سیدباقری: انقلاب، شیفتگی به خدمت را نهادینه کرد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت فرا رسیدن دهه فجر و ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی و به منظور بررسی اخلاق سیاسی در بستر این نهضت بزرگ قرن، خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام دکتر سید کاظم سیدباقری عضو هیات علمی و مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت وگویی ترتیب داده که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می‌شود.

اخلاق سیاسی در انقلاب اسلامی و جمهوری برخاسته از آن چه تعریف و اهمیتی دارد؟

یکی از اهداف کلان و قطعی و حتمی انبیای الهی و به ویژه پیامبر گرامی اسلام(ص)، اخلاق و پایبندی به آن و فراگیرسازی این مهم در جامعه اسلامی است، پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (به‌راستی که من مبعوث شدم تا شرافت‌های اخلاقی را کامل و تمام کنم).

با توجه به این امر، اخلاق در اندیشه دینی ما از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و باید عرصه‌های مختلف و متفاوتی از آن مورد توجه قرار گیرد. در این میان یکی از مهمترین انواع این اخلاق مربوط به عرصه سیاسی است، چراکه دامنه گسترده‌ای دارد و حوزه‌های مختلفی از جامعه را در خود جای می‌دهد.

قرآن کریم به تاکید، بحث خود را بر سازندگی اخلاقی و تهذیب نفس و افزایش ضریب نفوذ ارزش‌های الهی در جامعه می‌گذارد و هدف بعثت پیامبران را پاک ساختن جامعه و تعلیم و تربیت آن نام می‌برد، آن سان که در دعای حضرت ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع)، پس از بنای خانۀ کعبه چنین آمده است که: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِکَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ يُزَکِّيهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ» پروردگارا ، در میان آنان ، فرستاده‌ای از خودشان برانگیز ، تا آیات تو را بر آنان بخواند ، و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند ،زیرا که تو خود ، شکست‌ناپذیر حکیمی همچنین جایگاه بلند پیامبر اسلام (ص) نیز به دلیل اخلاق نیک و برتر است: «واِنَّكَ لَعَلى خُلُق عَظيم» و در سوره مبارکه شمس پس از ۱۱ سوگند پیاپی، بر پاکی جان تاکید می‌گردد: «قَدْ افْلَحَ مَنْ زَكَّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّيها»

یعنی اخلاق از اولین توصیه‌ها و بدیهیات اسلام است؟

بله؛ در اندیشۀ اسلامی هماره بر اخلاق نیک، پافشاری و مردم به آن ترغیب شده‌اند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیانی، محبوب‌ترین افراد نزد خداوند را خوش‌اخلاق ترین آنان معرفی می‌کند: «اَحَبُّکُمْ اِلَى اللّه اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقا» و در بیانی دیگر، امیرالمومنین امام علی(ع) فرمود: «حُسْنُ الْخُلْقِ رَأْسُ کُلِّ بِرٍّ؛ خوش اخلاقی، بنیاد همۀ خوبی‌ها است».

به تعبیر دیگر از آنجا که اخلاق سیاسی با قدرت و با همه عرصه‌های حاکمیت و زندگی عمومی و حتی شاید خصوصی زندگی مردم مرتبط است، لذا پردازش به ساحت‌های آن مهم است و بایسته است که به آن بپردازیم.

انقلاب و نظام چقدر در تحقق و عملیاتی کردن اخلاق سیاسی توفیق داشته‌اند؟

واقعیت آن است که با همه تلاشی که پس از انقلاب اسلامی، انجام شد، به آن نقطه مطلوب نرسیده‌ایم یعنی دانش اخلاق سیاسی، دارای کاستی‌های متعدد و گوناگونی است، آن چنان که در عرصه عمل و اجرای آن نیز با مشکلات متعددی مواجه بوده‌ایم، انبوه بداخلاقی‌هایی که در جامعه اتفاق می‌افتد حکایت از این امر دارد.

به تعبیر دیگر، پیش از انقلاب، اخلاق بیشتر وارد عرصه خصوصی و مربوط به زندگی فردی و شخصی مردم می‌شد اما پس از انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، اخلاق وارد عرصه سیاسی و اجتماعی شد و در نتیجه مولفه‌هایی نظیر اخلاق شهروندان، اخلاق فرمانروایان و اخلاق کارگزاران مورد بررسی قرار گرفت؛ با این وجود نمی توانیم بگوییم که دانش اخلاق سیاسی در این مدت شکل گرفته است.

به تعبیر دیگر اخلاق سیاسی با آنکه در گذشته تمدن اسلامی، مهم بوده و کتاب‌های بسیاری مانند «نصحیۀ الملوک»، «سیاست نامه» و «پندنامه»­ها در باب اندرز و نصیحت به پادشاهان نوشته شده، اما با این وجود هرگز این قالب ها به صورت دانش سیاسی در نیامده‌اند.

