اهدای عضو از منظر فقهی
نوشتاری از آیت الله ابوالقاسم علیدوست عضو هیات علمی گروه فقه و حقوق اسلامی پژوهشگاه
به طور کلی درباره اهدای عضو به انسان دیگر، پنج مانع محتمل وجود دارد که یکی از آنها اختصاص به صورتی دارد که اهدا کننده مسلمان و پذیرنده یک بیمار غیرمسلمان باشد اما چهار مانع محتمل دیگر در هر حال ممکن است وجود داشته باشد.
- اهدای عضو موجب نقص عضو در دهنده و اضرار به او میشود.
اسلام اضرار به خود و اضرار به دیگران را حرام و حفظ نفس خود و حفظ نفس دیگران را واجب میداند. در اهدای عضو این شائبه وجود دارد که جدا کردن عضو اهدایی از بدن اهدا کننده موجب ضرر زدن به او باشد. اگر چنین شائبهای بجا باشد میتواند عمل اهدای عضو را با منع شرعی مواجه کند.
- حرمت مثله کردن میّت
در مواردی که بیمار دچار مرگ مغزی شده باشد، جدا کردن اعضای او برای اهدا به دیگران موجب پاره پاره شدن بدن او میشود و پاره پاره شدن بدن او شائبه مثله شدن بدن او را به وجود میآورد که اگر این شائبه بجا باشد میتواند اهدای عضو را از باب حرمت مثله کردن با حرمت شرعی مواجه بکند.
- حرمت تغییر در خلقت الاهی
بر اساسی برخی آیات قرآن کریم تغییر در خلقت الاهی عملی شیطانی و مبغوض شمرده شده است. برداشتن عضو یک انسان و انتقال آن به بدن انسانی دیگر ممکن است از مصادیق تغییر در خلقت الاهی شمرده شده و از این جهت اهدای عضو را با مشکل شرعی مواجه بکند.
- ذلت و خواری شخص دهنده عضو (که در ذلت فرقی بین حی و میت نیست)
خداوند متعال راضی نیست که بندهاش ذلیل شود. از این رو است که خوار کردن خود یا خوار کردن دیگران عملی حرام شمرده میشود. در حرمت خوار کردن فرقی بین حیّ و میّت نیست. بریدن اعضای بیمار مرگ مغزی ممکن است موجب تحقیر میت شمرده شود. اگر این نگاه درست باشد اهدای عضو با حرمت مواجه میشود.
- حفظ نفس غیرمسلمان در فرضی که گیرندهی عضو نامسلمان و دهنده مسلمان باشد
مبنای اهدای عضو، حفظ جان گیرندهی عضو است. این مبنا مبنای مهمی است که خود میتواند در حل برخی از چالشهای چهارگانه فوق نیز مؤثّر افتد. بر اساس انگارهای که شخص نامسلمان را محترم نمیداند و در نتیجه حفظ جان او را نیز واجب نمیداند، این احتمال شکل میگیرد که اهدای عضو از مسلمان به غیرمسلمان عمل موجّهی نیست و مشروعیت ندارد.
امروزه در بین بسیاری از فقیهان امامیه حفظ جان کافرحربی واجب نیست اما حفظ جان کافر غیرحربی عمل راجحی است که برخی فقها آن را مستحب (فتوای آیت الله خامنهای)[۱] و برخی بنابراحتیاط، آن را واجب میدانند(آیت الله مکارم، الفتاوی الجدیده ج ۱ ص ۴۳۲). خداوند متعال در قرآن کریم احیای نفس را ستایش کرده و آن را مقید به احیای نفس مسلمان نکرده و فرموده است: «و من احیاها فکأنما احیا الناس جمیعا» (مائد: ۳۲) در برخی دیگر از آیات قرآن احسان به کافران غیرحربی و خیررسانی به آنان مورد سفارش قرار گرفته است. خداوند میفرماید: (لَا یَنْهَاکُمْ اللهُ عَنْ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ) (ممتحنه: ۸) با اینکه کلمه «برّ» برای تعدّی به ضمیر «هم» به حروف جاره نیاز دارد ولی در اینجا بدون واسطه حرف جر تعدی کرده است (تبروهم). این تعبیر شاید به خاطر آن باشد که در کلمه برّ معنای واژهی «اکرام» نیز اشراب شده است. اگر این برداشت درست باشد برّ به کافران غیرحربی باید همراه با اکرام و حفظ احترام باشد.
افزون بر این، خداوند متعال در سوره مبارک شعراء حضرات نوح (شعراء: ۱۰۶) و صالح (شعراء: ۱۲۴) و هود (شعراءء: ۱۴۲) و لوط (شعراء: ۱۶۱) را برادر مشرکان شمرده است. قطعا اخوتی که بین مسلمانان وجود دارد مرتبه بالاتری از اخوّت است که آثار و نتایج حقوقی و حقیقی خاصی دارد اما به هر حال خداوند در بین کافران و پیامبران برگزیدهی خودش نیز اخوت را مطرح کرده است. به نظر میرسد آثار همان اخوتی که در بین مسلمانان ایجاد شده در همین اخوتی که بین انبیا و کافران ایجاد شده، نیز وجود دارد مگر آثاری که با دلیل خاص خارج شده باشد.
[۱] آیا در وجوب امداد و نجات مصدومین تفاوتى بین مسلمان و غیر مسلمان وجود دارد؟
ج) امداد و نجات مسلمان واجب و غیرمسلمانى که در حال جنگ با مسلمانان نباشد، مستحب است.