ذاتگرایی جدید در علوم طبیعی و علوم انسانی
یادداشتی از دکتر ابراهیم دادجو عضو هیأت علمی گروه معرفتشناسی پژوهشگاه
منتشر شده در خبرگزاری مهر
در عرصه «فلسفه» و «فلسفه علم» سه جریان قابل تشخیص است: (۱) جریان ذاتگرایی و واقعگرایی پیشانیوتنی، (۲) جریان ضدّذاتگرایی و ضدّواقعگرایی مابعدنیوتنی، و (۳) جریان ذاتگرایی و واقعگرایی مابعدکوانتومی. جریان نخست مشخصاً از ناحیه ارسطو و ارسطوئیان تا اواخر قرون وسطی مطرح بود و در میان فیلسوفان مسلمان نیز تاکنون به همان صورت سنّتی خود رایج است. جریان دوم از زمان نیوتن، بارکلی، هیوم، و کانت تا قبل از چهل سال اخیر یکهتاز میدان فلسفه و فلسفه علم بود و در چهل سال اخیر از طریق پوزیتیویستها، فلسفههای تحلیلی و زبانی و فلسفهعلمهایمعاصر و، بطورکلی، از طریق قراردادگرایی، منشأ فراموشی جریان سوم شده است. جریان سوم در چهل سال اخیر به ظهور رسیده و، در تقابل با جریان دوم و بسط و توسعه جریان نخست، به شدت به توسعه و تقویت مابعدالطبیعهذاتگرایانه [۲] همت گماشته است.
متأسفانه ایران معاصر از جریان سوم بیخبر است. و همین بیخبری عمدتاً منشأ سیطره نسبی غیرذاتگرایی و غیرواقعگرایی مابعدنیوتنی بر مجامع علمی و آکادمیک است.
اگر جریان سوم، که به نظر میرسد از معقولیت و واقعبینی بسیار بالایی برخوردار است و در توافق با فلسفه اسلامی است، مورد پذیرش باشد، لاجرم فلسفه معاصر [۳]، فلسفه علم معاصر و فلسفه معاصر ایران، که عمدتاً تحتتأثیر جریان دوم قرار دارند و قراردادگرایانه و نسبیگرایانهاند، باید جهت خود را تغییر دهند. بسیاری از اندیشمندان نیز باید جهت فکری خود را تغییر دهند.
- انواع ذوات و خواص ذاتی
الیس که به نظر میرسد تأثیرگذارترین فیلسوف جریان «ذاتگرایی جدید» باشد، به نحوی که در حین اینکه زنده است از «الیسیگرایی» سخن رفته است [۴]، برخلاف ذاتگرایان قدیم، که به دلیل عدم پیشرفت علوم تجربی و عدم توفیقات آنها در تجزیه و ترکیب مواد، عمدتاً فقط به ذوات و خواص ذاتی جوهری باور داشتند، به دلیل رشد روزافزون همان علوم، ذوات و خواص ذاتی موجود در طبیعت را اعم از ذوات جوهری، رویدادی، فرایندی، و رابطهای، و همینطور اعم از خواص ذاتی جوهری، رویدادی، فرایندی، و رابطهای میداند .[۵] عالم طبیعت مملوّ از واقعیتهایی است که نه فقط شامل جواهر و اشیا منفرد خارجی و خواص ذاتی آنها است بلکه به تبع آنها دارای رویدادها، فرایندها و روابط بیشمار و لایتناهیای است که هر یک ذوات و خواص ذاتی خاص به خود را دارند. بطورمثال، اتم نه تنها جوهر و دارای خواص جوهری است، بلکه متحمل رویدادها، فرایندها و روابطای است که هر یک از آنها دارای ذوات و خواص ذاتی خاص به خود هستند و از همینرو است که دارای آثار و لوازم بیشماری همچون ذرات اتمی، عدد اتمی، وزن اتمی، ساختار اتمی، روابط بین اتمی، روابط فرا اتمی و غیره است.
- ذوات و خواص ذاتی طبق واقع، و ذوات و خواص ذاتی طبق دیکته
الیس در ذاتگرایی علمی خود نخست به تفکیک سنّتی ذوات واقعی از ذوات اسمی اشاره میکند. ذوات واقعی ذواتی هستند که در واقع و طبق واقع (de facto) وجود دارند، در تطابق با واقع خارجیاند، با تحقیق تجربی قابل شناساییاند و مستقل از زبان وجود دارند. ذوات اسمی ذواتی هستند که نه در تطابق با واقع خارجی بلکه در تطابق با تعریف و قراردادی که از آنها داریم قرار دارند و طبق دیکته (de dicto) و اعتبار ما انسانها وجود دارند .[۶]
برخلاف جریان ضدذاتگرایی مابعدنیوتنی [۷]، که اصلاً به وجود ذوات و خواص ذاتی باور ندارد، جریان ذاتگرایی جدید به تفصیل دیدگاه ضدذاتگرایی را مردود دانسته و همه اشیا و امور مادی را دارای ذات و خواص ذاتی طبق واقع (قوا و استعدادهایی که در سرشت آنها ریشه دارند) میداند.
