به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، یادداشتی از حجتالاسلام محمد عابدی عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه در باب حاکمیت قانون الهی از منظرتان عبور خواهد کرد:
با توجه به این که نظام سیاسی تأثیر مهمی در سرنوشت شهروندان دارد و رهبری در همه ارکان نظام سیاسی مؤثرترین فرد است؛ به ویژه در نظام سیاسی اسلامی که رهبری معصوم در آن حرف اصلی را میزند، بررسی جایگاه رهبری پیامبر اکرم(ص) در نظام سیاسی اسلام اهمیت مییابد.
از سویی تأکید خاص شیعه بر رهبری معصوم و وجود آیات و روایات گسترده که رهبری معصوم را با زبانهای مختلف (ولایت، رهبری، زعامت، امامت، حکومت و …) رکن اصلی بنای اسلامی و انحراف از آن را موجب نابودی نظام در همه ابعاد (از جمله سیاسی) میدانند، گویای اهمیت حیاتی موضوع است.
این در حالی است که مبنای نظام ولایت فقیه نیز که زیر بنای سیاسی جمهوری اسلامی است، بر اساس نصب امام معصوم استوار است، از این روی یگانه راه تبیین مشروعیت ولایت فقیه در همه ابعاد کارکردی و کار ویژه ای مبتنی بر پاسخ به جایگاه رهبری پیامبر اکرم(ص)در نظام سیاسی است.
رهبری پیامبر اکرم(ص) و قانونگذاری
قانون پایه اقدامات مجریان در هر نظام سیاسی و مقدم بر اجراست و شأن قانونگذاری ارتباط محکمی با رهبری دارد، لذا در نظامهای سیاسی، به نوع تعامل رهبری با قانونگذاری اهمیت زیادی داده میشود، یکی از مباحث مهم چگونگی رابطه رهبری با قانون است.
آیا رهبری تابع قانون است یا قانون در سایه رهبری قرائت میشود؟ پاسخ این است که اولاً قرآن کتاب قانون الهی است و ثانیاً پیامبر در رهبری خود تابع قوانین کتاب است نه حاکم بر کتاب الهی؛ تفصیل بحث را از این کتاب مرور میکنیم:
قرآن؛ کتاب قانون الهی
طبق آیات متعدد، کتابهای آسمانی، کتاب قانون الهی برای حاکمیت هستند: «کانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ»؛« مردم، امتی یگانه بودند؛ پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت، و با آنان، کتاب را بحق فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند».
کتاب بر اساس «حق» نازل شد تا طبق آن، در اموری که مردم اختلاف دارند، بر مبنای حق، حکم کنند، لذا اطاعت از پیامبران (چون بر اساس حق حکم میکنند) لازم است.
قرآن درباره تورات میفرماید: «ما تورات را نازل کردیم که در آن هدایت و نور بود و پیامبران که تسلیم در برابر فرمان خدا بودند، با آن، براى یهودیان حکم مىکردند و علماء و دانشمندان به این کتاب الهى که به آنها سپرده شده بود و بر آن گواه بودند، داورى مىنمودند.
بنابراین از مردم نهراسید و از من بترسید و آیات مرا به بهاى ناچیز نفروشید و آنها که به احکامى که خدا نازل کرده حکم نمىکنند کافرند و بر آنها در آن (تورات) مقرر داشتیم که جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و بینى در برابر بینى و گوش در مقابل گوش و دندان در برابر دندان، مىباشد، و هر زخمى قصاص دارد و اگر کسى آن را ببخشد کفاره او محسوب مىشود، و هر کس به احکامى که خدا نازل کرده حکم نکند ستمگر است».
