به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پیش اجلاسیه کرسی نظریه پردازی «پارادایم شبکهای» در تاریخ ۱۲ اسفند ۹۷ در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تهران، برگزار گردید، در این کرسی، حجتالاسلام دکتر عبدالحمید واسطی به عنوان ارائهدهنده و حجتالاسلام دکتر سوزنچی و دکتر موحدابطحی به عنوان ناقدین و آقای دکتر خسرو باقری و حجت الاسلام دکتر بستان و دکتر شاکرین به عنوان داور حضور داشتند.
ارائه کننده کرسی، مطالب خود را در ۵ محور ارائه کرد که نکات اصلی آن به شرح زیر است:
محور اول) زمینه شکل گیری این ایده:
این عضو گروه منطق فهم دین در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بیان داشت که ادعای برخی فعالان فکری، نسبت به «عدم وجود پارادایمی برای علم دینی»، با وجود حجم زیادی از رخدادهای صحنه دانشورزی (social facts) توسط اندیشمندانی که در حیطه علم دینی قلم زده یا سخن گفتهاند سبب شد تا تمرکز بر شفافسازی الگوی معرفتیِ حاکم بر تفکر قائلین به علم دینی انجام شود و تلاش شود تا صورتبندیای از این الگوی فکریِ حاکم، به زبان قابل مقایسه با سه الگوهای فکری مطرح در دنیای مدرن، ارائه شود.
محور دوم) تعریف و توصیف مفاهیم اصلی به کار رفته در این ایده:
ایده پرداز در توضیح مفاهیم اصلی این ایده چنین بیان کرد:
۱. «پارادایم»، اصطلاحی است که در فلسفه علم، توسط تامس کوون، عرضه شد که تعاریف و برداشتهای مختلفی از آن ارائه گردیده است، مقصود ما در اینجا، «الگوی کلان معرفتی با فراگیریِ نسبی است که یک نظام فکری و روشی برای تولید نظریهها در یک علم را ارائه کرده است». در دنیای مدرن با وجود تنوع پارادایمی، غلبه فراگیری با سه پارادایم اثباتگرا، تفسیرگرا و انتقادی است که محورهای بررسی تطبیقی با پارادایم پیشنهادی قرار میگیرد.
۲. «شبکه»، اصطلاحی است که در حیطههای مختلف سختافزاری و نرمافزاری و ریاضی بهکار میرود که مقصود ما در اینجا، «مجموعههای بهمپیوسته منسجم است که بهصورت تعاملی و برآیندی عمل میکنند».
محور سوم) مساله بحث:
مسالهای که این ایده تلاش برای حل آن دارد چنین است: «چه الگوی فکری و دستگاه معرفتی، میتواند با استفاده از گزارههای دین، مجموعهای از توصیفهای پایه، روشمند و منسجم، از طبیعت و انسان ارائه کند که مولّد معادلات علوم تجربی و علوم انسانی براساس نگرش وحیانی بشود؟»؛ مقصود از «الگوی فکری و دستگاه معرفتی»، مجموعه گزارههای منسجم هستیشناختی، معرفتشناختی، انسان-شناختی، روششناختی و ارزششناختی است.
دقت در عبارات این مساله نشان میدهد که «علم»، «دین» و «علم دینی» توصیف شده است؛ مقصود ایدهپرداز از «علم دینی» عبارتست از: «مجموعه گزارههای توصیفی و لوازم عقلانیِ آنها که درباره یک موضوع، از منابع وحیانی (یا متصل به وحی) استخراج شدهاند و دارای انسجام و کفایت لازم برای حل نمونه مسالههای مرتبط با آن موضوع هستند.»