در ذاتگرایی جدید بحث از مجردات به وضوح مطرح نشده است، اما از آنجا که ذاتگرایی جدید صورت پیشرفته ذاتگرایی قدیم است لابد ذاتگرایی جدید عمدتاً باید به جواهر مجردی همچون خدا، نفس و عقل (و انواع و انحاء ذواتو خواص ذاتی مربوط به آنها) نیز باور داشته باشد. از همینرو است که الیس ساختار جهان را بدون دیدگاه الهیاتی قابل توضیح نمیداند [۸] و در عصبشناسی و روانشناسی از نوعی ذاتگرایی دفاع میکند .[۹] از این روی مجردات نیز باید طبق واقع دارای انحاء و انواع ذوات و خواص ذاتی باشند.
ذاتگرایی جدید، بر همین اساس که به ذوات و خواص ذاتی مادی و مجرد قائل است، اعتباریات را نیز نه محض اعتبار و صرفاً وابسته به زبان و قرارداد، بلکه اعتبارات مبتنی بر ذوات و خواص ذاتی مادیات و مجردات دانسته، و بنابراین اعتباریات را نیز دارای ذوات، اما دارای ذوات اسمی، میداند .[۱۰] در ذاتگرایی جدید، مابعدالطبیعه ذاتگرایانه و معرفتشناسی واقعگرایانه بنیادهای هستیشناختی و معرفتشناختی اعتباراتاند [۱۱] و بر همین اساس است که ذواتواقعی بنیادهای ذوات اسمی را تشکیل داده و مانع از آناند که اعتباریات محض قرارداد تلقی شوند.
بر همین اساس هم هست که، برخلاف ضدّذاتگرایی که به ضرورت باور ندارد، ذاتگرایی جدید، در عین باور به ضرورت، بین دو نوع ضرورت فرق میگذرد: ضرورت بنا به واقع که در ارتباط با ذوات واقعی است، و ضرورت بنا به دیکته که در ارتباط با ذوات اسمی است [۱۲] و در هر حال دارای نوعی ضرورت است و اینگونه نیست که محض اعتبار و قرارداد باشد.
- ذوات و خواص ذاتی
۱. در علوم طبیعی
ذاتگرایی جدید هرچند مابعدالطبیعه جدیدی است عمدتاً حوزه علوم طبیعی را مورد بحث قرار داده است. همانطور که گذشت در حوزه علوم طبیعی نیز ذوات را اعم از ذوات جوهری، رویدادی، فرایندی، و رابطهای، و خواص ذاتی را نیز اعم از خواص ذاتی جوهری، رویدادی، فرایندی، و رابطهای دانسته است. همین وسعت بیشمار ذوات و خواص ذاتی مادیات است که از طریق تجزیه و ترکیب به علوم و صنایع پیشرفته امروزین رهنمون شده است.
۲. در علوم انسانی و علوم اجتماعی
خود الیس، در همین کتاب ذاتگرایی علمی، بین علوم طبیعی و علوم انسانی فرق گذاشته و بطورمثال زبانشناسی، منطق، و اقتصاد را از جمله علوم انسانی نام برده است .[۱۳] همینطور او در همین کتاب فصلی [۱۴] را به علوم اجتماعی اختصاص داده است، و هرچند علوم اجتماعی و بطورمثال علم اقتصاد را دارای ذوات و اعراض طبق واقع (طبق شیء) ندانسته است تصریح کرده است که، در واقع، موجودات و فرایندهای اقتصادی میتوانند دارای ذوات اسمی باشند .[۱۵]الیس در کتاب دیگر خود، مابعدالطبیعه واقعگرایی علمی [۱۶]، پس از طرح و دفاع از مابعدالطبیعه ذاتگرایانه و واقعگرایی معرفتشناسانه، به علوم انسانی و اختصاصاً به علم اخلاق روی آورده و حدود طبق واقع و طبق دیکته اخلاق را مورد بررسی قرار داده است. الیس در کتاب دیگر خود، انسانگرایی اجتماعی، مابعدالطبیعه جدید [۱۷]، بالصراحه و به تفصیل از نحوه گذر از ضدذاتگرایی و مکانیسم مابعدنیوتنی به ذاتگرایی و دینامیسم ذاتگرایی جدید بحث کرده است و سپس انسانگرایی اجتماعی را بر بنیاد همین مابعدالطبیعه جدیدی که اتخاذ کرده است مورد بحث قرار میدهد.
