به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست «واقعگرایی در مطالعات تمدن نوین اسلامی» از سلسله نشستهای هفته چهارم تمدن نوین اسلامی با ارائه دکتر ابراهیم دادجو و نقد دکتر سعید طاووسی به همت گروه تاریخ و تمدن پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عصر روز سهشنبه مورخ ۷ اسفندماه جاری برگزار شد.
دکتر دادجو در ابتدای بحث با اشاره به اینکه تمدن نوین اسلامی بدون پیشرفت به وجود نخواهد آمد، گفت: برای رسیدن به الگوهای علمی پیشرفت نیازمند دانش و علم هستیم.
وی با مرور تاریخ اروپا که ابتدا در مورد مابعدالطبیعه قرنها گفتوگو کردند و زمانی که به نتیجه نرسیدند هستیشناسی را کنار گذاشته و به زبان و ذهن پرداختند تأکید کرد: فلسفهی غرب به این رویکرد تمایل پیدا کرد که دیگر به دنبال واقعیت نرود و صرفا به تحلیلهای ذهنی و زبانی باشد و این موضوع باعث دور افتادن از واقعیت شد.
دادجو افزود: برخی معتقدند که اصلا واقعیت وجود ندارد و برخی دیگر مدعی هستند که واقعیت وجود دارد اما قابل دستیابی نیست.
عضو هیات علمی گروه معرفتشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: به اعتقاد بنده در ایران دو تفکر وجود دارد. یک تفکر قدیمی واقعگرا که به واقعیت اعتقاد دارد و آن را نیز قابل دستیابی میداند اما نگاهی ایستا به واقعیت دارد. علت این است که علوم طبیعی در قدیم عناصر را ثابت میداند و بازتاب فلسفی آن این بود که واقعیات ایستاد و غیرمتغیر است. این نوع نگاه با پویایی و تلاطم امروز تناسب ندارد و نمیتواند واقعیات امروز را به درستی تحلیل کند.
دادجو تصریح کرد: نگاه پارادایمی که مبتنی بر ناواقعگرایی است معتقد است که هرکس در پارادایمی که فکر میکند صحیح است و این پارادایمهای مختلف هرکدام یک تحلیل دارند و هیچکدام هم واقعیت را بیان نمیکنند.
به باور دکتر دادجو هرچقدر در علوم پزشکی و مهندسی پیش رفتهایم در علوم انسانی عقب ماندهایم و در مرزهای دانش حرکت نمیکنیم. گرایش مهم امروزین در دنیا واقعگرایی جدید است که در ایران ناشناخته است و از تکامل واقعگرایی قدیم به وجود آمده است.
دکتر دادجو به بیان نگرش خود در باب علوم پرداخت و ادامه داد: علوم طبیعی را نمیتوان از دین استخراج کرد. چون تجربه منبع دین نیست و نمیتوان تأسیس کرد. علوم عقلانی محض را نمیتوان از دین استخراج کرد مانند منطق. اما علومی که عقلی هستند و در عین حال به انسان توجه دارند دین میتواند کمک کند. چون دین به غایات زندگی توجه دارد و میتواند به این علوم کمک کند.
دادجو نتیجه گرفت: علوم تجربی قابل استخراج از دین نیست و به تجربه وابسته است. علوم عقلی محض هم دینی و غیردینی ندارد و صرفا وابسته به عقل انسان است. اما دین به تهذیب علوم اجتماعی و علوم انسانی که به هدایت بشر میپردازند کمک میکند و البته باز هم وظیفه ندارد و رسالت دین این نیست که علم اقتصاد و جامعهشناسی تأسیس کند و صرفا به تهذیب و اصلاح این علوم میپردازد. اما علومی که نقلی هستند دین نقش تأسیسی دارد و به همین دلیل به این علوم، اسلامی میگویند.
عضو هیات علمی گروه معرفتشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تأکید بر اینکه برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی باید هندسهی معرفتی را اصلاح کرد، افزود: در صورت اصلاح هندسهی معرفتی این امکان وجود دارد که راه درست برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی قدم برداشت. البته طی کردن این مسیر درست، بحث جداگانهای است و تلاش بیشتری را میطلبد. اما تا زمانی که به اجماع در واقعگرایی نرسیم اصولا حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی را آغاز نکردهایم.
در ادامه دکتر سعید طاووسی ضمن تشکر از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که امکان گفتوگوی میان فلسفه و تاریخ را در این نشست فراهم ساخته نقد خود را با این سوال آغاز کرد که آیا اصولا ما تمدن اسلامی داشتهایم که اکنون از تمدن نوین اسلامی سخن میگوییم؟
وی با نفی تمدن قدیمی اسلامی به سخنان امام خمینی(ره) اشاره کرد و گفت: کاخ شاهان و سلسله عباسیان و امویان را نمیتوان تمدن اسلامی نامید. پس باید از تمدن اسلامی سخن گفت نه تمدن نوین اسلامی. چون در صدد تأسیس تمدن اسلامی هستیم نه احیای آن.
دکتر طاووسی در نقد خود به کمبود ادله و توجه به پیشینه در مقاله دکتر دادجو اشاره نمود.
طاووسی به علاوه این ادعا را که در علم تفسیر تجربه و عقلانیت دخالت دارد کامل ندانست وبه شیوهی تفاسیر و مکاتب تفسیری اشاره کرد که صرفا نقلی هستند و استفاده از عقل و تجربه را باطل میدانند.
این استاد تاریخ با اشاره به لفظ علم دینی این پرسش را مطرح کرد که آیا همهی دینها میتوانند علم تولید کنند؟ مثلا علم دینی بودایی و علم دینی زرتشتی داریم؟
در ادامه دکتر طاووسی به ادعای دکتر دادجو در مورد علم اصول فقه ایراد وارد کرد که علم اصول روش مطالعه در همهی علوم است و از باب کثرت کاربرد در فقه است که آن را اصول فقه میخوانند و بسیاری نیز مانند علامه حیدری از این تعبیر خودداری کرده و اصول الاستنباط گفتهاند.
در نقد دیگری دکتر طاووسی این ادعا را علوم نقلی فارغ از عقل هستند را مورد تردید قرار داد و گفت تفاوت چارچوبها و مکتبهای علم درایه و رجال نشان میدهد که صرفا نقلی نیستند و تفاوت مبانی عقلی باعث شده که این چارچوبها متفاوت شوند.
دکتر طاووسی اصطلاحات رایجی همچون تمدن اسلامی (پادشاهان و خلفا تمدن ساز نیستند)؛ تمدن مسلمانان (به دلیل نادیده گرفتن تلاش غیرمسلمانان)؛ و تمدن عربی (به دلیل حضور غیرعربها در بالندگی تمدن) را نادرست خواند و تأکید کرد اصطلاح درست را «تمدن در جهان اسلام » دانست که مشابه با اصطلاح تمدن غرب است.
در پایان حضار سوالات خود را با ارائه دهنده بحث در میان گذاشتند.