در تفاسیر اشاره شده است که قبل از ورود اسلام به مدینه اگر فردى از بنىالنضیر فردى از بنىقریظه را میکشت قصاص نمىشد، ولی قاتل درصورت عکس کشته میشد، با ورود اسلام به شهر، بنىقریظه دراین باره از پیامبر(ص) سؤال کردند و حضرت فرمود: خونها فرق ندارند. در مقابل طایفه بنىالنضیر اعتراض کردند و معتقد بودند پیامبر مقامشان را پایین آورده است،در این زمان بود که آیه نازل شد و اعلام کرد این قانون نه تنها در اسلام که در یهود نیز بود.
خداوند در مورد قرآن، میفرماید: «و این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم که کتب پیشین را تصدیق مىکند و حافظ و نگاهبان آنها است، پس طبق احکامى که خدا نازل کرده میانشان حکم کن، و از هوایشان پیروى مکن، و از احکام الهى روى مگردان، ما براى هر کدام از شما آئین و طریقه روشنى قرار دادیم… و باید میان آنها طبق آنچه خداوند نازل کرده حکم کنى و از هوسهاى آنان پیروى مکن و بر حذر باش که مبادا تو را از بعض احکامى که خدا بر تو نازل کرده منحرف سازند ».
حکومت قانون الهی بر پیامبر
نکته اساسی که از آیات گروه اخیر نیز به خوبی برداشت میشود لزوم حاکمیت قانون و کتاب، حتی بر خود رسولان و حاکمان الهی است، لذا حکم پیامبر(ص) باید بر اساس «ما حکم الله» و قانون الهی باشد.
بدین جهت پیامبر (ص) شخصی را که شلاق و زندان در اختیار دارد و درباره اموال ـ حتی اگر دو درهم باشد ـ حکمی به غیر احکام الهی صادر میکند، مشمول آیه شریفه «وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْکَافِرُونَ»میداند.
بنابر این قانون بر همه از جمله رهبر نیزحاکمیت دارد و رهبری مأمور تحقق اوامر و قوانین الهی است و اساسا فلسفه تشکیل دولت اسلامی و قرآنی، اجرای قانون الهی است و رهبری و همه سازمانهای اجرایی برای استقرار قانون (قرآن) و تحقق و تثبیت آن، ضرورت وجودی مییابند: حضرت رسول اکرم (ص) هر وقت مطلبی را بیان یا حکمی را ابلاغ کردهاند، به پیروی از قانون الهی بوده است؛ قانونی که همه، بدون استثناء، بایستی از آن پیروی و تبعیت کنند.
یگانه حکم و قانونی که برای مردم متّبع و لازم الاجرا است، همان حکم و قانون خداست، تبعیّت از رسول اکرم (ص) هم به حکم خداست که میفرماید «اطیعوا الرسول». رأی اشخاص، حتی رأی رسول اکرم (ص)در حکومت و قانون الهی هیچ دخالتی ندارد، همه تابع اراده الهی هستند».
بر همین اساس معنای آیاتی چون «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» میتواند این باشد که زمام قانون گذاری به دست خداست و هر نوع سلطه اشخاص یا قوانین، تنها به اذن او مشروع است و اگر هم از اطاعت پیامبر(ص) سخن گفته میشود، منظور تبعیت از رسول اکرم (ص) به حکم خداست؛ نه استقلالی.
بنابراین لازم است قول، سیره و سنت رسول مطابق قرآن و مظهری از آن باشد، در این محور، پیامبران مالکیت و مدخلیت تشریعی بر خود ندارند؛ لذا قرآن از همه میخواهد در برابر قرآن تسلیم شوند و چنین حاکمیتی باعث میشود حضرت قدمی خلاف قانون قرآنی بر ندارد: «هر گاه او سخنى دروغ بر ما مىبست، ما او را با قدرت مىگرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع مىکردیم! و کسی از شما نمىتوانست مانع شود و از او حمایت کند».
در این آیه لزوم رعایت حریم امر خدا از جهت معتقد بودن و متولی بودن مورد توجه است؛ ضمن اینکه در آیات زیادی نمونههای عملی از حاکمیت کتاب و قوانین الهی را هم میتوان دید.