به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، متن زیر یادداشتی از دکتر حسین رمضانی مدیر مرکز مطالعات بینارشتهای و عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه است که در ادامه میخوانید؛
انقلاب اسلامی مظهر تجلی ارادۀ جمعی ملت ایران در غوغای تاریخی مدرنیته است. این بصیرتی است که میشل فوکو فیلسوف و متفکر معاصر فرانسوی با مشاهدۀ خیزش انقلابی ایرانیان بدان اذعان نموده است. (جهت اطلاع بیشتر مصاحبۀ میشل فوکو با خبرنگار لیبراسیون را تحت عنوان: «ایران، روح یک جهان بیروح» ملاحظه نمایید.)
انقلاب اسلامی، علاوۀ بر آن که برآمده از عزم ملتی به پاخاسته بود و البته همچنان هست و به فضل پروردگار خواهد بود، خیزشی تمدنی است؛ این التفاتی است که شاید فوکو و بسیاری از فیلسوفان و متفکران معاصر که سعی داشته و دارند دلالتهای بلاواسطۀ وقایع را پدیدارشناسی نمایند، در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی، بدان آگاهی نیافته باشند؛ و یا نتوانسته باشند به تمام و کمال به عمق نظری، ارزشی، فرهنگی و راهبردی آن راه یابند.
انقلاب اسلامی در جوهرۀ خود خیزشی تمدنی بود و هست. این انقلاب، در بستر تجارب تاریخی یک ملت دارای فرهنگ و ادب دیرینه شکل گرفته است. ملتی که اوج و حضیض تاریخی و شکوفایی و افول را تجربه کرده است و تکامل و سقوط را در حافظۀ تاریخی و معرفتیاش حاضر دارد.
انقلاب اسلامی، خیزش آگاهی ملت ایران است. خیزش آگاهی این ملت، در صورت تاریخیِ نوین خود، به سوی بازسازی هویت معرفتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی و… سوق یافت. خیزشی بسیار پرقدرت که از ایمان و عزم ملتی سرچشمه گرفته است که در صدد است دین و دولت، و فرهنگ و نظامات اجتماعی را در مستوای تجارب بینشی، منشی و کنشی روزگار خودش و به دست خودش بازسازی نماید. این بازسازی، خودآگاهانه است؛ عزم آن، ناشی از عقلانیتی ایمانی و وحیانی است؛ متکی و مبتنی بر معارف فراتاریخی و میراث تاریخی اولیای الهی است؛ و در مقام تحققبخشی به هویت وجودی انسان، جامعه و تاریخی است که نسبت به عهد فراتاریخی انسانیت در وضعیت تاریخی جامعۀ معاصر بصیرت دارد.
به تقدیر الهی و در طی دوران پر فراز و نشیب تاریخ معرفتی و فرهنگی ایرانیان، مؤلفههای لازم برای خیزشی تمدنی در قالب انقلاب اسلامی تجمع یافتند. رهبری کارآمد، جهانبینی و ایدئولوژی وحدتبخش اسلامی و عزم راسخ مردم در حمایت و پشتیبانی از اسلام و رهبر و پیشوایی دینی که منادی خواست ملت برای تحقق استقلال، آزادی و بازگشت به هویت دینی و ملی است سه رکن اصلی این خیزش تمدنی است.
اسلام و ایران، سرمایه و بنیاد این خیزش تمدنی است. البته در چارچوب انضباط نظری و قانونی برآمده از تفکر روشمند و اجتهاد دینی، آنگونه که در طی تاریخ معرفتی تفکر شیعی عینیت معرفتشناختی و روششناختی یافته است.
تاریخ معرفتی تفکر شیعی، تاریخی پویا و در جهت تکامل است. هویت برآمده از این تفکر، در صورت تاریخیاش افت و خیز داشته است لکن بحمدالله غروب، نه. ملت خودآگاه و بصیر ما، قدرت حفظ و بازسازی هویت خود را داشته و دارد؛ و این معنا در برهههای سهمگین هجوم و تاراج بارها نشان داده است.
هویت، درواقع، با نظر و عمل یک قوم عینیت دارد و اخلاق، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، امنیت و همۀ شئون زندگی یک قوم را وحدت و انسجام میبخشد. هویت امروز ملت انقلابی ایران، در امتداد تجارب معرفتی و تاریخی ایشان، برآمده از تفکر شیعی است. تفکر شیعی، برگرفته از معارف قرآن، سنت قولی و فعلی، تاریخ و تجارب دانشی و علمی جهان اسلام و ایرانیان، گستره و ژرفایی کمنظیر در قیاس تمدنی یافته است؛ و با ابتنا بر این معارف و میراث سترگ، امکان ایجاد گشایشی نوین در تفکر و تمدن انسان معاصر را در خود فراهم آورده است.