در نتیجه معتقدم امروزه از یک سو باید تلاش کنیم که اخلاق سیاسی را تبدیل به یک دانش کنیم و عرصه‌ها و حوزه‌های دانشی و گرایشی آن را مورد کاوش قرار دهیم  و مهم‌تر از آن باید از درون کوشش کنیم که همه امور و کنش‌ها و واکنش‌های شهروندان و کارگزاران، به عرصه اخلاق وارد شود و پس از آن، آموزه‌ها و دستورهای دانش اخلاق، به سوی رفتار و کنش‌های سیاسی جامعه جریان یابد.

بعد از انقلاب اسلامی با همه تلاش‌هایی که شده است و با آنکه رهبران و کارگزاران برجسته نظام، غالبا دارای روحیه اخلاقی بودند اما در سطح بعدی یعنی در سطوح میانی و پایین دستی و حتی در جامعه شاهدیم که در عرصه اخلاق سیاسی و عمل به آموزه‌ها و دستورهای اخلاقی اسلامی کاستی‌ها و چالش‌های فراوانی وجود دارد.

مصادیقی از این کاستی‌ها را بیان کنید

برای مثال نوع برخوردها میان کارگزاران و یا گاه رفتاری که کارگزاران حکومت اسلامی با مردم دارند از جمله این موارد است. فسادها، اختلاس‌ها، رشوه‌ها و بداخلاقی‌های سیاسی، مطبوعاتی، رسانه ای، که گاه در انتخابات ظهور و بروز بیشتری دارد، نشان می‌دهد که ما تا رسیدن به نقطه مطلوب، راه طولانی در پیش داریم.

راه حل برون رفت از این مشکلات چیست؟

باید به یک نگاه واقع‌بینانه برسیم و همه مسایل و عرصه‌ها و ساحت‌های مثبت و منفی یک مساله را در نظر بگیریم. آنچه که اشاره داشتم در واقع فاصله بسیار دارد با آن جامعه آرمانی و مطلوبی که اخلاق سیاسی اسلام طراحی می کند اما این به معنای آن نیست که کارگزاران و مردم، فرمانروایان و فرمانبران هیچ التزامی به اخلاق سیاسی نداشته اند، به هر صورت در موارد متعددی از التزام مسئولان و کارگزاران نظام به آموزه‌های اخلاقی و دستورهای دینی وجود دارد که در واقع از آن نگاه انسان‌گرای سکولارِ فایده‌محور و  سودانگار فاصله گرفته‌اند.

زمانی که به خوبی موضوع را بررسی می کنیم، در می‌یابیم که بر اساس اندیشه دینی ما، قدرت برای قدرت نیست بلکه قدرت برای اخلاق است. برای آن است که حدود الهی و ارزش های دینی و اسلامی در جامعه پیاده شود. بسیاری از شهیدان بزرگوار و برخی کارگزاران در سطوح عالی و حتی پایین دست، همواره این سخن شهید بهشتی را در اعمال خود نهادینه کردند که «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت».

بنابراین، اولاً تا رسیدن به نقطه مطلوب در اخلاق سیاسی فاصله بسیار داریم، ثانیاً نسبت به قبل از پیروزی انقلاب، مدیران ارشد و برجسته جمهوری اسلامی و حتی بسیاری از مدیران میانی و سطوح پایین به دستورهای اخلاقی التزام داشته و آنها را رعایت می کنند و سوماً، این به معنای آن نیست که حکم کلی صادر شود که بگویم همگان این امر را رعایت کردند و به دستورات اخلاقی اسلامی التزام داشتند.

لذا با این نگرش واقع‌بینانه امروز بیش از هر زمان باید تلاش کنیم تا دستورات اخلاقی در روابط میان کارگزاران و مردم نهادینه شود و این کلام حضرت رسول(ص) را به یاد آوریم که فرمود: خداوند سبحان اخلاق را وسیله پیوند میان خود و بندگانش قرار داد. پس برای شما کافی است که هر یک از شما به اخلاقی نیک، چنگ زنید تا شما را به خداوند وصل کند.

لذا باید برای رسیدن به آن نقطه تلاش‌های بیشتری شود و حتی شاید گاهی لازم باشد که برخی دستورهای اخلاقی که با حقوق شهروندان ارتباط مستقیم دارد، وارد قانون شود و افراد اگر به آن التزام نداشتند و به آن عمل نکردند در مقابل آن بی اخلاقی‌ها پاسخگو باشند.

برای مثال، امروزه در اخلاق پزشکی، برخی مسائل هست که تبدیل به قانون شده است، این مسائل مربوط به اخلاق است اما به پزشک گفته می‌شود که اگر شما فلان کار را انجام ندادید و مسئولان متوجه شدند که شما فلان کار غیراخلاقی را انجام دادید، مجازات می شوید، با آن که امر اخلاقی است، اما مجازات دارد. در اخلاق پژوهش هم این مطلب مطرح است

و نتیجه بحث؟

پیامبران الهی به تعبیر قرآن آمدند که غل و زنجیرها را از پای آدمی باز کنند، «وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‏ کانَتْ عَلَيْهِمْ» و بزرگ‌ترین غل و زنجیر در یک جامعه، بی‌اخلاقی و بداخلاقی است و بزرگ‌ترین جلوه آن در عرصه سیاسی است.امروز بیش از هر زمان دیگر باید تلاش کنیم که اخلاق و آموزه‌های اخلاق سیاسی در جامعه فراگیر شود.