به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «آل احمد، روشنفکران و داستان غربزدگی»به همت گروه غربشناسی و ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
در این بخش گزارشی اجمالی از نشست یاد شده تقدیم حضور علاقمندان خواهد شد:
محمدحسین دانایی (خواهرزاده جلال آلاحمد و راوی کتاب دو برادر) صحبت هایی با محوریت غربزدگی مورد نظر جلال و شخصیت بخصوص آن مرحوم ارائه نمود. او مخاطب اصلی کتاب غربزدگی را شرقیان فریفته ظواهر تمدن غرب دانست و مشکل اساسی جلال را در این کتاب با بُعد استعماری و سلطهگرایانه غرب عنوان نمود. دانایی، جلال را متفکری غربستیز قلمداد نمیکند و مشکلات غرب را از منظر او به ماتریالیسم غربی و استعمار خلاصه نمود. مسئله اصلی جلال، روشنفکران غربزدهای است که داعیه رهبری جامعه ایران را دارند و تماماً تسلیم فرهنگ غربی شدهاند. ایشان تلاش اصلی جلال را در دهه پایانی حیات معطوف به نشان دادن قوت مذهب و روحانیت در حوزه سیاست و اجتماع و تلاش در جهت اتحاد بین اقلیتی از روشنفکران و اقلیتی از روحانیان میدانست.
دانایی، مهمترین مخالفان جلال را تودهایها میداند که از زمان حیات او در پی تخریب چهره آلاحمد برآمدند؛ در درجه دوم، روشنفکران وابسته در شمار مخالفان او قرار میگیرند.
دانایی، صداقت، صراحت، حقیقت طلبی و آرمانگرایی را از ویژگیهای اصلی شخصیت جلال آلاحمد برشمرد و جوانان را به مراجعه به آثار جلال دعوت نمود. ایشان دلیل اصلی این توصیه را بدفهمی و سوء تعبیر از جلال و همچنین تناسب تجربه زیست جلال با جوانان و نوجوانان حقیتجو عنوان کرد.
دکتر محمد رجبی (پژوهشگر و مدرس فلسفه) به تمایز غرب از منظر سیداحمد فردید و جلال آلاحمد اشاره کرد و غرب فردید را فلسفی (انتولوژیک) دانست که راجع به یکی از دو وجه وجودی انسان است اما وجه اصلی مخالفت آلاحمد را سرمایهداری غرب عنوان کرد. ایشان غربگرایی و غربزدگی مورد نظر جلال را تقلید از ظواهر و نرسیدن به عمق فرهنگی از جانب مدعیان روشنفکری میداند که در مقابل روشنفکر واقعی قرار میگیرد که به پیرامون خود اشراف دارد و متعهد به بیداری و آگاه کردن مردم است.
رجبی، جلال را شخصیتی ذو ابعاد برشمرد که از جمله آنها میتوان به صاحب سبک در نثر جدید فارسی، نقد ادبی (نیما، هدایت) و داستان نویسی، دیدهبانی فرهنگی و تعهد به روشنگری در مقابل انحرافات اجتماعی و مبارز سیاسی غیرحزبی اشاره کرد.
به اعتقاد رجبی، آلاحمد حتماً از بُعد نظری و فکری بهره داشته و نباید بحثهای او را تنها به جنبههای ادبی منحصر نمود. ایشان، جلال را مورد احترام روشنفکرانی نظیر نصر و احسان نراقی عنوان کرد که همگی به نوعی نیز با سیداحمد فردید در ارتباط بودند و شریعتی را در مسائلی نظیر غرب، تشیع علوی-صفوی، تقیزاده و… متأثر از آلاحمد دانست.
رجبی برخی از انتقادات فعلی به جلال را ناشی از سرخوردگی از وضعیت فعلی کشور و استناد آن به اصل انقلاب اسلامی دانست که به تبع، به وجوه مشترک اندیشه جلال با انقلاب اسلامی و حضرت امام تسرّی پیدا میکند. ایشان لایه بعدی این مخالفتها را مربوط به طبقهای از روشنفکران قلمداد کرد که شیفته ظواهر تمدن غرب هستند و ثمری برای جامعه خود ندارند.
محمدرضا کائینی (نویسنده و پژوهشگر تاریخ) با اشاره به سابقه انتقاد از غرب پیش از جلال، دلیل اقبال و پذیرش این ایده را صداقت و کارنامه عملی آلاحمد در مقایسه با پیشینیان خود دانست. او سابقة ایده غربزدگی را نزد جلال به ده سال پیش از انتشار جزوه غربزدگی بازگرداند که متأثر از شرایط اجتماعی و دخالت غرب در ملی شدن صنعت نفت میباشد.
کائینی، با برشمردن ادوار مختلف فکری-سیاسی جلال، ده سال پایانی عمر او را دوره نهایی و استقرار او قلمداد نمود که مربوط میشود به ایده غربزدگی و بسط آن در آثاری مانند در خدمت و خیانت روشنفکران. ایشان، درگیری جلال با غرب را در غربزدگی دارای دو بُعد نظری و تاریخی عنوان کرد که در جنبه نظری به ماشین (صنعت) و علم و تمدن منتج به آن مربوط میشود. کائینی، داوریهای جلال را در بُعد تاریخی و ناظر به بدبینی به روشنفکران، مناقشه برانگیز عنوان کرد. او معتقد است آلاحمد زوایای نظریهاش را مبهم باقی گذاشت و در صدد پاسخ به منتقدانش برنیامد تا این نظریه محملی برای مناقشه باقی بماند و تبدیل به مسئلهای فکری-فرهنگی و مستمر شود.