به نظر میرسد امکان بحث ذاتگرایانه در علوم انسانی بهخوبی میتواند ما را از سیطره مباحث قراردادگرایانه فلسفهها وفلسفهعلمهای معاصر رهایی داده و به سمتی رهنمون شود که بتوانیم در علوم انسانی جنبش جدید ذاتگرایانهای را به بار آوریم. این جنبش اجازه خواهد داد، برخلاف فلسفهها و فلسفهعلمهای معاصر که به ذات و خواص ذاتی باور ندارند و در نهایت همه معرفتهای ما را طبق اعتبار و قرارداد میدانند، مادیات و مجردات را طبق ذوات و خواص ذاتی واقعیشان، و اعتباریات را طبق ذوات و خواص ذاتی اعتباریای که بر ذوات و خواص ذاتی واقعی قائماند [۱۸] مورد بحث، شناسایی و کاربرد قرار دهیم. این جنبش به ما اجازه میدهد علوم و امور را نه غیرواقعگرایانه یا ظاهرگرایانه بلکه بنحوی واقعگرایانه مورد بحث و حلّ و فصل قرار دهیم.
[۲] . نگاه کنید به Ellis, Brian, Scientific Essentialism, Cambridge , ۲۰۰۱, Section ۸-۱. این کتاب تحت عنوانالیس، برایان، ذاتگرایی علمی، ترجمه و پژوهش ابراهیم دادجو، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در شرف چاپ است. از این به بعد به عنوان فارسی آن ارجاع خواهم داد.
[۳] . تصریح الیس را بببینید در همان، بخش ۸-۱۲.
[۴] . نگاه کنید به Bigelow, I.C. (۱۹۹۹), ‘Scientific Ellisianism’, in H. Sankey, ed., Causation and Laws of Nature, ۵۶-۷۶.
[۵]. نگاه کنید به الیس، در شرف چاپ، بخش ۲-۳.
[۶]. همان، بخش ۱-۶.
[۷]. نقطه شروع ضدذاتگرایی از آنجا بود که نیوتن بطورمثال بین زمین و چیزی که جذب زمین میشود خلاء میدید و از این روی جاذببودن زمین را نه ناشی از ذات زمین بلکه ناشی از تحمیل الهی میدید. بعدها هیوم و دیگران حتی تحمیل الهی را هم ردّ کردند و بالکل اشیا را فاقد ذات و ضرورت و علیت دیدند و به این باور روی آوردند که توضیح ما از طبیعت نه بنا به واقع بلکه بنا به تعریف و قراردادی است که از اشیاء داریم.
[۸] . همان، بخش ۷-۹. طبیعی است ضدّذاتگرایی که به ذات و خواص ذاتی باور ندارد و شناخت هر چیزی را به تعریف و قرارداد میداند عمدتاً بهتدریج به ذات و صفات خداوند نیز باور نداشته و خدا و صفات الهی را اموری قراردادی بداند و به الحاد رهنمون شود. در مقابل، ذاتگرایی جدید با باور به ذات و خواص ذاتی عمدتاً به ذات و خواص ذاتی الهی نیز باور دارد و از الحاد گریزان است.
[۹] . همان، بخش ۴-۹.
[۱۰] . قول به ذات اسمی را همینطور ببینید در Bird, Alexander, Nature’s Metaphysics, Oxford,۲۰۰۷.
[۱۱]. در ادامه توضیح آن را طبق مستندات خواهم آورد.
[۱۲] . الیس، در شرف چاپ، بخش ۱-۶.
[۱۳]. همان، بخش ۵-۳.
[۱۴]. فصل ۵.
[۱۵]. همان، بخش ۵-۴.
[۱۶] .Ellis, Brian, The metaphysics of scientific realism, Acumen, ۲۰۰۹.
[۱۷] . Ellis, Brian, Social humanism, A new metaphysics, Routledge, ۲۰۱۲.
[۱۸]. در ایران معاصر و در نزد علامه طباطبایی و تابعان ایشان، عمدتاً از اعتباریات عملی بحث شده است، و حال آنکه در علوم اجتماعی بخش اعظم اعتباریات به اعتباریات نظری مربوطاند. اعتباریات نظری نیز اعماند از اعتباریات جوهری، رویدادی، فرایندی، و رابطهای. اینگونه اعتباریات بر ذوات و خواص ذاتی واقعیای که جوهری، رویدادی، فرایندی، یارابطهایاند قائماند.