به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی “نقد و بررسی دیدگاه دکتر خسرو باقری در باب علم دینی” سهشنبه ۱۶ بهمن ماه جاری توسط گروه منطق فهم دین پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه و با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه در قم برگزار شد.
دکتر رمضان علیتبار عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشکده حکمت و دینپژوهی به عنوان ارائهدهنده بحث گفت: از مسائل مهم درباره علم دینی، ماهیت و چیستی آن است و این مبتنی بر این است که عناصر و مؤلفههای علم دینی را به چه چیزی بدانیم. عناصر و مؤلفههای گوناگونی متصور است؛ از جمله موضوع، محمول، عالِم، معلوم، روش، ابزار، منبع، فایده و کاربرد، هدف و غایت، مبانی، پیشفرضها، پیشانگارهها، زمان، مکان، جغرافیا، فرهنگ، تمدن و… که بر این اساس، دیدگاههای مختلف درباره ماهیت و چیستی علم دینی شکل گرفت. در برخی دیدگاهها تنها به یک عنصر به عنوان ملاک دینیبودن علم، اکتفا شده است و در برخی نظرات، ترکیب چند عنصر اساسی، ماهیت علم دینی را شکل داده است.
وی در بیان اختلاف دیدگاهها گفت: اختلاف این دیدگاهها به گونهای است که یک سر آن به انکار علم دینی ختم میشود و از ناحیه دیگر، افزون بر پذیرش اصل امکان علم دینی، اثباتگر تحقق خارجی آن در طول تاریخ تمدن اسلامی است؛ از اینرو اصل امکان یا عدم امکان آن و همچنین مسأله مطلوبیت یا عدم مطلوبیت علم دینی، وجود پیشینه در تمدن اسلامی یا عدم آن، به نوع تلقی درباره ماهیت و چیستی علم دینی برمیگردد و به دلیل فاصله و اختلاف طیف مختلف دیدگاهها و شدت و ضعف در تلقیهای مختلف، به سادگی نتوان آنها را دستهبندی یا طبقهبندی نمود. در ضمن برخی دیدگاهها از لحاظ اهمیت، ارزش بررسی ندارند و برخی دیگر نیز چنان به هم نزدیکند که در یک طبقه جای خواهند گرفت. بر این اساس دیدگاهها را به شکلهای مختلف میتوان دسته بندی نمود؛ طبقهبندی براساس مخالفان و موافقان علم دینی، طبقهبندی بر اساس شدت و ضعف در معیار و ملاکها (تقسیم دیدگاهها به حداقلی، میانی و حداکثری) و….
وی دیدگاهها را به سه دسته کلی تقسیم و گفت:
۱- رویکرد نصمحوری و نقلبسندی در علم؛
۲- رویکرد تجربهمحوری و جهتمندی در علم؛
۳- رویکرد اجتهادمحوری در علم. بنا بر این در رویکرد نخست، اصالت به آموزههای نقلی داده میشود و سعی در تحویل یا اندراج دستاوردهای تجربی در ذیل آموزههای نقلی دارند. رویکرد دوم، دیدگاههایی است که اصالت را به روش تجربی و دستاوردهای تجربی بشری میدهند و سعی در تحویل یا اندراج آموزههای نقلی در ذیل روش تجربی دارند و رویکرد سوم، دیدگاههایی است که طرفداران آن، سعی در تحویل هیچ یک به دیگری ندارند، بلکه به نوعی جمع بین هر دو با توجه به تبیین جایگاه هر یک در منظومه معرفتی انسان پرداختهاند و سخن ضرورت تلازم و برقراری هماهنگی بین تمامی راههای کسب معرفت به میان میآورند.
عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه در بیان اشتراکات رویکردهای موافقان و مخالفان علم دینی ادامه داد: رویکرد نقلمحوری در معرفت دینی یا تجربهمحوری در معرفت علمی، از بین منکران علم دینی، طرفداران زیادی داد و به این دلیل که دین را در نقل و علم را در تجربه منحصر دانستند، منکر اصل امکان علم دینی شدند و در بین موافقان، نیز برخی از لحاظ دینشناختی، نقلمحور و در حوزه علمشناسی، تجربه محورند که دیدگاه دکتر خسرو باقری، از جمله آن هاست.
وی با بیان اینکه یکی از رویکردها درباره ماهیت و چیستی علم دینی، رویکرد تجربهمحور میباشد، گفت: در این رویکرد هر چند با نگاه پوزیتیویستی از علم مخالفت میورزند، اما ناخودآگاه و به تبع تلقی مدرن از ماهیت علم، تجربه در ماهیت علم اخذ شده و روش تجربی به عنوان روش اصلی کسب معرفت قلمداد گردیده است. از جمله این رویکرد، نگاه منکران علم دینی نظیر سروش، ملکیان و… است که تجربه و روشتجربی به عنوان محور علمشناسی آنان، مطرح بود و بعضاً متأثر از آراء پوپر میباشد. ماهیت علم دینی از منظر منکران آن، در قسمت دیگری مورد نقد و بررسی قرار گرفت؛ اما در میان موافقان علم دینی، دیدگاههایی در این زمینه وجود دارد که تا حدودی متمایل به روش تجربی و تجربهمحوری است که از جمله شاخصترین آن، دیدگاه دکتر خسرو باقری است.
وی افزود: ایشان دیدگاه خود را پس از نقد و بررسی آراء مختلف در حوزه علم و علم دینی طرح میکند. به عبارت دیگر ضمن نقد و طرد روش پوزیتیویستی و رویکردهای نوارتدوکسی، فلسفه اگزیستانسیالیسم، فلسفه تحلیل زبانی در حوزه علم که از اساس با علم دینی منافات دارد؛ رویکردهای موجود در باب علم دینی را به سه دسته تقسیم میکند:
۱- رویکرد استنباطی که مبتنی بر تلقی دائرهالمعارفی از دین میباشد و میخواهد تمامی علوم را از کتاب و سنت استنباط نماید؛ که این دیدگاه را مردود می شمرد.
۲- رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود، را به دلیل نادیدهانگاشتن وحدت و یکپارچگی نظریههای علمی را که در فرضیهها، روشها و یافتههای آنها جلوهگر میشود نادیده بگیرد و به دامن التقاط و پدیدآوردن مجموعههایی ناهمساز با تطبیقهای تکلفآمیز که ثمره آن احساس بینیازی کاذب و در نهایت وهن اسلام است رد میکنند.
۳- رویکرد تأسیسی، که رویکرد مختار ایشان است که تا حدودی متأثر از آراء لاکاتوش و کوهن میباشد .
وی در پایان تصریح داشت: مقتضای نوع نگاه ایشان، بهرهگیری از روش تجربی در تولید و تکون علم دینی است و مراد از دینیبودن، صرفاً به معنای حضور آموزههای نقلی در عرصه پیشفرضها و زمینهسازی برای پردازش فرضیهها خواهد بود. به عبارت دیگر، معیار دینیبودن علم، دینیبودن از ناحیه پیشفرضها و مبانی است و دین و گزارههای آن، تنها به عنوان پیشفرض در علم، تأثیر دارد نه به عنوان فرضیه علمی؛ زیرا فرضیه، حاصل پردازش عالِم است: «آموزه های دینی ممکن است برای پیدایش یک علم دینی، حاصل خیزی نداشته باشند، اما این بدان معنا نیست که دین به عنوان دین نقش خود را از دست داده است؛ به وجود آوردن علمهای دینی، نه به منزله دفاع از دین، بلکه صرفاً از آن رو است که ما میخواهیم کار و بار علم را گسترش دهیم».
در ادامه این کرسی علمی ترویجی، حجتالاسلام عبدالحمید واسطی و دکتر سیدمحمدتقی موحد ابطحی به نقد مطالب ارائه شده پرداختند.