محور چهارم) فرضیه بحث و اشاره به استدلال:
این محقق، فرضیه خود را چنین بیان داشت: «پارادایمی که مولفههایش از سازۀ کلانِ شبکهوار هستی، اخذ شده باشد، پارادایم موجّه، برای تولید علم دینی است.» و در توضیح آن، «دالّ مرکزی» این ایده را که «شبکه هستی و هستیِ شبکهای» است با تصویر زیر ارائه کرد:
و در تفسیر آن چنین گفت: براساس براهین ذکر شده در حکمت متعالیه، «هستی» به صورت یک نظام ذومراتب و بهم پیوسته است که تمام موجودات در آن ارتباط دو طرفه تعاملی با یکدیگر دارند و هر حرکتی در هستی، برآیند تمام این تعاملات است (نظام علّی بدون تجافی و خلل)؛ و تمام هستی یک شبکۀ با مجاریِ از وحدت به «کثرت سازی» و از کثرات به «وحدت سازی» در حرکت هستند. در این شبکه، تبدیل مستمر قوه به فعل صورت میگیرد و وحدت اتصالی هر پدیده در عین قابلیت اشتداد وجودی، سبب شده است تا پدیدهها دارای مراتب، ابعاد، لایهها بشوند در عین اینکه تمام این مراتب با هم منسجم هستند ولی ابعاد، نمودها و ظهورهای مختلف دارند. شبکه هستی با تمام مراتبش، در حرکت به سوی «وجود بینهایت» است و این بینهایت، مطلوبیت ذاتی دارد و منشاء پیدایش «باید نخستین» و شکل-گیریِ ارزش ها می شود.
انسان و مراتب وجودیِ او تحت همین خصلت شبکه ای بودن و ذو مراتب بودن قرار دارد و علم و آگاهیِ او برقراری اتحاد وجودی با مرتبه ای از «معلوم» است و قابلیت گسترش تا بینهایت را دارد. گسترش ها، حرکت و تغییر هستند و تحت قوانین تبدیل قوه به فعل قرار دارند و دارای علل، مُقوّمات و عوارض هستند، که تعیین این علل، مقومات و عوارض، سبب تمیُّز می شود. روش ها، تعیین چگونگی انجام یک کار (تنظیم یک حرکت، یک تغییر) هستند و تحت علل، مقومات و عوارض مذکور در فوق (معادله حرکت) قرار دارند و فقط با تعریف آنها می-توان به واقعیت دست یافت و چون واقعیت شبکه ای است لذا باید این چگونگی در مقیاس شبکه هستی محاسبه و تعریف شود.
حجت الاسلام واسطی، در ادامه این قسمت، به جدول تطبیقی محتوای محورهای پارادایم های سه گانه با پارادایم شبکه ای اشاره کرد.
محور پنجم) نتیجه گیری:
این محقق، در انتهای ارائۀ خود نتیجه زیر را گرفت:
علوم انسانی و نظریه های آن، که توصیف ابعاد وجودی انسان و قوای او، و توصیف و تجویز در چگونگی تنظیم این قوا برای دستیابی به رشد است؛ براساس خصلت نیازِ هر حرکتی به تعریف معادله حرکت، در صورتی موجُه و واقع نما خواهند بود که از روش تعریف معادلات حرکت در شبکه هستی پیروی کنند.
با نگرش شبکهای به دین و گزارههای دین، و استفاده از روش شبکهای برای فهم آنها در مقیاس کلان هستی، می توان «معادلههای راهبردیِ» حرکت های انسان برای دست یابی به رشد را که گسترش آنها منجر به معادلات کاربردی شود تعیین کرد. (تولید علم دینی و علوم انسانی اسلامی). ایدهپرداز، به یک نمونه از این معادلات راهبردی که مربوط به معادلات عدالت است نیز اشاره کرد.
در ادامه، ناقدان و داوران، نسبت به استفاده از اصطلاح «پارادایم» و «شبکه»، و بهره گیری از اینها در حکمت متعالیه و کیفیت امتدادگیری از این مبانی در تولید علم، نقدهایی را وارد کردند و ایده پرداز نیز توضیحاتی را در پاسخ ارائه کرد و در انتها، براساس تشخیص داوران، جلسه دیگری برای تکمیل گفتگوها ضروری دانسته شد.
برای دریافت فایل طرحنامه این کرسی، فایل زیر را کلیک کنید.
paradaym