس مباحث جدید و تلفیقی که بین مباحث جدید و سنتی انجام میشود، این را توسعه دهم. بنده تنها از نظریه استعارههای مفهومی استفاده نکردم، بلکه از تلفیق مفهومی نیز استفاده کردم که در ظاهر به عنوان نقد استعارههای مفهومی مطرح شده که از آن نیز بهره بردم.
وی در ادامه افزود: فلسفه زبانشناسی با فلسفه علم و فیزیک متفاوت است و نظریاتی که در زبانشناسی وجود دارد، مانعهالجمع نیستند که یکدیگر را نفی کنند و میتوان از مزایای این تحلیلها استفاده کرد. کارهای زبانشناختی که در عصر جدید انجام شده، تلاش دارد که جریانهای مختلف را با هم جمع کند. مثلاً جریان شناختی را با گشتاری جمع کند و رویکرد چندوجهی را ارائه کند و بنده نیز به به رویکردهای چندوجهی منتقل شدم.
قائمینیا در بخش دیگری از سخنان خود به ویژگی خاص این کتاب اشاره و بیان کرد: کارهایی که در حوزه علوم شناختی است، بینارشتهای محسوب میشود و این علوم شناختی از یک جهت دانشهای ذهن هستند. همه این دانشها نیز از پنج شاخه عصبشناسیِ شناختی، روانشناسیِ شناختی، هوش مصنوعی، زبانشناسیِ شناختی و فلسفه ذهن تشکیل میشوند و با این کار دارند که فرایندهای ذهنی، چطور رخ میدهند و پیامدهای آن چیست. شهید مطهری در برخی از پاروقیهای کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم میگفت که تا ذهنشناسی نداشته باشیم، فلسفه نداریم اما تا ذهنشناسی نداشته باشیم، هیچ دانشی نداریم. اولین کاری که یک اندیشمند انجام میدهد این است که ببیند چه فرایندی در ذهنش ایجاد شده است.
وی تصریح کرد: اصل ایده در علوم شناختی که دارد گسترش پیدا میکند بر این نکته استوار است که برای مثال، حتماً باید تحلیل متن را در ارتباط با فرایندهای ذهنی ببینیم که این نوع نگاه دو دسته مخالف دارد؛ یکی سنتیها هستند که در این سالها با آنها بحثهایی داشتهایم که به هیچ وجه، وقعی برای دستاوردهای علوم جدید قائل نیستند. دسته دیگر نیز کسانی هستند که میگویند نباید این مباحث را در این حوزهها یعنی در فضای مطالعات دینی کشید. این دسته کسانی هستند که تحصیلات آکادمیک دارند و میگویند زبانشناسی را نباید وارد مطالعات دینی کنید.
قائمینیا در پایان گفت: امروزه راهی جز این نداریم که به مطالعات جدید روی آوریم، نه اینکه بشود همه این دانشها و مطالعات جدید را قبول کرد، لازم است که با یک رویکرد انتقادی به مباحث جدید، روی آورد و از تواناییهای این فضا استفاده کرد.