میراث نظری و عملی ملت ما، تمامی لایههای معرفتی علوم وحیانی، عقلی، اخلاقی، ذوقی، ریاضی و طبیعی را شامل میشود. گسترۀ معرفتی پدیدآمده توسط ملت ما، علوم اجتهادیـفقاهتی، ادبی، روایی، تاریخی، تفسیری، کلامی، حکمی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و همچنین علوم طبیعی و تجربی در طب، داروشناسی، گیاهشناسی، اندامشناسی، بافتشناسی، ریاضیات، هیئت و نجوم، جغرافیا، تاریخ، مردمشناسی و همچنین علوم و فنون مهارتی فراوان در انواع و اقسام صناعات نظیر کشاورزی، دامپروری، معماری، مهندسی انتقال آب و حفر قنوات، ریسندگی، بافندگی، رنگرزی، مسگری، آهنگری، اسلحهسازی و تقریباً همۀ حوزههای نیاز در زندگی را دربرمیگیرد.
در کنار همۀ اینها، میراث هنری و شاعرانۀ ایرانی که در بلندای خیال و خلاقیت انسانی ایستاده است را باید به یاد داشت؛ چندان که سرودههای شاعران، تصویرگریهای نقاشان و آفرینشهای معماران و بنایان این مرز و بوم در طی قرون و اعصار همواره موجب ابتهاج روحی همۀ ابنای بشر بوده است؛ و این تنها اشارهای از دور به این شکوه تمدنی است؛ و این همه در پرتو هویت اسلامی ایرانی پدیدار گشته است.
در کنار همۀ این جلوههای باعظمت از سرایش روحی ملت ایران در طول تاریخ البته کاستیهای، مشکلات و ایام شکست و افول نیز دیده میشود. غفلتها و ازخودبیگانگیها، تاریخ استبداد و حکومتهای ظالم، فاسد و سستعنصر، وجود ناراستمردانی خائن به دین و ملت، برخی کژیها و خرافات در فرهنگ و آداب اقوام ایرانی، غفلت رهبران، مصلحان و پیشآهنگان فرهنگی و اجتماعی از وقایع در جریان در عالم، بیاعتنایی به هویت معرفتی، فرهنگی و تاریخی خودی در غالب دورههای تاریخی ملت ما بهخصوص در طی پانصد سال اخیر از اواخر دوران صفویه تا وقوع انقلاب اسلامی دیده، گزارش و بسط داده شده است.
به نظر میرسد، در همۀ این موارد، آنچه بیش از همۀ عوامل دیگر، موجب انحطاط و افول شده آن است که در نظر و عمل از هویت اسلامی ایرانی غفلت کرده و فاصله گرفتهایم و یا نتوانستهایم این هویت را در چارچوب بینشی، منشی و کنشی اسلام و تاریخ و فرهنگ پرمایۀ ایران، همپای تحولات در جریان در عالم، بازخوانی، بازسازی و امتداد بخشیم؛ البته ازخودبیگانگیها، خیانتها و ارادۀ استعماری دول غربی نیز دست اندر کار ضعف ما بودهاند لکن امان از ازخودبیگانگی، غفلتها و خود کم پنداشتنها.
انقلاب اسلامی در ایران، اما، خیزش بیداری این ملت است. این بیداری در کنار بازاحیای بینش، منش و کنش اسلامی ایرانی در تاروپود عملکرد دولت و ملت ایران، در حال بازسازی هویت معرفتی، اخلاقی، فرهنگیـاجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و البته علمی و صناعتی است. در این راه باید بر جهل و غفلتمان از توان معرفتیمان جهت بازسازی و تدبیر و مدیریت ساختارهای نهادی منتج به پیشرفت اسلامی ایرانی فائق آییم؛ باید ازخودبیگانگیها، خیانتها، کژیها و ناراستیهای آسیبزننده به توسعه و تعالی کشور را برطرف نماییم؛ و باید در مقابل هژمونی و ارادۀ استعماری دول غربی و هر آن قدرتی که عزت و عظمت ملت ما را نمیخواهد مقاومت نماییم.
این معنا، مراد از بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی است. در این بیانیه البته منضم به عملکرد رهبری معظم انقلاب اسلامی (حفظه الله) در طی سالیان اخیر و نیز تودۀ ملت انقلابی، سه رکن اساسی خیزش تمدنی به روشنی دیده میشوند:
الف) وجود رهبری بصیر، فرزانه و استوار که ذوب در اسلام و مقاصد، معارف و موقفات انسانپرور و جامعهساز قرآن و عترت است؛
ب) جهانبینی و ایدئولوژیای الهی و متعالی که بنیاد گفتمان پیشرفت و بازسازی تمدن اسلامی ایرانی است و توانسته است خود را در قالب زبانی راهبردی معطوف به همۀ ابعاد پیشرفت بازیابی نماید؛
ج) عزم دولتمردان، کارگزاران و ملتی مجاهد و مقاوم که در راستای هدایت انبیایی و اولیایی در صدد است تمدن نوین اسلامی ایرانی را با پیشرفت ایران عزیز محقق نماید.